لطفا صبرکنید
بازدید
35722
35722
آخرین بروزرسانی:
1392/09/04
کد سایت
id22124
کد بایگانی
35659
نمایه
اهمیت امانت در اسلام
طبقه بندی موضوعی
حدیث|امانت و ودیعه|سرقت و خیانت در امانت|فضایل اخلاقی
اصطلاحات
امانت ، امین
گروه بندی اصطلاحات
اصطلاحات فقهی - اصولی|سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
در کدام آیه از قرآن بر امانت تأکید شده و آیا مفهوم ادای امانت، شامل سپردن کارها و موقعیتهای اجتماعی به افراد کاردان نیز می شود؟
پرسش
السلام علیکم و رحمة الله و برکاته، کار را به اهلش بسپارید و الّا فساد به وجود میآید. این دستور خدا در کدام سوره و آیه قرآن آمده است؟ و تفسیرش چیست؟ والسلام
پاسخ اجمالی
یکی از آموزهها و تعالیم قرآن کریم موضوع «امانت» است. در منابع اسلامی(قرآن و روایات) فراوان به حفظ امانت و امانتداری سفارش شده است. به اندازهای که در باره این موضوع تأکید شده، در مورد سایر احکام کمتر چنین تأکیدی مشاهده مىشود. این اهمیت آنگاه دو چندان میشود که در این مسئله میان انسان خوب و بد تفاوتی یافت نمیشود؛ یعنی صاحب امانت هرکسی باشد تفاوت نمیکند؛ امانتگزار چه انسان مؤمن باشد، یا کافر؛ چرا که امانت از حقوق انسانی است و از آن امانتگزار است؛ و از آنجا که موضوع انسانی است، فرقی میان انسانها نیست و امانت از آن هرکسی که باشد باید به صاحبش بازگردانده شود.
شایان توجه است که امانت معنای گسترده و وسیعی دارد که هم امانتهاى مالى را دربر مىگیرد و هم امانتهاى معنوى را شامل مىشود.
روایات زیادی در این ارتباط وجود دارد که به تعدادی از آنها اشاره میکنیم.
1. «عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا أَمَانَةَ لَه»؛[1] امام سجاد از طریق پدرش از جدش از رسول خدا(ص) نقل میکند کسی که امانتدار نیست دیندار نیست.
2. راوی میگوید از امام صادق(ع) در باره مردی که مالی در نزد او داشتم به من خیانت کرده و برایم قسم خورده است (که من خیانت نکردهام) و بعد مقدارى مال از وى نزد من موجود میباشد، آیا صلاح است که من از او قصاص نمایم؟ امام فرمود: گر چه او در حق تو خیانت کرده، ولى تو در باره وى خیانت نکن.[2]
3. امام سجاد(ع) به شیعیان خود میفرمود: شما را سفارش میکنم به اداى امانت، سوگند به آنکس که محمد را بحق به پیامبرى مبعوث کرد، اگر قاتل پدرم حسین(ع) همان شمشیرى که با آن پدر مرا کشت به من امانت بسپارد، آنرا به وى بر میگردانم. [3]
4. امام صادق از جدش امام علی(ع) چنین نقل میکند: «امانت را به صاحبش برگردانید، حتی نسبت به قاتل فرزندان پیامبران».[4]
5. حضرتش در جایی دیگر فرمود: «شما را به تقوای الاهی سفارش میکنم و به باز گرداندن امانت و...، پیامبر اسلام(ص) برای این آمده است. امانت را به کسی که شما را امین خود قرار داد برگردانید، خواه آن فرد مؤمن باشد یا کافر».[5]
پس از بیان این مقدمه باید گفت؛ قرآن کریم در آیه 58 سوره نساء به موضوع امانت اشاره میکند و میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها»؛ خداوند به شما فرمان مىدهد که امانتها را به صاحبانش بدهید!
این فرمان شامل تمام امانتها و تعهدها مىشود. هم امانتهاى مالى را دربر مىگیرد و هم امانتهاى معنوى را شامل مىشود. طبق این فرمان کسانى که مردم پیش آنها امانتهاى مالى دارند، باید آنها را در موقع لزوم به صاحبانش برگردانند. و از همه مهمتر اینکه افراد جامعه باید حکومت را که مهمترین امانت الهى است به دست اهل آن بسپارند. و حاکمان نیز وظیفه دارند پستهاى مهم حکومتى را به دست افراد صالح و شایسته که اهل آن هستند، واگذار کنند و در یک کلام، به امانتها و تعهدها خیانت نشود که خیانت آفت بزرگ جوامع است.
