جستجوی پیشرفته
بازدید
10654
آخرین بروزرسانی: 1400/12/11
خلاصه پرسش
آیا قاعده لطف را مسلمانان از مسیحیان گرفته اند؟
پرسش
آیا قاعده لطف را مسلمانان از مسیحیان گرفته اند؟
پاسخ اجمالی

قاعده فیض در نزد مسیحیان از اهمیت ویژه ای برخوردار است که تا حدودی نزدیک به قاعده لطف در نزد مسلمانان می باشد، اما این دو در عین شباهت در بعضی موارد، تفاوت های بسیار جدی نیز با یکدیگر دارند؛ به صورتی که پیروان یکی از این دو نمی توانند از پیروان قاعده دیگر باشند و این مطلب، فرض کپی برداری یکی از طرفین از دیگری را به شدت زیر سؤال می برد.

پاسخ تفصیلی

پیش از پرداختن به پاسخ، نخست باید دید چه قاعده ای در نزد مسیحیان به قاعده لطف نزدیک است. سپس به تعربف و بررسی این مطالب پرداخت و با بررسی تشابهات و تفاوت ها، به پاسخ دست یافت.

 

به نظر می رسد، همچنان که مدعیان تأثیر گفته اند نزدیک ترین قاعده در مسیحیت به قاعده لطف، قاعده فیض است، اما قاعده لطف در نزد پیروانش معانی متفاوتی را تجربه کرده است. ما در این جا به اختصار برخی از این معانی و تعاریف را بیان می کنیم.

 

قاعده لطف در کلام شیعه:

 

دانشمندان شیعه در موارد متعدّد از کتاب های کلامی خود، بحث هایی از این قاعده را ارائه نموده اند و در تعریف این قاعده نیز تقریباً اتفاق نظر دارند.

 

شیخ مفید می گوید: لطف عبارت است از: آنچه مکلّف با آن به فرمانبری نزدیک و از گناه دور می شود، بدون این که در اصل توان انجام تکلیف مؤثر بوده و به حدّ اجبار رسیده باشد. شیخ طوسی می گوید: لطف عبارت است از: آنچه انسان را به انجام دادن واجب فرا می خواند و از فعل قبیح باز می دارد.[1]

 

در بیانی ساده می توان لطف را این گونه بیان داشت: لطف آن است که بتواند انسان را به کمال نهایی و سعادت ابدی نزدیک کند. در ادبیات شیعه تکلیف، وعده، وعید، بیم دادن، بشارت دادن، حدود، قصاص، وجود انبیاء و رسل، امامت عصمت، معجزات و ... همگی مصادیق لطف هستند.

 

این متکلمان قیدهایی را نیز برای لطف ذکر کرده اند: الف: قبل از فعل تکلیف ثابت باشد. ب: لطف به حدّ اجبار نرسد. قید نخست به جهت آن است که لطف مکلّف را به طاعت نزدیک می کند و قیّد دوم برای مواردی است که اجبار را از دایره تعریف لطف خارج کند.

 

شیعیان علت وجوب لطف بر خداوند را کرم و جود الاهی می دانند و می گویند چون خداوند کریم است؛ به همین جهت لطف بر او واجب می باشد و هم چنین این لطف کمکی برای انسان است تا انسان بتواند راه کمال را بپیماید نه این که تمام کار را برای رستگاری او انجام داده باشد.

 

قاعده لطف در نزد معتزلیان:

 

از قواعد معروف در کلام معتزله «قاعده لطف» است که در باب عدل الاهی مطرح می‌‌شود. به عقیده آنان لطف عبارت از کارها و اموری است که مکلّف توسط آنها به انجام طاعات نزدیک‌تر و از انجام معصیت دورتر می‌‌شود؛ یعنی زمینه را جهت انجام تکلیف الاهی مساعد می‌‌سازد، مشروط بر این که به حدّ سلب اختیار مکلف منتهی نشود. معتزله در کتاب‌های خود با مبنا قرار دادن آیات قرآن تعریف‌های متعدّدی از لطف ارائه داده‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود. لطف الاهی باعث می‌‌شود که انسان از نیکی پیروی کرده و از بدی بپرهیزد.[2] لطف خدا عاملی است که شخص را به انتخاب اطاعت برمی‌انگیزد یا این انتخاب را بر او آسان می‌‌کند.[3] انسان اگر سر خود رها شود مطابق امیال طبیعی خود عمل می‌‌کند؛ از این جهت لطف خدا به مثابه نیرویی است که او را به نیکی سوق می‌‌دهد.[4] پاداش و کیفر تابع لطف الاهی است؛ چرا که این لطف خدا است که معرفت انسان را به چیزی که پاداش و کیفر در پی دارد ممکن می‌‌سازد؛[5] به همین علت افراد عالم و آگاه از خداوند می‌‌خواهند که در برابر بدی به آنان لطف و رحمت عنایت کند.[6]

 

