لطفا صبرکنید
27775
- اشتراک گذاری
مراجع تقلید فرموده اند گوش کردن به صدای زن اگر مفسده ای نداشته باشد جایز است. [i] این نظر درباره مداحی و احیاناً آواز خواندن زنان یا صدای معمولی آنان است، ولی شنیدن صدای گریه زن مفسده ای ندارد.
یکی از سند های احکام اسلام قول و فعل معصومان است؛ یعنی اگر پیامبر گرامی اسلام (ص)، حضرت زهرا (س) و دیگر امامان معصوم(ع) عملی را انجام دهند یا کلامی را بیان کنند که شرایط حجیت را داشته باشد، کلام یا عمل آنان، حجت است و با استناد به آن می توان حکم شرعی استنباط کرد، پس اگر ثابت شود که حضرت زهرا (س) گریه کردند و صدای ایشان را نیز مردان شنیدند و ایشان با توجه به آن، گریه شان را ادامه دادند، بهترین دلیل برای جواز این عمل است.
گریه حضرت زهرا (س)
در روایات از حضرت زهرا (س) به عنوان یکی از پنج تنی که بسیار گریه کرده اند(بکائین)، نام برده شده است. [1]
در تاریخ ذکر شده بعد از وفات پیامبر اسلام و وقایعی که برای امام علی (ع) اتفاق افتاد، حضرت زهرا (س) بسیار متأثر گردید به طوری که گریه ایشان که نوعی اعتراض به سیاست حاکم و نوعی برانگیختن احساسات بود شنیده می شد. البته هیچ جا بیان نشده است که حضرت با صدای بلند گریه می کرده است بلکه گریه ای که بلند نباشد نیز قابل شنیدن است. اما اعتراض مردان مدینه به حضرت علی که گفتند: "به فاطمه (س) بگو یا شب گریه کند یا روز" [2] ، می تواند ناظر به این باشد که با گریه حضرت و متأثر شدن زنان و دختران مدینه که با ایشان بسیار مراوده داشتند و حضرت نقش معلم و مربی آنان را داشت و با انتقال این حزن و اندوه به خانه، مردان مدینه را برانگیخت که جهت ادامه زندگی روزمره خود به این عمل حضرت اعتراض کنند، البته از طرفی دیگر وجود یک توطئه برای خنثی کردن حربه تحریک احساسات توسط حضرت زهرا (س)، را نباید از نظر پنهان داشت؛ گریه های حضرت بیشتر مزاحم حاکمان و غاصبان خلافت بود تا مردم مدینه؛ زیرا مردم مدینه می دیدند که تنها دختر پیامبرشان که در زمان پیامبر، آن قدر از او تجلیل می شد، امروز به نحو بسیار متأثر گونه ای پیوسته در حال گریه است. این ابراز احساسات می توانست مردم را نسبت به مسائل بعد از وفات پیامبر (ص) و جانشینی ایشان حساس کرده و آنان را وادار به واکنش کند.
این دو دلیل می تواند علت اعتراض مردم مدینه به گریه های حضرت باشد.
برای آگاهی بیشتر از فلسفه گریه های حضرت زهرا(س) می توانید به نمایه های زیر مراجعه کنید.
نمایه زمان غصب فدک، سؤال 7591 (سایت: 7764) .
نمایه شیعه و خلافت و جانشینی پیامبر، سؤال 1289 (سایت: 1273) .
نمایه چگونگی به خلافت رسیدن سه خلیفه، سؤال 2297 (سایت: 2906) .
در هر حال نظر مراجع تقلید در باره شنیدن صدای زن به شرح زیر است:
گوش کردن به صدای زن اگر مفسده ای نداشته باشد جایز است. [3] این نظر درباره مداحی و احیاناً آواز خواندن زنان یا صدای معمولی آنان است، ولی شنیدن صدای گریه زن مفسده ای ندارد. بنابراین شنیدن صدای گریه زن برای مردان اشکالی ندارد.
[1] الْعَبَّاسِ بْنِ مَعْرُوفٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سَهْلٍ الْبَحْرَانِیِّ یَرْفَعُهُ إِلَى أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ الْبَکَّاءُونَ خَمْسَةٌ آدَمُ وَ یَعْقُوبُ وَ یُوسُفُ وَ فَاطِمَةُ بِنْتُ مُحَمَّدٍ ص وَ عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ ع فَأَمَّا آدَمُ فَبَکَى عَلَى الْجَنَّةِ حَتَّى صَارَ فِی خَدَّیْهِ أَمْثَالُ الْأَوْدِیَةِ وَ أَمَّا یَعْقُوبُ فَبَکَى عَلَى یُوسُفَ حَتَّى ذَهَبَ بَصَرُهُ وَ حَتَّى قِیلَ لَهُ تَاللَّهِ تَفْتَؤُا تَذْکُرُ یُوسُفَ حَتَّى تَکُونَ حَرَضاً أَوْ تَکُونَ مِنَ الْهالِکِینَ وَ أَمَّا یُوسُفُ فَبَکَى عَلَى یَعْقُوبَ حَتَّى تَأَذَّى بِهِ أَهْلُ السِّجْنِ فَقَالُوا إِمَّا أَنْ تَبْکِیَ اللَّیْلَ وَ تَسْکُتَ بِالنَّهَارِ وَ إِمَّا أَنْ تَبْکِیَ النَّهَارَ وَ تَسْکُتَ بِاللَّیْلِ فَصَالَحَهُمْ عَلَى وَاحِدٍ مِنْهُمَا وَ أَمَّا فَاطِمَةُ (ع) فَبَکَتْ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ (ص) حَتَّى تَأَذَّى بِهَا أَهْلُ الْمَدِینَةِ فَقَالُوا لَهَا قَدْ آذَیْتِنَا بِکَثْرَةِ بُکَائِکِ وَ کَانَتْ تَخْرُجُ إِلَى الْمَقَابِرِ مَقَابِرِ الشُّهَدَاءِ فَتَبْکِی حَتَّى تَقْضِیَ حَاجَتَهَا ثُمَّ تَنْصَرِفُ وَ أَمَّا عَلِیُّ بْنُ الْحُسَیْنِ (ع) فَبَکَى عَلَى الْحُسَیْنِ (ع) عِشْرِینَ سَنَةً أَوْ أَرْبَعِینَ سَن. وسائلالشیعة، ج 3، ص 281.
[2] اجْتَمَعَ شُیُوخُ أَهْلِ الْمَدِینَةِ وَ أَقْبَلُوا إِلَى أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ ( ع) فَقَالُوا لَهُ یَا أَبَا الْحَسَنِ إِنَّ فَاطِمَةَ (ع) تَبْکِی اللَّیْلَ وَ النَّهَارَ فَلَا أَحَدٌ مِنَّا یَتَهَنَّأُ بِالنَّوْمِ فِی اللَّیْلِ عَلَى فُرُشِنَا وَ لَا بِالنَّهَارِ لَنَا قَرَارٌ عَلَى أَشْغَالِنَا وَ طَلَبِ مَعَایِشِنَا وَ إِنَّا نُخْبِرُکَ أَنْ تَسْأَلَهَا إِمَّا أَنْ تَبْکِیَ لَیْلًا أَوْ نَهَاراً. مجلسی ، محمد باقر، بحار الانوار،ج 43،ص 177، مؤسسه الوفاء، بیروت، 1404 هـ ق.