لطفا صبرکنید
1368
- اشتراک گذاری
«برهان علیت» که به نامهای «برهان علت اول»، «برهان سببیت» و «برهان کیهانشناختی» نیز خوانده میشود، با آنکه یکی از برهانهای محکم جهت اثبات وجود خدا است؛ اما همانگونه که در پرسش آمده است، برخی در صدد آن برآمدهاند تا همین برهان را جهت نفی وجود پروردگار مورد استفاده قرار دهند!
اندیشمندانی که جهت اثبات خدا به این برهان استناد میکنند بر این باورند که مجموعهی جهان از یک مبدأ سرچشمه میگیرد و در سیر تکاملی خود با وجود واسطهها به سوی همان مقصد بازمیگردد.
اما منکران پروردگار نه تنها این برهان را برای اثبات وجود خدا کافی نمیدانند؛ بلکه در جهت مقابل، آنرا دلیلی بر نفی وجود خدا میدانند!
توضیح آنکه «برهان علیت» برای اثبات وجود خداوند، از دو مقدمه بهره میگیرد:
الف) هر چیزی نیاز به علت دارد.
ب) سلسله نیازمندیها تا بینهایت نمیتواند ادامه یابد؛ چون تسلسل علتها تا بینهایت باطل است.
در نتیجه باید در نهایت به علتی برسیم که خودش نیازی به علت نداشته باشد و آن وجود خداوند است.[1]
اما آنانی که به دنبال نفی وجود خدا میباشند، این برهان را ثابتکننده خداوند نمیدانند؛ زیرا یکی از دو مقدمه بالا را نمیپذیرند:
اشکال در مقدمه اول
برخی از منکران پروردگار، مقدمهی اول را نمیپذیرند و بر این باورند که پذیرش این مقدمه که هر چیزی نیاز به علت دارد، در نهایت، موجب تناقضگویی و پارادکس خواهد شد. آنان این مطلب را با بیانهای متفاوت و نسبتا مشابهی ارائه کردهاند:
- برتراند راسل:
او میگوید: اگر هر چیزی باید دلیل و علتی داشته باشد، پس وجود خداوند هم باید علت و دلیل داشته باشد، و اگر بپذیریم که یک چیز (حتی خدا) بتواند بدون دلیل و علت، وجود داشته باشد، بحث دربارهی وجود خدا بیفایده خواهد بود؛ زیرا در این صورت، چرا وجود طبیعت نیز بدون علت ممکن نباشد؟!
- جان هاسبرز:
به هر حال، فرض کنیم که ما بتوانیم به این سؤال که «آیا جهان به عنوان یک کل، علتی دارد؟» چنین پاسخ دهیم که خداوند علت آن است؛ اما در ادامه، این سؤال که علت خدا چیست؟! پرسشی اجتنابناپذیر خواهد بود.
به همین دلیل، بسیاری از کودکان و نوجوانان نیز همین پرسش را با پریشانی زیاد با والدین خود در میان میگذارند!
سؤال آنان کاملاً درست است؛ چون ما گفته بودیم که هر چیزی علتی دارد! و اگر آن سخن صحیح باشد، پس خدا هم باید علت داشته باشد!
- نایجل واربرتون:
در «برهان علیت»، ابتدا فرض میشود که هر چیزی معلول چیز دیگری است، ولی آنگاه که خداوند را علت اول اعلام میکنیم؛ این برهان، خود را نقض میکند؛ یعنی هم میگوید که علت بدون معلولی وجود ندارد و هم مدعی است که یک علت بدون معلول(یعنی خدا) وجود دارد!
برهان یادشده این پرسش را برمیانگیزد: علت خدا چیست؟ چرا باید این سلسله در خدا متوقف شود؟[2]
پاسخ اشکال
همهی این سخنان و تمام اشکالهایی که بر مقدمه اول «برهان علیت» میشود، ناشی از این گمان نادرست است که افرادی میپندارند که رکن و پایهی اول(صغرا) در این برهان، آن است که «هرچیزی نیاز به علت دارد»، در حالی که «برهان علیت» هرگز چنین چیزی را نمیگوید، بلکه بیان دقیقش آن است که «هر چیزی که وجود و هستی، عین ذاتش نیست نیاز به علت دارد».[3] و بر این اساس، وجود بیعلت خداوند که ذاتش عین هستی است، را نمیتوانیم نقضکننده «برهان علیت» بدانیم.
اشکال در مقدمه دوم
برخی دیگر از خداناباوران مقدمهی دوم برهان علیت را غیر قابل پذیرش میدانند و بر این باورند که تسلسل علتها تا بینهایت باطل نیست. آنان میگویند:
معقول به نظر میرسد که امتداد سلسلهی علتها و معلولها را در آینده تا بینهایت بدانیم، درست به همان وجه که بزرگترین عدد وجود ندارد؛ زیرا همواره میتوانیم به هر عددی که بزرگترین فرض شده است، عدد دیگری بیفزاییم.
حال اگر وجود سلسلهای بیپایان رو به آینده محال نباشد؛ چرا سلسلهی معلولها و علتها در گذشته تا بینهایت را محال بدانیم؟![4]
پاسخ اشکال
در رد این تصور باید گفت:
الف) در منطق و کلام اثبات شده است که تسلسل علتها تا بینهایت محال است.[5]
ب) این مثال که اعداد تا بینهایت میتواند ادامه باشد، موضوعی ذهنی است و نه واقعی! به عبارت دیگر، بینهایت در اعداد تنها به صورت بالقوه است؛ یعنی در فضای ذهنی بر هر مرتبهای از عدد میتوان عددی را افزود و از این رو اعداد با توجه ذهن افزایش یافته و با قطع توجه ذهن دیگر افزایش نخواهد یافت،[6] در حالی که در بحث تسلسل علت و معلول، ما با موجودات حقیقی سر و کار داریم که وجودشان وابسته به ذهن ما نیست. آری! ما در ذهنمان تا اندازهای که گنجایش دارد، میتوانیم سلسله علت و معلولها را تا بینهایت ادامه دهیم، ولی در واقعیت نمیتواند چنین چیزی رخ بدهد.
در ادامه گفتنی است بعضی از منکران خدا این نظرشان را به صورت برهان و شکل اول قیاس اینگونه بیان کردهاند:
- جهان هستی، متشکل از علتها و معلولهای فیزیکی نامحدود یا ازلی است.
- مجموعه نامحدود، نمیتواند هستیبخش یا «علت بیعلتِ اولیه» داشته باشد.
- بنابراین، جهان هستی نمیتواند هستیبخش یا «علت بیعلتِ اولیه» داشته باشد. در نتیجه نمیتواند خدایی وجود داشته باشد.[7]
پاسخ این استدلال نیز آن است که چگونه انسان با دانش محدود خود میتواند ادعا کند که مجموعهای نامحدود و ازلی از علتها و معلولها وجود دارد؟! علم فیزیک فقط میتواند بگوید من نتوانستم آغاز و ابتدایی برای آفرینش تعیین کنم، و این به معنای نامحدود و بینهایتبودن بالقوه است، نه نامحدود و بینهایت بودن بالفعل.
البته خداباوران بر اساس اینکه خدای متعال نامحدود و بینهایت است، بر این باورند که جهان خلقت نیز میتواند بینهایت باشد؛ بنابراین حتی اگر جهان هستی را ازلی و بینهایت نیز بپنداریم، باز هم بینیاز از علتی نخواهد بود که وجود او واجب و هستی او عین ذاتش میباشد.[8]
[1]. ر. ک: اثبات خداوند با دلایل کیهان شناختی؛
[2]. ر. ک: https://fa.wikipedia.org/wiki
[3]. ر. ک: اشکالات وارده بر قانون علیت در اثبات واجب الوجود
[4]. ر. ک: https://fa.wikipedia.org/wiki
[5]. ر.ک: 2223 (امتناع تسلسل)؛ 3902(دور و تسلسل)
[6]. ر. ک: تناقض صفات و قضیهی کانتور
[7]. ر. ک: https://fa.wikipedia.org/wiki
[8]. ر. ک: دلایل نامحدود بودن خداوند؛ خداوند قبل از خلقت عالم؛ عمر نوع بشر از منظر قرآن و کتاب مقدس؛ حیات جدید پس از قیامت