معتزله در الزامی ‌بودن یا نبودن لطف الاهی با هم اختلاف نظر دارند. بشر بن معتمر به لطف مقاومت ‌ناپذیر الاهی معتقد است. به اعتقاد وی خدا می‌‌تواند شخص کافر را به ایمان آوردن، و گناهکار را به توبه کردن برانگیزد و چنین شخصی شایسته همان پاداشی است که کسی همان کار را بدون این لطف مقاومت ‌ناپذیر انجام می‌‌دهد، اما با وجود این که بهره‌مند شدن از این لطف به نفع انسان است، ولی خداوند همیشه چنین لطفی را ارزانی نمی‌دارد. روشن است که خداوند مکلّف نیست که با رعایت آنچه برای آدمی شایسته‌تر و اصلح است عمل کند.[7] عبدالجبار الزامی بودن لطف الاهی را مغایر با اختیار انسانی می‌‌داند و می‌‌افزاید که انسان همواره حاکم بر افعال خویش است. اگر انسان به نیکی عمل کند خدا به واسطه لطف خود او را یاری می‌‌کند و اگر به بدی عمل کند خدا او را از لطف خود محروم می‌‌کند. در هر دو حالت انسان مجبور نمی شود، بلکه مختار است، چنین تفسیری مخالف اندیشه‌های جبری‌گرایانه است که اراده و ابتکار آزادانه انسان را نفی می‌‌کند.

 

برخی از متکلّمان برای لطف الاهی وجوه مختلفی را در نظر گرفته‌اند که به برخی از آنها اشاره می‌‌شود. عبدالجبار می‌‌گوید: «بر خلاف نظر عباد، لطف متمایز از پاداش است؛ چون پاداش به عملی مربوط می‌‌شود که انجام پذیرفته و خاتمه یافته باشد، در حالی که لطف شامل عمل و فعلی است که در دست انجام و اجرا است و طلب کمک و یاری ما از خداوند مربوط به افعال حال یا آینده است نه افعال گذشته».[8] این گروه مسائلی؛ مانند تندرستی، سلامتی، حکمت، کمال عقل، ادراک حسی، رسالت پیامبر، و وحی کتاب مقدس را نیز وجوه دیگر لطف الاهی می‌‌دانند.

 

قاعده لطف در نزد اشعری ها:

 

اشاعره قاعده لطف الاهی را انکار نموده و بر آن انتقاداتی دارند. اشعری می‌‌گوید: اکثر معتزله منکر این مسئله‌اند که خداوند دارای لطفی است که اگر آن را در حق کسی که ایمان نیاورده، اعمال می‌‌کرد او  ایمان می‌‌آورد. خداوند فاقد چنین لطفی است که اعمال یا عدم اعمال آن بر ایمان شخص تأثیری داشته باشد. خدا در حق همه بندگانش طوری عمل می‌کند که مطابق دینشان بیشترین منفعت را برایشان دارد و همه آنان را ملزم می‌سازد یا از آنها مصرّانه می‌خواهد تا مطابق با فرامینش عمل نمایند و از انسان‌ها آنچه را که بدان نیاز دارند دریغ نمی‌کند، تا تعهداتشان را نسبت به خداوند به جا آورند. زمانی که این اتفاق می‌‌افتد، فرد دست به اطاعت می‌زند که او را مستحقّ پاداشی می‌سازد که به او وعده داده شده است. اما انسان حق انتخاب دارد.اشعری می‌‌گوید: بشر (بن معتمر) معتقد بود خدا از لطف برخوردار است و اگر آن را بر شخص بی‌ایمانی ارزانی دارد آن گاه او ایمان می‌آورد، امّا خدا موظف نیست این کار را انجام دهد. اگر خدا لطفش را چنین ارزانی دارد و انسان نیز به واسطه آن ایمان آورد آن گاه انسان به خاطر ایمانی که با کمک خدا محقّق شده، مستحقّ پاداش می‌‌شود، پس در این صورت باید بدون آن ایمان هم مستحقّ آن پاداش باشد.[9]

 

قاعده فیض در نزد مسیحیان:

 

در باب آموزه «فیض» مسیحیان مباحثی شبیه مباحث لطف مطرح کرده اند. آگوستین به جهت تلقی‌ای که از انسان و گناه نخستین داشت، معتقد بود که انسان از آزادی لازم برای برداشتن قدم‌های نخست به سمت نجات برخوردار نیست. انسان نه تنها از «اراده آزاد» برخوردار نیست، بلکه دارای اراده‌ای آلوده و ملوّث به گناه است؛ از این رو، پیوسته به گناه و دوری جستن از خدا تمایل دارد. آگوستین گناه را به گونه‌ای ترسیم می‌‌کند که با بشر پیوند ذاتی دارد. از دیدگاه آگوستین بشر هرگز نمی‌تواند به مدد ابزارها و منابع خود با خداوند‌ ارتباط برقرار کند. هیچ کاری از دست بشر ساخته نیست که برای شکستن قلعه گناه کافی باشد.[10] به اعتقاد وی تنها فیض خدا قادر است این گرایش انسان به سمت گناه را خنثی سازد. او «فیض» را هدیه رایگان خداوند می‌‌دانست که شامل حال انسان می‌‌شود، بدون آن که انسان شایستگی یا استحقاق آن را داشته باشد. خداوند به واسطه این فیض، زنجیر گناه انسان را پاره می‌‌کند. عامل نجات به سوی ‌تمامی عملکردها تنها فیض خدا بوده، آغاز و نیز تداوم آن متکی به فیض خدا است. فیض به همگان بخشیده نمی‌شود، در نتیجه همه نیز ایمان نمی‌آورند. فیض به کسانی داده می‌‌شود که خدا آنان را انتخاب کرده است؛ یعنی به برگزیدگان او.[11] «نه از خواهش‌کننده و نه از شتابنده است، بلکه از خدای رحم کننده.»[12] نجات تنها به صورت هدیه‌ای رایگان امکان پذیر است، نه موضوعی که ما خود بتوانیم آن را به دست آوریم، بلکه باید خداوند آن را در حق انسان اعمال کند. بدین ترتیب آگوستین اذعان دارد که منشأ نجات خارج از انسان و در خود خدا است. خداوند آغازگر فرآیند نجات است نه انسان.

 

گفتنی است که این تلقی آگوستین از نجات و فیض، خواه‌ناخواه به جبر منجر می‌‌شود؛ زیرا که خداوند هدیه فیض را در اختیار همه قرار نداده و فقط در اختیار بعضی‌ها قرار داده است، پس لازم می‌‌آید که خدا کسانی را که نجات خواهند یافت از پیش برگزیده باشد. بنابراین آگوستین با استناد به کتاب مقدس آموزه‌ای در خصوص «جبر» یا «تقدیر» تدوین کرد، که منظور از آن تصمیم آغازین و ازلی خداوند است مبنی بر این که برخی را نجات دهد و برخی دیگر را رها کند تا از نجات دور شوند.

 

بعد از این که این مبانی را در نزد معتقدانشان مشخص کردیم، باید به بررسی تطبیقی این موارد پرداخت. شباهت های اصلی این دو قاعده را می توان این گونه ذکر کرد:

 

1. هر دو طرف معتقدند که انسان به تنهایی نمی تواند راه کمال را بپیماید و در این راه نیاز به کمک های الاهی دارد.

 

2. دانشمندان اسلام و مسیحیت این را بر خداوند لازم و واجب نمی دانند، بلکه این را هدیه و کمکی از جانب پروردگار تلقی می کنند.

 

امّا علاوه بر این شباهت ها، تفاوت های بسیاری نیز در میان آنها وجود دارد از جمله:

 

1. فیض در نزد مسیحیان از جمله پایه های مهم ترین آموزه مسیحی؛ یعنی تجسد عیسی است؛ به همین جهت اهمیتی بیش از آنچه در نزد مسلمانان دارد، در نزد بیشتر مسیحیان به دست آورده است.

 

2. در نزد مسیحیان بحث فیض گره محکمی با آموزه گناه نخستین دارد، ولی در نزد مسلمانان این بحث منتفی است.

 

3. لطف در نزد مسلمانان دارای وجوه فراوان است، ولی در نزد مسیحیان دایره ای بسیار کوچک تر را در برمی گیرد.

 

4. مسلمانان لطف را به گونه ای تبیین می کنند که با اختیار انسان سازگار باشد، ولی در نزد مسیحیان این آموزه همانند آنچه از آگوستین نقل شده، رنگ و بوی جبر به خود گرفته است.

 

5. لطف در میان مسلمان، انسان را به نیکی نزدیک می کند، ولی فیض در نزد مسیحیان انسان را نیکوکار می کند؛ به معنای دیگر لطف نقش کمک کننده را دارد، ولی فیض نقش فاعلیت را در نیک بودن اجرا می کند.

 

در کل می توان این گونه استنباط کرد که آموزه فیض و لطف در عین این که شباهت هایی را به یکدیگر دارند، اما تفاوت های بسیار کلیدی نیز در میان آنها وجود دارد که بحث کپی برداری یکی از دیگری را به صورت بسیار جدّی زیر سؤال می برد.

 

 

[1] . خرازی، مجله انتظار، شماره 8، قاعده لطف، ص 1.

[2] . عبدالجبار، شرح اصول، خمسه، ص 59، دار احیاء التراث العربی، بیروت.

[3] . عبدالجبار، المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج13، ص 9، القاهره، 1962.

[4] . شرح اصول خمسه، ص 524.

[5] . همان ص 64.

[6] . المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج11، ص 89، القاهره، 1962.

[7] . اشعری، علی بن اسماعیل، مقالات الاسلامیین و اختلاف المصلین، هلوت ریتر، ص 246، 1980، 1980.

[8] . المغنی فی ابواب التوحید و العدل، ج 13، ص 22.

[9] . مرادی، عبدالحمید، مقایسه قاعده لطف در کلام اسلامی و الهیات مسیحی، ص 5.

[10] . مک کراث، آلیستر، مقدمه ای بر تفکر نهضت اصلاح دینی، حدادی، ص 171، مرکز مطالعات و مذاهب قم، 1386 ش.

[11] . تونی لین، ترجمه روبرت آسریان، تاریخ تفکر مسیحی، ص 87.

[12]. کتاب مقدس، رساله به رومیان، 16:9.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها