لطفا صبرکنید
بازدید
42268
42268
آخرین بروزرسانی:
1394/12/24
کد سایت
fa65658
کد بایگانی
36245
نمایه
اعراب و بناء در کلمات
طبقه بندی موضوعی
صرف و نحو
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
معرب و مبنی چیست و اگر حروف مبنی هستند؛ چرا گاهی حرکت آخرشان تغییر میکند؟
پرسش
اگر حرف مبنی است؛ چرا بعضی اوقات حرکت آخرشان تغییر میکند؟
پاسخ اجمالی
انسان برای رساندن مقصود خود، الفاظی را کنار هم قرار داده و تشکیل کلام میدهد که نقش هر کلمه در کلام میتواند متفاوت باشد و این تفاوتهای موجود در جایگاه کلمه، گاه با تغییر حرکات و حروف مشخص میشود که علم نحو متکفل بیان آن است.[1]
با این وجود، در برخی از اقسام کلمه[2] قابلیت چنین تغییری وجود نداشته و در نقشهای مختلف، حرکات و حروفشان ثابت است. از اینرو؛ کلمات به اعتبار «قابلیت تغییر» و «عدم قابلیت تغییر» به دو قسم «مُعرب» و «مبنی» تقسیم شده است. به کلماتى؛ مانند «الله» و «النبیّون» که در نقشهاى مختلف، حرکات و حروف آخر آنها تغییر میکند، «معرب» و به این تغییرات «اعراب» گفته مىشود. کلماتى؛ مانند «هذا» که در نقشهاى مختلف، تغییرى در آخر آنها صورت نمیگیرد، «مبنى» بوده و به این ویژگى تغییرناپذیری،[3] «بناء» گفته میشود.[4]
مبنی شدن کلمات؛ گاهی اصلی و گاهی عارضی میباشد؛ مثلاً اصل در حروف و افعال، مبنی بودن و اصل در اسماء معرب بودن است. ولی گاهی اسماء نیز به خاطر شباهت پیدا کردن به حروف از قبیل شباهت وضعی،[5] معنوی،[6] استعمالی[7] و افتقاری[8] مبنی میشوند.[9]
اصل در مبنیات،[10] نیز مبنی بر سکون بودن است و گاهی نیز از این اصل عدول شده و برخی از کلمات، مبنی بر کسر یا ضم یا فتح میشوند.[11] چنانچه ابن مالک گفته:
و کلُّ حرفٍ مستحقٌّ للبناء و الاصل فی المبنی اَن یُسَکِّنا
و منه ذو فتح و ذو کسر و ضم کَاَینَ اَمسِ حیثُ و الساکن کَمْ[12]
بنابراین، برخی از حروف، از اصل کلی در مبنیات عدول کرده و مبنی بر فتح،[13] یا کسر[14] یا ضم[15] خواهند بود اما تفاوتشان با کلمات معرب این است که تغییر آخرشان حرکت اعرابی به سبب عامل نیست، بلکه حرکت بنایی و غیر قابل تغییر است که در تمام حالات مختلف به همان حرکت باقی خواهد بود.
در پایان توجه به این نکته نیز ضروری است که گاه حرکت بنایی کلمات مبنی نیز تغییر میکند و البته – بر خلاف کلمات معرب - این تغییر حرکت، ناشی از عوامل و جایگاه کلمه در جمله نیست، بلکه ناشی از دلایلی چون «التقای ساکنین»و...، است.
به عنوان نمونه، حرف «مِنْ» مبنی بر سکون است، اما اگر بعد از آن اسمی با الف و لام بیاید، به صورت مفتوح «مِنَ ال...» ادا میشود.
با این وجود، در برخی از اقسام کلمه[2] قابلیت چنین تغییری وجود نداشته و در نقشهای مختلف، حرکات و حروفشان ثابت است. از اینرو؛ کلمات به اعتبار «قابلیت تغییر» و «عدم قابلیت تغییر» به دو قسم «مُعرب» و «مبنی» تقسیم شده است. به کلماتى؛ مانند «الله» و «النبیّون» که در نقشهاى مختلف، حرکات و حروف آخر آنها تغییر میکند، «معرب» و به این تغییرات «اعراب» گفته مىشود. کلماتى؛ مانند «هذا» که در نقشهاى مختلف، تغییرى در آخر آنها صورت نمیگیرد، «مبنى» بوده و به این ویژگى تغییرناپذیری،[3] «بناء» گفته میشود.[4]
مبنی شدن کلمات؛ گاهی اصلی و گاهی عارضی میباشد؛ مثلاً اصل در حروف و افعال، مبنی بودن و اصل در اسماء معرب بودن است. ولی گاهی اسماء نیز به خاطر شباهت پیدا کردن به حروف از قبیل شباهت وضعی،[5] معنوی،[6] استعمالی[7] و افتقاری[8] مبنی میشوند.[9]
اصل در مبنیات،[10] نیز مبنی بر سکون بودن است و گاهی نیز از این اصل عدول شده و برخی از کلمات، مبنی بر کسر یا ضم یا فتح میشوند.[11] چنانچه ابن مالک گفته:
و کلُّ حرفٍ مستحقٌّ للبناء و الاصل فی المبنی اَن یُسَکِّنا
و منه ذو فتح و ذو کسر و ضم کَاَینَ اَمسِ حیثُ و الساکن کَمْ[12]
بنابراین، برخی از حروف، از اصل کلی در مبنیات عدول کرده و مبنی بر فتح،[13] یا کسر[14] یا ضم[15] خواهند بود اما تفاوتشان با کلمات معرب این است که تغییر آخرشان حرکت اعرابی به سبب عامل نیست، بلکه حرکت بنایی و غیر قابل تغییر است که در تمام حالات مختلف به همان حرکت باقی خواهد بود.
در پایان توجه به این نکته نیز ضروری است که گاه حرکت بنایی کلمات مبنی نیز تغییر میکند و البته – بر خلاف کلمات معرب - این تغییر حرکت، ناشی از عوامل و جایگاه کلمه در جمله نیست، بلکه ناشی از دلایلی چون «التقای ساکنین»و...، است.
به عنوان نمونه، حرف «مِنْ» مبنی بر سکون است، اما اگر بعد از آن اسمی با الف و لام بیاید، به صورت مفتوح «مِنَ ال...» ادا میشود.
[1]. ر.ک: عصارى، محمودرضا، مفاهیم علم نحو( 1)، ص 21، قم، جامعة المصطفى العالمیة، چاپ اول، 1388 ش.
[2] . اعم از اسم، فعل، حرف.
[3]. عدم تغییر آخر کلمه در نقشهاى مختلف.
[4]. مفاهیم علم نحو، ص 23.
[5]. یعنی اسم مانند اغلب حروف، به صورت یک حرفى و یا دو حرفى وضع شده باشد؛ مانند «ت» در «ضربت» و «نا» در «ضربنا».
[6]. یعنی یک اسم متضمّن معناى حرف باشد؛ مثل «متى» که متضمّن معناى «ان شرطیه» است.
[7]. یعنی یک اسم همچون حروف استعمال شود؛ مثلاً عمل کند ولى معمول واقع نشود؛ مانند اسماء افعال.
[8]. یعنی یک اسم همچون حروف، در افاده معنا محتاج جمله باشد؛ مانند موصولات.
[9]. آل بویه، على، ترکیب، ترجمه و تلخیص مطالب ألفیة ابن مالک، ص 30 - 31، قم، عالمه، چاپ اول، 1383 ش.
[10]. اعم از اسم و فعل و حرف.
[11]. ترکیب، ترجمه و تلخیص مطالب ألفیة ابن مالک، ص 31.
[12] . سیوطى، عبد الرحمن بن ابیبکر، البهجة المرضیة على ألفیة ابن مالک، تعلیقه: حسینى دشتى، مصطفى، ص 24، قم، اسماعیلیان، چاپ نوزدهم، بیتا.
[13]. مانند حروف مشبهه بالفعل از قبیل؛ اِنَّ، اَنَّ، لعلَّ و... .
[14]. مانند لام جاره.
[15]. مانند «مُنذُ» از حروف جاره.
نظرات