لطفا صبرکنید
375
از آنجا که رسالت پیامبر اسلام(ص) تنها هدایت مردم جاهلی عرب نبود؛ بلکه دینش آخرین دین و رسالتش رسالتی جهانی بود، خدای متعال در آیه 3 سوره جمعه میفرماید، او تنها پیامبر شما نیست؛ بلکه گروه دیگرى نیز پیرو او خواهند شد که هنوز به مسلمانان نپیوستهاند:
«وَ آخَرینَ مِنْهُمْ لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ وَ هُوَ الْعَزیزُ الْحَکیمُ».
حال این گروه دیگر که به پیامبر(ص) و مؤمنان به او ملحق میشوند، چه کسانی هستند؟
در این زمینه نظرات مختلفی از سوی مفسران مطرح شده است:
- مجاهد و ابن زید معتقدند: آنها تمام افرادى هستند که بعد از صحابه و تا روز قیامت خواهند آمد؛ یعنی خدای متعال پیامبرش را به سوی آنها برانگیخت و شریعت او بر آنها لازم است، اگر چه آنان در زمان حضور پیامبر و صحابه حضور نداشتند.[1]
- ابن عمر و سعید بن جبیر میگویند: مراد از این افراد دیگر، عجمها هستند؛ یعنی هر کسى که به زبان عرب سخن نمیگوید(چه فارس و چه غیر فارس)؛ زیرا پیامبر اسلام(ص) در ابتدا به سوى مردمى که او را دیده و زمان او را درک کردهاند (که تقریبا تمامشان عربزبان بودند)مبعوث شد؛ اما با این وجود، محدوده رسالت حضرتشان شامل تمام افرادی است که بعد از ایشان بیایند.[2] این قول از امام باقر(ع) هم نقل شده است.[3]
- عکرمه گفت: منظور از این افراد دیگر، تابعین[4] هستند.[5] یعنی افرادی که در یک نسل بعد از صحابه میزیستند.
- همچنین نقل شده است زمانی که پیامبر(ص) این آیه را تلاوت فرمود، مردم پرسیدند که آنها چه کسانی هستند؟! حضرتشان دست بر شانه سلمان فارسی گذاشت، و فرمود: اگر ایمان در ستاره ثریّا باشد هر آینه مردانى از قوم سلمان به آن خواهند رسید.[6]
بر اساس این روایت، ایرانیان برترین مصداق این آیه هستند.
- بعضى هم تفسیر دیگری ارائه کرده و معتقدند عبارت «لَمَّا یَلْحَقُوا بِهِمْ» معنایش آن است که مسلمانان بعدی نمیتوانند به درجه و رتبه اولین مسلمانان دستیابند؛ یعنى تابعان و مردمى که پیامبر را درک نکرده و تنها صحابه را درک کردهاند(و نیز مسلمانان نسلهای بعد) به مقام و مرتبه سابقان از صحابه و نیکان مؤمنان نمیرسند.[7]
به نظر میرسد قول جامع همان قول اول باشد؛ زیرا موارد دیگر را هم در بر میگیرد؛ یعنی اگر فردی داخل در هر کدام از گروههای یاد شده باشد، داخل امت اسلامی قرار خواهد گرفت، حتی اگر بگوییم مسلمانان نسل اولی که در ایمانشان ثابتقدم بودند بر آنان برتری دارند.
[1]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، تهرانی، آقا بزرگ، محقق، قصیرعاملی، احمد، ج 10، ص 4، بیروت، دار احیاء التراث العربی، بی تا؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 19، ص 93، تهران، ناصر خسرو، چاپ اول، 1364ش.
[2]. الجامع لأحکام القرآن، ج 19، ص 93.
[3]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 10، ص 429، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[4]. تابعى به کسى گفته میشود که یک یا چند نفر از صحابه را ملاقات کرده و با آنان معاشرت و مصاحبت و همراهی داشته باشد. برخی نیز شرایط دیگری مانند داشتن ایمان در زمان ملاقات با صحابه را به این تعریف اضافه کردهاند. خطیب بغدادی، أحمد بن علی، الکفایة فی علم الروایة، ص 22، مدینه، المکتبة العلمیة، بیتا؛ ابن کثیر دمشقی، إسماعیل بن عمر، اختصار علوم الحدیث، ص 191، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ دوم، بیتا؛ سیوطی، جلال الدین، تدریب الراوی فی شرح تقریب النواوی، محقق، فاریابی، أبو قتیبة نظر محمد، ج 2، ص 699، بیجا، دار طیبة، بیتا؛ تهانوى، ظفر، قواعد فى علوم الحدیث، ص 48، ریاض، شرکة العبیکان، 1404ق.
[5]. الجامع لأحکام القرآن، ج 19، ص 93؛ سیوطی، جلال الدین، الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 6، ص 215، قم، کتابخانه آیة الله مرعشی نجفی، 1404ق.
[6]. الدر المنثور فی تفسیر المأثور، ج 6، ص 215؛ الجامع لأحکام القرآن، ج 19، ص 93.
[7]. رشیدالدین میبدی، احمد بن ابی سعد، کشف الأسرار و عدة الأبرار، تحقیق، حکمت، علی اصغر، ج 10، ص 97، تهران، امیر کبیر، چاپ پنجم، 1371ش؛ مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 429.