لطفا صبرکنید
64
ضرب المثل فارسی «از کوزه همان تراود که در اوست»، بیانگر آن است که خروجیهای یک چیز و رفتارهای یک فرد نمیتواند جدا از سرچشمه درونی آنها باشد.
قرآن کریم در آیه 58 سوره اعراف به این واقعیت اشاره کرده و میفرماید:
«وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذِی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلَّا نَکِداً»؛ (زمین خوب، گیاهش به فرمان پروردگارش میروید، و از زمین بد چیزی نمیروید جز گیاهانی ناچیز و بیفایده!).
به عبارت دیگر، ثمره و خروجی زمین بستگی به جنس زمین دارد. اگر جنس زمین خوب باشد، خروجی آن نیز خوب خواهد بود، و اگر جنس زمین بد باشد خروجی آن هم بد خواهد بود، یعنی «از کوزه همان برون تراود که در اوست»!
آیه 84 سوره اسراء نیز با نگاهی دیگر به این واقعیت مینگرد:
«قُلْ کُلٌّ یَعْمَلُ عَلى شاکِلَتِهِ»؛(بگو رفتارهای هر فرد، وابسته به طبیعت و نیّت درونی خود او است).
راغب اصفهانی معتقد است «شاکله»، عادت و اخلاقی است که انسان را مقید و محدود میکند و نمیگذارد آنچه را که میخواهد انجام دهد کاملا آزاد باشد؛ بلکه او را وادار میکند تا به مقتضا و طبق آن اخلاق رفتار کند.[1]
مجمع البیان میگوید: شاکله به معنای «طریق»، «مذهب»، «طبیعت» و «خوی و منش» است.[2]
گویا طریق و مذهب را از این جهت «شاکله» خواندهاند که رهروان و منسوبان به این دو، خود را ملتزم میدانند که از آنراه منحرف نشوند.[3]
همچنین این کلمه به معناى «مثل» و «شبیه» نیز معنا شده است؛ یعنى کارهای انسان شبیه طبیعت او است.[4]
خلاصه آنکه: هر کس بر اثر عواملی، استعداد و طبیعتى مییابد، و کارهایش هم مطابق همان طبیعت از وى صادر میشود.
گفتنی است که این واقعیت و حقیقت، به معنای جبر نیست؛ زیرا رفتار کردن بر خلاف خواسته های هوای نفس و طبیعت اندرونی، اگرچه بسیار مشکل است؛ اما محال نیست و به همین دلیل، از انسان سلب اختیار نمیشود؛ بلکه این رفتار شبهاجباری انسان تنها در حد اقتضاء است و از آن تجاوز نمیکند؛ یعنی خلق و خوى هر کسى هیچ وقت او را مجبور به انجام کارهاى مناسب با آن نمیکند، و اثرش به آن حد نیست که ترک آن کارها را محال سازد، که در نتیجه، عمل انسان از اختیارى بودن خارج شده و جبرى شود.
به هر حال، قرآن که عمل انسان را مترتب بر شاکله او دانسته، معنایش این است که عمل انسان هرچه باشد مناسب با اخلاق او است. آنگونه که در فارسى گفتهاند: «از کوزه همان برون تراود که در او است».[5] و در عربی نیز میگویند: «الظاهر عنوان الباطن».
بر این اساس، شاکله نسبت به عمل، نظیر روح جارى در بدن است که بدن با اعضا و اعمال خود، آنرا مجسم نموده و منویات او را نشان میدهد.[6]
در همین رابطه روایتی از پیامبر(ص) هم نقل شده است:
«قَالَ النَّبِیُّ ص کُلٌّ مُیَسَّرٌ لِمَا خُلِقَ لَهُ».[7]یعنی هرکسی بر اساس استعداد و قابلیتی که در او نهاده شده است عمل میکند. و به عبارت روشنتر اثر هر کس نمودار دارایی او است.
امام علی(ع) نیز میفرماید:
«مَا أَضْمَرَ أَحَدٌ شَیْئاً إِلَّا ظَهَرَ فِی فَلَتَاتِ لِسَانِهِ وَ صَفَحَاتِ وَجْهِه»[8]
هیچ فردی چیزی را در دلش پنهان نمیکند مگر آن که نشانههای آن در لابلای سخنانش و یا قیافه و چهرهاش پدیدار میشود.
یعنی میتوان از سخن و قیافه فرد فهمید که در دل او چه میگذرد!
[1]. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، تحقیق، داودی، صفوان عدنان، ص 462، دمشق، بیروت، دارالقلم، الدار الشامیة، چاپ اول، 1412ق.
[2]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 6، ص 672- 673، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[3]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 13، ص 189، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[4]. قرشی، سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج 4، ص 65، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ ششم، 1371ش.
[5]. المیزان فی تفسیر القرآن، ج 13، ص 190.
[6]. همان، ترجمه، موسوی همدانی، سید محمد باقر، ج 13، ص 262، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1374ش.
[7]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 4، ص 282، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[8]. شریف الرضی، نهج البلاغة، ص 472، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.