امانتداری مایه حیات و قوام جامعه است که بدون آن هیچ چیزی مسیر عادیش را طی نمیکند؛ به همین نکته اشاره دارد سخن امام علی که میفرماید «الأمانات نظاما للأمة»[6] یعنی جامعه اسلامی به سامان نمیرسد، مگر آنچه را که از حقوق و مطالبات مردم به امانت در دست حاکم اسلامی است، ادا کند.[7]
به بیان دیگر، سعادت و نیکبختى یک جامعه هنگامى تأمین مىشود که در آن جامعه کار به دست اهل آن سپرده شود و امانتها به صاحبان اصلى آن برگردانده شود.
اموال، ثروتها، پستها، مسئولیتها، سرمایههاى انسانى، فرهنگها و میراثهاى تاریخى همه امانتهاى الهى است که به دست افراد مختلف در اجتماع سپرده مىشود، و همه موظفاند که در حفظ این امانات و تسلیم کردن آن به صاحبان اصلى آن بکوشند، و به هیچ وجه در این امانتها خیانت نشود.
شایان توجه است که امانت معنای گسترده و وسیعی دارد که هم امانتهاى مالى را دربر مىگیرد و هم امانتهاى معنوى را شامل مىشود.
روایات زیادی در این ارتباط وجود دارد که به تعدادی از آنها اشاره میکنیم.
1. «عَلِیِّ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ أَبِیهِ عَنْ عَلِیٍّ (ع) قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) لَا إِیمَانَ لِمَنْ لَا أَمَانَةَ لَه»؛[1] امام سجاد از طریق پدرش از جدش از رسول خدا(ص) نقل میکند کسی که امانتدار نیست دیندار نیست.
2. راوی میگوید از امام صادق(ع) در باره مردی که مالی در نزد او داشتم به من خیانت کرده و برایم قسم خورده است (که من خیانت نکردهام) و بعد مقدارى مال از وى نزد من موجود میباشد، آیا صلاح است که من از او قصاص نمایم؟ امام فرمود: گر چه او در حق تو خیانت کرده، ولى تو در باره وى خیانت نکن.[2]
3. امام سجاد(ع) به شیعیان خود میفرمود: شما را سفارش میکنم به اداى امانت، سوگند به آنکس که محمد را بحق به پیامبرى مبعوث کرد، اگر قاتل پدرم حسین(ع) همان شمشیرى که با آن پدر مرا کشت به من امانت بسپارد، آنرا به وى بر میگردانم. [3]
4. امام صادق از جدش امام علی(ع) چنین نقل میکند: «امانت را به صاحبش برگردانید، حتی نسبت به قاتل فرزندان پیامبران».[4]
5. حضرتش در جایی دیگر فرمود: «شما را به تقوای الاهی سفارش میکنم و به باز گرداندن امانت و...، پیامبر اسلام(ص) برای این آمده است. امانت را به کسی که شما را امین خود قرار داد برگردانید، خواه آن فرد مؤمن باشد یا کافر».[5]
پس از بیان این مقدمه باید گفت؛ قرآن کریم در آیه 58 سوره نساء به موضوع امانت اشاره میکند و میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ یَأْمُرُکُمْ أَنْ تُؤَدُّوا الْأَماناتِ إِلى أَهْلِها»؛ خداوند به شما فرمان مىدهد که امانتها را به صاحبانش بدهید!
این فرمان شامل تمام امانتها و تعهدها مىشود. هم امانتهاى مالى را دربر مىگیرد و هم امانتهاى معنوى را شامل مىشود. طبق این فرمان کسانى که مردم پیش آنها امانتهاى مالى دارند، باید آنها را در موقع لزوم به صاحبانش برگردانند. و از همه مهمتر اینکه افراد جامعه باید حکومت را که مهمترین امانت الهى است به دست اهل آن بسپارند. و حاکمان نیز وظیفه دارند پستهاى مهم حکومتى را به دست افراد صالح و شایسته که اهل آن هستند، واگذار کنند و در یک کلام، به امانتها و تعهدها خیانت نشود که خیانت آفت بزرگ جوامع است.
امانتداری مایه حیات و قوام جامعه است که بدون آن هیچ چیزی مسیر عادیش را طی نمیکند؛ به همین نکته اشاره دارد سخن امام علی که میفرماید «الأمانات نظاما للأمة»[6] یعنی جامعه اسلامی به سامان نمیرسد، مگر آنچه را که از حقوق و مطالبات مردم به امانت در دست حاکم اسلامی است، ادا کند.[7]
به بیان دیگر، سعادت و نیکبختى یک جامعه هنگامى تأمین مىشود که در آن جامعه کار به دست اهل آن سپرده شود و امانتها به صاحبان اصلى آن برگردانده شود.
اموال، ثروتها، پستها، مسئولیتها، سرمایههاى انسانى، فرهنگها و میراثهاى تاریخى همه امانتهاى الهى است که به دست افراد مختلف در اجتماع سپرده مىشود، و همه موظفاند که در حفظ این امانات و تسلیم کردن آن به صاحبان اصلى آن بکوشند، و به هیچ وجه در این امانتها خیانت نشود.
[1]. ابن اشعث، محمد بن محمد، الجعفریات (الأشعثیات)، ص 36، مکتبة النینوى الحدیثة، تهران، چاپ اول، بیتا.
[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج 5، ص 98، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1368 ش. «عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ ابْنِ رِئَابٍ عَنْ سُلَیْمَانَ بْنِ خَالِدٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ وَقَعَ لِی عِنْدَهُ مَالٌ فَکَابَرَنِی عَلَیْهِ وَ حَلَفَ ثُمَّ وَقَعَ لَهُ عِنْدِی مَالٌ فَآخُذُهُ مَکَانَ مَالِیَ الَّذِی أَخَذَهُ وَ أَجْحَدُهُ وَ أَحْلِفُ عَلَیْهِ کَمَا صَنَعَ فَقَالَ إِنْ خَانَکَ فَلَا تَخُنْهُ وَ لَا تَدْخُلْ فِیمَا عِبْتَهُ عَلَیْهِ».
[3]. ابن بابویه، محمد بن على، الأمالی، النص، ص 246، کتابچى، تهران، چاپ ششم، 1376 ش. «عَنْ أَبِی حَمْزَةَ الثُّمَالِیِّ قَالَ سَمِعْتُ سَیِّدَ الْعَابِدِینَ عَلِیَّ بْنَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع یَقُولُ لِشِیعَتِهِ عَلَیْکُمْ بِأَدَاءِ الْأَمَانَةِ فَوَ الَّذِی بَعَثَ مُحَمَّداً بِالْحَقِّ نَبِیّاً لَوْ أَنَّ قَاتِلَ أَبِیَ الْحُسَیْنِ بْنِ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع ائْتَمَنَنِی عَلَى السَّیْفِ الَّذِی قَتَلَهُ بِهِ لَأَدَّیْتُهُ إِلَیْهِ».
[4]. کافی، ج 5، ص 133، «عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ (ع) قَالَ: قَالَ أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ص) أَدُّوا الْأَمَانَةَ وَ لَوْ إِلَى قَاتِلِ وُلْدِ الْأَنْبِیَاءِ».
[5]. همان، ص 136، «وَ أُوصِیکُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ الْوَرَعِ فِی دِینِکُمْ وَ الِاجْتِهَادِ لِلَّهِ وَ صِدْقِ الْحَدِیثِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ وَ طُولِ السُّجُودِ وَ حُسْنِ الْجِوَار فَبِهَذَا جَاءَ مُحَمَّدٌ (ص) أَدُّوا الْأَمَانَةَ إِلَى مَنِ ائْتَمَنَکُمْ عَلَیْهَا بَرّاً أَوْ فَاجِرا».
[6]. بنابر نقل برخی از نسخههای نهج البلاغة. ر.ک: ابن میثم بحرانی، اختیار مصباح السالکین، ص ۶۳۶، آستان قدس رضوی، مشهد، چاپ اول، ۱۳۶۶ش.
[7]. مغنیه، محمد جواد، ج ۲، ص ۳۵۶، تفسیر الکاشف، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1424ق.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات