لطفا صبرکنید
بازدید
13722
13722
آخرین بروزرسانی:
1393/07/26
کد سایت
fa47200
کد بایگانی
58063
نمایه
برخورد امام رضا(ع) با ادعای مکاشفه دروغین
طبقه بندی موضوعی
درایه الحدیث|معصومین|امام رضا ع
اصطلاحات
امام رضا(علی بن موسی)|کشف و شهود، مکاشفه
گروه بندی اصطلاحات
اصطلاحات عرفانی|سرفصلهای قرآنی|چهارده معصوم
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
روایتی از امام رضا(ع) ناظر به عدم اعتماد به مکاشفات است. نظر شما در ارتباط با این روایت چیست؟
پرسش
لطفاً در مورد روایت زیر توضیح دهید که آیا مکاشفه، عملی ناصواب است و گناه افرادی مانند یونس و ناقل ماجرا چیست؟
محمد بن قولویه قمی از «سعد بن عبدالله اشعری» از «محمد بن عیسی» از «یونس بن عبدالرحمان» نقل کرده است: از مردی از فرقه طیاره شنیدم که برای امام رضا(ع) این حکایت را از یونس بن ظبیان نقل کرد، یونس گفت: در یکی از شبها من در طواف بودم. ناگهان ندایی از بالای سرم شنیده شد که میگفت: «ای یونس! اننی انا الله لا اله الا انا فاعبدنی و اقم الصلوة لذکری»؛ ای یونس! من خداوند هستم، هیچ خدایی جز من نیست، من را عبادت کن. و برای یاد من نماز بگزار. من سرم را بلند کردم، در همان حال جبرئیل را دیدم. در اصل روایت به اختصار «ج» میگوید که مرحوم مجلسی هم نوشته مقصودش جبرئیل بود. ناگهان امام رضا(ع) خشمگین شد، به طوری که ناراحتی خود را بروز داده و به آن مرد گفت: «از پیش من برو، خداوند تو را و کسی که این حکایت را برای تو نقل کرده، لعنت کند». خداوند یونس بن ظبیان را هم لعنت کند، هزار لعنت که بعد از هر کدام هزار لعنت دیگر باشد، لعنتی که هر کدام تو را تا قعر جهنم میرساند. بدان، آنکه او را ندا داده کسی جز شیطان نبوده است. یونس بن ظبیان هم با ابوالخطاب در بدترین عذابها با همدیگر هستند، به همراه دوستانشان، با همان شیطان، با فرعون و آل فرعون. این را من از پدرم درباره او شنیدم». یونس بن عبدالرحمان گوید: این مرد برخاسته بیرون رفت. هنوز ده قدم از در دور نشده بود که افتاد و غش کرد و جنازهاش را بُردند.
پاسخ اجمالی
بحث تجربه دینی در چند قرن اخیر رونق بسیار یافته و مباحث و اعتقادات پیرامونی بسیاری در این موضوع شکل گرفته است که بررسی آن مجالی دیگر را میطلبد. با این حال باید گفت؛ از آیات قرآن[1] اصل وجود این تجربه برای برخی افراد، اثبات میشود. اما این مسئله مورد سوء استفادههای بسیاری نیز واقع شده و انحرافاتی را برای برخی افراد و پیروانشان فراهم آورده است.
امر به معروف و نهی از منکر، اقتضای این دارد که افراد مطلع، در مقابل سوء استفادههای موجود در این زمینه مقاومت نمایند.
این سوء استفادهها در قرون اولیه اسلامی نیز بوده و ائمه اطهار با آنها برخورد میکردند؛ یکی از این موارد چنین است:
یونس بن عبد الرحمن گفت: مردى که جزو غالیان بود با حضرت رضا(ع) درباره یونس بن ظبیان صحبت میکرد. وی میگفت در یکى از شبها کعبه را طواف میکردم؛ ناگاه ندایى از بالاى سرم شنیدم که میگفت: یونس من خداى یکتایم که خدایى جز من نیست، مرا پرستش کن و نماز را به یاد من به پاى دار. سرم را بلند کردم ناگهان ج (همانگونه که برخی از شارحان گفتهاند منظور از «ج» در این روایت، جبرئیل است[2]) را دیدم!!
امام رضا(ع) با شنیدن این سخنان خشمگین شده و با عصبانیت به آن مرد فرمود:
«از پیش من خارج شو! خدا تو را و کسى که این حدیث را برایت نقل کرده و یونس بن ظبیان را هزار بار لعنت کند و متعاقب آن هزار لعنت دیگر که هر یک از آن لعنتها تو را رهسپار قعر جهنم کند؛ من گواهى میدهم که جز شیطان شخص دیگرى به او چنین نگفته است. یونس و ابوالخطاب در شدیدترین عذاب گرفتارند و به همراه یارانشان، با فرعون و آل فرعون خواهند بود. این سخن را از پدرم (موسى بن جعفر ع) شنیدم».
یونس بن عبدالرحمان گفت: آن مرد از جاى حرکت کرده و قبل از رسیدن به درب، مُرد...».[3]
ادعای چنین مکاشفهای -همانگونه که امام رضا(ع) با آن برخورد کرد- قابل پذیرش نیست. این اظهار مکاشفه از یونس بن ظبیان میباشد که علمای علم رجال او را ضعیف[4] و دروغگو[5] دانستهاند، و همین ضعفهایی که در مدعی مکاشفه وجود داشت، ما را از پذیرش آن معذور میدارد.
علاوه بر این، محتوای این مکاشفه نیز اشکالاتی دارد؛ از جمله اینکه او مدعی شده که جبرئیل بر او نازل شد که چنین امری برای افرادی؛ مانند او امکانپذیر نیست.
به هر حال، این روایت، کلیت «مکاشفه» را نفی نمیکند، بلکه نشانگر آن است که چنین ادعایی را نباید از هر فردی پذیرفت.
امر به معروف و نهی از منکر، اقتضای این دارد که افراد مطلع، در مقابل سوء استفادههای موجود در این زمینه مقاومت نمایند.
این سوء استفادهها در قرون اولیه اسلامی نیز بوده و ائمه اطهار با آنها برخورد میکردند؛ یکی از این موارد چنین است:
یونس بن عبد الرحمن گفت: مردى که جزو غالیان بود با حضرت رضا(ع) درباره یونس بن ظبیان صحبت میکرد. وی میگفت در یکى از شبها کعبه را طواف میکردم؛ ناگاه ندایى از بالاى سرم شنیدم که میگفت: یونس من خداى یکتایم که خدایى جز من نیست، مرا پرستش کن و نماز را به یاد من به پاى دار. سرم را بلند کردم ناگهان ج (همانگونه که برخی از شارحان گفتهاند منظور از «ج» در این روایت، جبرئیل است[2]) را دیدم!!
امام رضا(ع) با شنیدن این سخنان خشمگین شده و با عصبانیت به آن مرد فرمود:
«از پیش من خارج شو! خدا تو را و کسى که این حدیث را برایت نقل کرده و یونس بن ظبیان را هزار بار لعنت کند و متعاقب آن هزار لعنت دیگر که هر یک از آن لعنتها تو را رهسپار قعر جهنم کند؛ من گواهى میدهم که جز شیطان شخص دیگرى به او چنین نگفته است. یونس و ابوالخطاب در شدیدترین عذاب گرفتارند و به همراه یارانشان، با فرعون و آل فرعون خواهند بود. این سخن را از پدرم (موسى بن جعفر ع) شنیدم».
یونس بن عبدالرحمان گفت: آن مرد از جاى حرکت کرده و قبل از رسیدن به درب، مُرد...».[3]
ادعای چنین مکاشفهای -همانگونه که امام رضا(ع) با آن برخورد کرد- قابل پذیرش نیست. این اظهار مکاشفه از یونس بن ظبیان میباشد که علمای علم رجال او را ضعیف[4] و دروغگو[5] دانستهاند، و همین ضعفهایی که در مدعی مکاشفه وجود داشت، ما را از پذیرش آن معذور میدارد.
علاوه بر این، محتوای این مکاشفه نیز اشکالاتی دارد؛ از جمله اینکه او مدعی شده که جبرئیل بر او نازل شد که چنین امری برای افرادی؛ مانند او امکانپذیر نیست.
به هر حال، این روایت، کلیت «مکاشفه» را نفی نمیکند، بلکه نشانگر آن است که چنین ادعایی را نباید از هر فردی پذیرفت.
[1]. برای نمونه داستان تجربه دینی حضرت موسی(ع): «فَلَمَّا أَتاها نُودِی مِنْ شاطِئِ الْوادِ الْأَیمَنِ فِی الْبُقْعَةِ الْمُبارَکَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَنْ یا مُوسى إِنِّی أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعالَمینَ؛ چون نزد آن آمد، از جانب راست آن وادى در آن جایگاه مبارک از آن درخت ندا رسید که: اى موسى! یقیناً منم خدا پروردگار جهانیان»؛ قصص، 30.
[2]. کشى، محمد بن عمر، رجال الکشی(اختیار معرفة الرجال)، تعلیقه، میر داماد الأسترآبادی، محقق، مصحح، رجایى، مهدى، ج 2، ص 658، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، 1363ش.
[3]. کشی، محمد بن عمر، رجال الکشی(اختیار معرفة الرجال)، محقق، مصحح، شیخ طوسی، محمد بن حسن، مصطفوی، حسن، ص 364، مشهد، مؤسسه نشر دانشگاه مشهد، چاپ اول، 1409ق؛ شیخ حر عاملی، اثبات الهداة بالنصوص و المعجزات، ج 4، ص 369، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1425ق.
[4]. نجاشی، احمد بن علی، فهرست أسماء مصنفی الشیعة(رجال نجاشی)، ص 448، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ ششم، 1365ش.
[5]. ابن داود حلى، رجال ابن داود، ص 527، تهران، دانشگاه تهران، 1383ق.
نظرات