جستجوی پیشرفته
بازدید
441
آخرین بروزرسانی: 1402/08/18
خلاصه پرسش
آیا نظریه «دین و قدرت» و یا «اقتدارگرایی پیامبر(ص)» قابل پذیرش است؟
پرسش
همان‌گونه که اطلاع دارید، در باب نظریه دین و قدرت و جهت اثبات اقتدارگرایی پیامبر اکرم(ص) به شواهدی از قرآن کریم استناد شده است: الف) آیات ابتدایی سوره‌ توبه، سیره عملی پیامبر(ص) را عدم تحمل مشرکان می‌داند. ب) بر اساس آیه 33 توبه؛ پیامبر مأمور پیش‌برد دین با شمشیر بود که می‌توان آن را راهبرد جهاد ابتدایی و جنگ تهاجمی دانست . فتوحات مسلمانان بعد از حضرتشان نیز برخاسته از چنین روحیه و روشی بود. ج) آیه 67 سوره‌ی انفال،پیامبر را از اسیرگرفتن در جنگ‌‌ها و آزاد کردنشان در مقابل دریافت فدیه نهی کرده است، تا دشمنان بترسند و بدانند در صورت مسلمان‌نشدن سرنوشتی جز مرگ در انتظارشان نیست! د) آیه 14 سوره حجرات، اسلام را تسلیم حکومت‌ شدن و لو بدون ایمان قلبی می‌داند. هـ) بر اساس بخشی از آیه‌31 سوره‌ رعد، پیامبر میدانست که باید از مؤمن‌شدن همگان به صورت قلبی و راستین مأیوس باشد؛ از این رو تنها به دنبال وادار کردن مردم به تسلیم در برابر قدرت خویش بود! و) از مجموع این آیات برمی‌آید که پیامبر در پی ایجاد جامعه متکثر دینی نبوده، بلکه تنها در پی برپایی جامعه‌‌ای امن برای پیروانش بود. ز) آیات 65-82 سوره‌ کهف اعلام می‌کند که خدا به کسانی اجازه ویژه داده است که بدون هیچ دلیل مشخصی جان مردم را بگیرند یا کارهایی را بکنند که گاهی ما اخلاقاً آنها را روا نمیداریم. ی) آیه 6 سوره احزاب، ولایت را به معنای جواز ارتکاب اموری می‌داند که چه بسا از نظر مردم عادی خلاف اخلاق و یا شریعت باشد! نظر شما در این ارتباط با این نظریه چیست؟
پاسخ اجمالی

در پاسخ به پرسش مطرح شده، نخست می‌گوییم، آیاتی که مورد استناد قرار گرفته، هرکدام می‌تواند در جایگاه خودش مورد بررسی بیشتری قرار گیرد؛ اما با توجه به این‌که آیات قرآن، همدیگر را تفسیر می‌کنند، باید گفت؛ آیه هشتم سوره ممتحنه، به تنهایی می‌تواند اعلام کننده این واقعیت باشد که جوامع غیر اسلامی تا زمانی که در صدد آسیب‌رساندن به مسلمانان و جامعه اسلامی نباشند، می‌توانند حتی بدون پذیرش اسلام در کمال امنیت در کنار مسلمانان زندگی کنند.

با این وجود و در ادامه و به صورت کلی، به برخی نقدهایی که دامنگیر «نظریه اقتدارگرایی پیامبر» می‌‌شود، خواهیم پرداخت:

  1. این نظریه مبتنی بر برخی مبانی اختصاصی صاحب نظریه است. مانند این‌که قرآن را رؤیای رسولانه و تألیف پیامبر اسلام(ص) و تابع شخصیت او می‌داند، در حالی که خود این مبانی مورد نقد جدی قرار گرفته و قابل پذیرش نیست.[1]
  2. در طرح این نظریه، برخی‌ تناقض‌‌گویی‌ها و پارادکس‌ها را می‌توان مشاهده کرد؛ زیرا طراح آن از یک‌سو پیامبر(ص) را فردی صبور، صلح‌جو، دلسوز، مهربان، اهل مذاکره، مشاوره و معاهده می‌داند؛ اما از سوی دیگر، با طرح شواهدی مثل دستور به سربریدن، ترور، جنگ‌طلبی و ...، خشن‌بودن پیامبر(ص) را به ذهن مخاطب القا می‌کند، در حالی یک فرد نمی‌تواند هم به طور کلی و پایه‌ای، فردی خشن باشد و در عین حال دلسوز و مهربان و آشتی‌طلب نیز معرفی شود!
  3. این نظریه، قرآن را خوف‌‌نامه و خشونت‌‌‌نامه معرفی می‌کند، حال آن‌که قرآن مجموعه‌ای از بشارت‌ها و انذارها است؛ هر سوره با «رحمان» و «رحیم» آغاز شده و در مجموعه آیات آن، صدها بار از مشتقات ریشه «رحمت»، «حبّ» و ... استفاده شده، به گونه‌ای که می‌توان اساس معارف قرآن را بر پایه رحمت و محبت دانست؛ اما از آن‌جا که برخی انسان‌ها و جوامع، افرادی خشن، بزهکار و ستیزه‌جو بوده و زبانی جز شمشیر نمی‌فهمند، برای اداره کشور و برقراری امنیت لازم است از نیروی قهری استفاده کرد، و خشونت را با خشونت پاسخ گفت.

