جستجوی پیشرفته
بازدید
20674
آخرین بروزرسانی: 1402/12/14
خلاصه پرسش
منظور از روز «عبوس» و «قمطریر» چیست؟ و چرا ابرار و نیکان نیز از آن‌روز می‌ترسند؟!
پرسش
روز «عبوس» چه روزی است؟
پاسخ اجمالی

خدای متعال در بیان یکی از ویژگی‌های ابرار و نیکان، از زبان خودشان می‌فرماید:

«إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً»؛[1] ما از پروردگارمان می‌ترسیم از آن‌روز که عبوس و شدید است.

«عبوس» از «عبس»؛ یعنى روز سختى که چهره‌‏ها در آن گرفته و زشت می‌شود. تعبیر از روز قیامت به روز «عبوس» و «سخت» -با این‌که عبوس از صفات انسان است و به کسى می‌گویند که قیافه‌اش را در هم کشیده- به دلیل تأکید بر وضع وحشتناک آن‌روز است؛ یعنى آن‌قدر حوادث آن‌روز سخت و ناراحت کننده است که نه تنها انسان‌ها در آن‌روز عبوس‌اند؛ بلکه گویى خود آن‌روز نیز عبوس است.[2]

این تعبیر مانند «لیل نائم» است. «ای ینام فیه».[3] این‌که روز قیامت را «عبوس» خوانده از باب استعاره است. بنابر این، منظور از عبوس بودن آن، ظهور نهایت شدت و سختی آن براى مجرمان است.

ابن عبّاس می‌گوید؛ کافر در آن‌روز چنان گرفته و عبوس می‌شود که از شدت حرارت میان دو چشمش عرقى مانند قطرات «مس» آب شده، جارى می‌شود.[4]

در این‌که «قمطریر» از چه ماده‌اى گرفته شد؟ در میان مفسران و ارباب لغت گفت‌وگو است، بعضى آن‌را از «قِمَطْر» می‌دانند،[5] و بعضى آن‌را مشتق از ماده «قُطر» و میم را زائده مى‏دانند؛[6] اما مشهور همان اول است که در آیه شریفه به معناى روز شدید و دشوار و عبوس می‌باشد.[7] و این شدت و دشواری و سختى، به جهت عذاب‌ها و آثار روز قیامت و اوضاع بد گنه‌کاران و مجرمان است.

تعبیر به «إِنَّا نَخافُ مِنْ رَبِّنا یَوْماً عَبُوساً قَمْطَرِیراً» شاهد بر این است که این خوف ابرار و نیکان، خوف از پروردگار است.[8]

این آیه در مقام بیان علت سخنى است که خداوند از زبان ابرار حکایت کرد؛ یعنی مى‏خواهد بفهماند که چرا آنها گفتند: «إِنَّما نُطْعِمُکُمْ لِوَجْهِ اللَّهِ ...»؛[9] (و می‌گویند) ما شما را برای خدا اطعام می‌کنیم، و هیچ پاداش و سپاسى از شما نمی‌خواهیم.

در حقیقت اطعام آنان تنها و تنها برای خدا است؛ آنان بندگی خود را براى خدا خالص کردند؛ به دلیل آن‌‌که از آن‌روز سخت و دشوار می‌ترسیدند، و براى بیان علت مذکور اکتفا نکردند به این‌که ما از آن‌روز می‌ترسیم، بلکه آن‌روز را به پروردگار خود نسبت داده، گفتند: ما از پروردگار خود از روزى می‌ترسیم که عبوس و شدید است، تا فهمانده باشند وقتى از این اطعامشان چیزى غیر از پروردگارشان را در نظر ندارند، پس ترسشان هم از غیر او نیست، همچنان‌که امیدى هم به غیر او ندارند؛ لذا ترس و امیدشان همه از خدا است، اگر از روز قیامت هم می‌ترسند بدان جهت است که روز پروردگارشان است؛ روزى است که خدا به حساب بندگانش می‌رسد، و پاداش و جزاى اعمال ایشان را می‌دهد.[10]

و اگر در آیه «وَ یَخافُونَ یَوْماً کانَ شَرُّهُ مُسْتَطِیراً»؛[11] نسبت ترس آنان را به خود قیامت داد؛ براى این بود که گوینده این سخن خود آنان نبودند؛ بلکه خداى تعالى است که قبل از این آیه، سختی‌های آن‌روز را به خود نسبت داده است:

«إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْکافِرِینَ سَلاسِلَ ...»؛[12] بی‌گمان ما براى کافران، زنجیرها و بندها و آتشى سوزان را آماده کرده‌‏ایم.

خلاصه این‌که مسئله ترسی که ابرار در گفتار خود آوردند، ترس در مقام عمل است؛ چرا که حساب عمل بنده با خدا است، و بندگى لازمه جدایی‌ناپذیر انسان است. انسان به هر درجه از کمال برسد، حتى به مقام عصمت و بی‌گناهى هم اگر برسد، باز هم بنده است، و امکان ندارد بنده از پروردگارش خوف نداشته باشد.[13]

خداوند در برابر ترس بندگان مخلص خود از روز قیامت، ترسشان را به امن تبدیل نموده و آنان را از شر و گرفتاری آن‌روز محفوظ نگه‌می‌دارد، و می‌فرماید:

«فَوَقاهُمُ اللَّهُ شَرَّ ذلِکَ الْیَوْمِ وَ لَقَّاهُمْ نَضْرَةً وَ سُرُوراً»؛[14]پس خدا آنان را از شرّ آن‌روز نگاه می‌دارد و به آنان شادابى و شادمانى می‌بخشد.

«وقاهم» به معناى حفظ کردن آنان از اذیت و آزار است، «لَقَّاهُمْ» به معنای استقبال و روبرو‌شدن و کلمه «نضرة» به معناى شادابی و خوش‌‏رویى است.

بنابر این، معناى آیه این است که خداى تعالى ایشان را از شر آن‌روز عبوس و قمطریر حفظ کرده، و آنان را با شادی و سرور روبرو می‌کند، پس این طایفه در آن‌روز خوشحال و مسرورند و اگر در دنیا به دلیل احساس مسئولیت از آن‌روز بیمناک بودند، خداوند در عوض این ترس و بیم، آنها را در روزی که بیشتر مردم در دشواری و سختی بسر می‌برند، غرق شادمانى و سرور می‌کند.


[1]. انسان، 10.

[2]. ر. ک: طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج ‏10، ص 617، تهران، ناصر خسرو، تهران، چاپ سوم، 1372ش؛ مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج ‏25، ص 355، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.  

[3]. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ‏6، ص 128، بیروت، دار صادر، چاپ سوم، 1414ق.

[4]. مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏10، ص 617.

[5]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 684، دمشق، بیروت، دارالعلم‏، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.   ‏

[6]. ر. ک: ‏زمخشری، محمود، الکشاف عن حقائق غوامض التنزیل، ج ‏4، ص 669، بیروت، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ سوم، 1407ق؛ قمی مشهدی، محمد بن محمدرضا، تفسیر کنز الدقائق و بحر الغرائب، تحقیق، درگاهی، حسین، ج ‏14، ص 59، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1368ش.

[7]. ر. ک: مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج ‏10، ص 617؛ طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏20، ص 128، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق؛ نیشابوری، محمود بن ابو الحسن، إیجاز البیان عن معانی القرآن، تحقیق، القاسمی‏، حنیف بن حسن، ج ‏2، ص 855، بیروت، دار الغرب الاسلامی، چاپ اول، 1415ق؛ تفسیر نمونه، ج ‏25، ص 355.

[8]. تفسیر نمونه، ج ‏25، ص 356.

[9]. انسان، 9.

[10]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏20، ص 128.

[11]. انسان، 7.

.[12] انسان، 4.

.[13] المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏20، ص 128.

[14]. انسان، 11.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها