لطفا صبرکنید
بازدید
13853
13853
آخرین بروزرسانی:
1397/07/13
کد سایت
fa56569
کد بایگانی
69508
نمایه
تفاوت شکرگزاری در اسلام و زرتشت
طبقه بندی موضوعی
خنده و گریه|شکر و سپاس|زرتشت
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی|فرقهها، مذهبها، گروهها|پیامبران
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
چرا در ادیانی مانند دین زرتشت، تمام مراسمهای شکرگزاری همراه با شادی و نشاط بوده، ولی ما مسلمانان با چشمان گریان و دلی اندوهناک به شکرگزاری میپردازیم؟
پرسش
چرا در ادیانی مانند دین زرتشت، تمام مراسمهای شکرگزاری همراه با شادی و نشاط بوده، ولی ما مسلمانان با چشمان گریان و دلی اندوهناک به شکرگزاری میپردازیم؟
پاسخ اجمالی
آنچه در پرسش مطرح شده، برداشتی نادرست و قیاسی نابجا است؛ به دلیل اینکه:
1. ما در برابر نعمتهایی که خدا به ما داده گریه و عزاداری نمیکنیم، بلکه خدا را شکر میکنیم، منتها آنگونه که خود نعمتدهنده فرمود: «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ.. أَنِ اشْکُرْ لی»؛[1] به انسان سفارش کردیم که شکر مرا بهجای آورید. «کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَ اشْکُرُوا لَه»؛[2] از روزى پروردگارتان بخورید و شکر او را بجا آورید.
2. حقیقت شکر عبارت است از: قدردانی از منعم. آثار این قدردانی در قلب به طوری بروز میکند؛ در زبان بهگونهای و در افعال و اعمال ظاهری به شکلی دیگر. در قلب آثارش از قبیل خضوع، خشوع، محبت و خشیت و امثال آن است. در زبان، ثنا، مدح و حمد، و در جوارح اطاعت و بکارگیری جوارح، در آنچه را که رضای منعم در آن است.[3]
3. در تعالیم و آموزههای اسلام، خدای متعال خود، از طریق پیامبرش(ع) چگونگی این شکرگزاری را به بشر اعلام نموده است. یکی از گونههای شکرگزاری، عبادت و سر تسلیم فرو آوردن در برابر خداوند است. این عبادت در شکلهای مختلف تجلی پیدا میکند؛ مانند نماز، روزه، انفاق به دیگران، دوری از اسراف و تبذیر و... همه اینها شکری است که در آن گریه وجود ندارد. منتها اولیای الهی و کسانی که عظمت خداوند را شناختند؛ پی به گستردگی و وسعت لطف و رحمتش بردهاند، و بنده نوازی او را با تمام وجود درک کردهاند، در برابر آن همه عظمت کبریایی و ضعف و ناچیزی خویش، در عبادتها و مناجات خویش گریه هم میکنند.
4. اسلام نه تنها با نشاط و شادی مخالف نیست، بلکه یکی از دستورات آن داشتن نشاط و شادی در زندگی است.[4] اگر فرد یا جامعهای با توجه و عمل به دیگر دستورات الهی، نشاط و شادی هم داشته باشد، خود یکی از مصادیق شکر را به جای آورده، اما این تمام شکرگزاری نیست.
5. یکی از تفاوتهای مهم ما مسلمانان، بویژه شیعه با دیگر ادیان؛ آن است که ما نعمتهای بزرگی در دین خود داریم که به پاسداشت آنها جامعه پر از نشاط و شادی میشود. عید غدیر خم، عید فطر، عید قربان، میلاد امام زمان(عج) و ... این سرمایههای معنوی با هیچ نعمت مادی قابل مقایسه نبوده و این عکس العملهای پر از نشاط در جامعه اسلامی آنچنان بدیهی و روشن است که نیاز به برهان ندارد. البته ما در شکرگزاریهایی که مصیبتی را به یادمان میآورد – مانند حادثه عاشورا – چشمی گریان و دلی اندوهناک هم داریم.
6. بنابر این، ما نه با شادی مخالفیم و نه با معنا و چگونگی شکرگزاری بیگانه هستیم، و نه دنبال ترویج حزن و اندوه در جامعه میباشیم. آنچه ما بدان معتقد و پایبندیم تعالیم و آموزههای اسلام است. و تعالیم زرتشت را حتی در صورتی که تعالیم الهی بدانیم، مشخص نیست آنچه پیروان این مکتب امروزه انجام میدهند دقیقاً منطبق با تعالیم تحریف نشده این دین باشد.
1. ما در برابر نعمتهایی که خدا به ما داده گریه و عزاداری نمیکنیم، بلکه خدا را شکر میکنیم، منتها آنگونه که خود نعمتدهنده فرمود: «وَ وَصَّیْنَا الْإِنْسانَ.. أَنِ اشْکُرْ لی»؛[1] به انسان سفارش کردیم که شکر مرا بهجای آورید. «کُلُوا مِنْ رِزْقِ رَبِّکُمْ وَ اشْکُرُوا لَه»؛[2] از روزى پروردگارتان بخورید و شکر او را بجا آورید.
2. حقیقت شکر عبارت است از: قدردانی از منعم. آثار این قدردانی در قلب به طوری بروز میکند؛ در زبان بهگونهای و در افعال و اعمال ظاهری به شکلی دیگر. در قلب آثارش از قبیل خضوع، خشوع، محبت و خشیت و امثال آن است. در زبان، ثنا، مدح و حمد، و در جوارح اطاعت و بکارگیری جوارح، در آنچه را که رضای منعم در آن است.[3]
3. در تعالیم و آموزههای اسلام، خدای متعال خود، از طریق پیامبرش(ع) چگونگی این شکرگزاری را به بشر اعلام نموده است. یکی از گونههای شکرگزاری، عبادت و سر تسلیم فرو آوردن در برابر خداوند است. این عبادت در شکلهای مختلف تجلی پیدا میکند؛ مانند نماز، روزه، انفاق به دیگران، دوری از اسراف و تبذیر و... همه اینها شکری است که در آن گریه وجود ندارد. منتها اولیای الهی و کسانی که عظمت خداوند را شناختند؛ پی به گستردگی و وسعت لطف و رحمتش بردهاند، و بنده نوازی او را با تمام وجود درک کردهاند، در برابر آن همه عظمت کبریایی و ضعف و ناچیزی خویش، در عبادتها و مناجات خویش گریه هم میکنند.
4. اسلام نه تنها با نشاط و شادی مخالف نیست، بلکه یکی از دستورات آن داشتن نشاط و شادی در زندگی است.[4] اگر فرد یا جامعهای با توجه و عمل به دیگر دستورات الهی، نشاط و شادی هم داشته باشد، خود یکی از مصادیق شکر را به جای آورده، اما این تمام شکرگزاری نیست.
5. یکی از تفاوتهای مهم ما مسلمانان، بویژه شیعه با دیگر ادیان؛ آن است که ما نعمتهای بزرگی در دین خود داریم که به پاسداشت آنها جامعه پر از نشاط و شادی میشود. عید غدیر خم، عید فطر، عید قربان، میلاد امام زمان(عج) و ... این سرمایههای معنوی با هیچ نعمت مادی قابل مقایسه نبوده و این عکس العملهای پر از نشاط در جامعه اسلامی آنچنان بدیهی و روشن است که نیاز به برهان ندارد. البته ما در شکرگزاریهایی که مصیبتی را به یادمان میآورد – مانند حادثه عاشورا – چشمی گریان و دلی اندوهناک هم داریم.
6. بنابر این، ما نه با شادی مخالفیم و نه با معنا و چگونگی شکرگزاری بیگانه هستیم، و نه دنبال ترویج حزن و اندوه در جامعه میباشیم. آنچه ما بدان معتقد و پایبندیم تعالیم و آموزههای اسلام است. و تعالیم زرتشت را حتی در صورتی که تعالیم الهی بدانیم، مشخص نیست آنچه پیروان این مکتب امروزه انجام میدهند دقیقاً منطبق با تعالیم تحریف نشده این دین باشد.
نظرات