البته این یک امر عقلائی است، چنان‌که امروز حتی دنیای غرب که برخی آن‌را مهد تمدن، فرهنگ، صلح و آشتی‌جویی و اخلاق می‌دانند، دارای قوی‌ترین نیروهای نظامی و انتظامی با مخوف‌ترین اسلحه‌های مدرن است؛ در مواردی که به نظرشان ضرورت دارد، در به‌کارگیری عنصر خشو‌نت، تردیدی روا نمی‌دارند.

نکته جالب این‌که بر اساس پژوهش‌های انجام شده، تمام کشته‌های جنگ‌های پیامبر(ص) طی ده سال از هر دو طرف نبرد، به هزار و سی‌صد نفر نمی‌رسد،[2] در حالی که تنها در دو جنگ‌ جهانی که میان کشورهای غیر اسلامی رخ داد، بیش از صد میلیون انسان کشته شدند و بعید به نظر می‌رسد مجموع کشته‌شدگان در نبردهای مسلمانان از ابتدای ظهور اسلام تا کنون نیز به این اندازه برسد!

  1. اگر جنگ‌های پیامبر(ص) را ریشه‌یابی کنیم، غالبا جنبه دفاعی داشته و جنگ‌هایی که به حسب ظاهر، جهاد ابتدایی ارزیابی می‌شوند، در حقیقت آنها نیز نبردی دفاعی بوده‌اند؛ یعنی توطئه‌ای علیه جامعه اسلامی وجود داشت و پیامبر(ص) برای کم‌کردن کشته‌ها پیش دستی می‌کردند تا از خون‌ریزی و کشتار زیاد ممانعت کنند.[3]

امروزه نیز «جنگ پیش‌دستانه»، موضوع مورد پذیرش برای جهانیان است، و تنها در این‌که چنین جنگی لزوما باید با کسب اجازه از سازمان ملل متحد آغاز شود، و یا آن‌که در صورت مسلم بودن خطر، حتی نیازی به این اجازه هم نیست، اختلاف نظر وجود دارد.

دیگر نقدهای نظریه اقتدارگرایی پیامبر(ص) را در برخی نشریات می‌توانید مشاهده نمایید.[4]

البته تمام آنچه گفته شد، بدان معنا نیست که هیچ اجباری در جوامع اسلامی وجود ندارد؛ بلکه بسیاری از اندیشمندان دینی در پاره‌ای از مسائل، اجبار را پذیرفته و معتقدند، اگرچه حقیقت دین اکراه و اجبارپذیر نیست؛ اما صورت و ظاهر دین الهی اجبارپذیر است. و با این مبنا معتقدند؛ برخی از مسائلی را که به شئون اجتماعی ناظر است باید بر مردم اجبار و تحمیل کرد.

و این‌که خدای متعال در قرآن کریم فرمود: «لا إِکْراهَ فِی الدِّینِ»،[5] ناظر به این واقعیت است که عقیده را نمی‌توان تحمیل نمود. اما آنچه می‌توان به آن اکراه و اجبار نمود صورت دین الهی‏‎ ‎‏است؛ لذا پیامبران(ع) مأمور بودند، هر طور که‏‎ ‎‏ممکن است صورت دین را بر مردم تحمیل کنند تا صورت عالم صورت عدل الهی شود و مردم‏‎ ‎‏را ارشاد به باطن نمایند، تا مردم به قدم خود آن‌را بپیمایند و به سعادت برسند.‏[6]


[1]. ر. ک: «چالش‌های نظریه‌ی رؤیای رسولانه»، 131114.

[2]. ر. ک: «تعداد کشته شدگان جنگ‌های پیامبر اسلام(ص)»، 32022.

[3]. ر. ک: «پیامبر اسلام (ص) و جهاد ابتدایی»، 19637؛ «اسلام و جهاد با اقوام و مذاهب»، 16494؛ «سازگاری جهاد با آزادی عقیدۀ انسان ها»، 6858.

[4]. ر. ک: خسرو پناه، عبدالحسین، مؤمنی شهرکی، حسام الدین، صالحی هفشجانی، محمد حسن، تبیین و تحلیل انتقادی اسلام اقتدار گرایی، فصلنامه اندیشه نویندینی، سال 16، ش 63، ص 53 - 72.

[5]. بقره، 256.

[6]. ر. ک: امام خمینی، آداب نماز، فصل 8، ص 37، ‏‏مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی‏‏(س)، چاپ بیست و دوم؛ ر. ک: «اجبار در رعایت برخی مسائل و عدم اکراه در دین»، 82345.

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها