لطفا صبرکنید
20387
- اشتراک گذاری
ازدواج نخستین سنگبناى تشکیل جامعه و اجتماع است، و آثار و نتایج بسیارى دارد؛ مانند ارضاى یکی از نیازهای اساسی و غریزهی جنسى انسان، تولید مثل و بقاى نسل، تکمیل و تکامل انسان، آرامش و سکون، پاکدامنى و عفاف.
در دین مقدس اسلام ازدواج حافظ نیمی از دین است.
جنبههای اجتماعی مسئلهی ازدواج، مطلب مهمی است، ازدواج و تشکیل خانواده، ایجاد کانون پذیرایی نسل آینده است، و سعادت نسلهای آینده به آن بستگی کامل دارد. دست توانای خلقت برای ایجاد و بقاء و تربیت نسلهای آینده علایق نیرومند زن و شوهری را از یک طرف، و علایق پدر و فرزندی را از طرف دیگر به وجود آورده است. عواطف اجتماعی و انسانی، در محیط زندگی رشد میکنند، روح کودک را حرارت محیط فطری و طبیعی پدر و مادر نرم و ملایم میکند.
اما بعضی از متفکران و اندیشمندان مسیحی، عقیده دارند که ازدواج عامل اصلی تباهی در جامعه است؛ و عدهی دیگری از آنان نیز برای بقای نسل آینده ناچارا آنرا تجویز میکنند.
در دین اسلام، ازدواج، با اینکه از مقولهی لذات و شهوات است؛ اما یک امر مقدس و یک عبادت تلقی شده است.
از علل آن این است که: ازدواج اولین قدمی است که انسان از خودپرستی و خوددوستی به سوی غیردوستی بر میدارد. تا قبل از ازدواج، فقط یک "من" وجود داشت و همه چیز برای "من" بود. ازدواج اولین مرحلهای است که باعث میشود این حصار شکسته شود و موجود دیگری هم در کنار این "من" قرار گیرد و برای او معنا پیدا کند.
علاوه بر این، از علل نابسامانیهاى اجتماعى در جوامع صنعتى عصر ما، متلاشى شدن نظام خانوادگى است که نه احترامى از سوى فرزندان وجود دارد، نه محبتى از سوى پدران و مادران، و نه پیوند مهر و عاطفهاى از سوى همسران.
از سویی دیگر؛ ازدواج از نظر اسلام وسیلهاى براى پاکدامنى و پاکدامن زیستن است.
در همین راستا رسول خدا(ص) به زید بن حارثه فرمود: ازدواج کن تا پاکدامن باشى.[1] و در سخنى دیگر، فرمود: مردان را زن دهید تا خدا اخلاقشان را نیکو، ارزاقشان را وسیع و جوانمردیشان را زیاد گرداند.[2]
آنحضرت در روایتی دیگر، به زنى که گفته بود، دیگر ازدواج نخواهم کرد، فرمود: «ازدواج براى حفظ عفاف لازم است».[3]
ازواج باعث آرامش و امنیت روحی و فکری انسان است، قرآن کریم در این مورد میفرماید: "یکی از نشانههای او این است که از خود شما برای شما همسر آفرید تا با او آرام گیرید و میان شما مهر و محبت قرارداد".[4]
از دیدگاه اسلام، میل جنسی از غرایزی است که خداوند در وجود انسان قرار داده تا به واسطهی آن بنیان خانواده شکل گرفته و بقای نسل و ادامهی حیات جوامع بشری تضمین شود.
نگاهی به تاریخ تمدن بشری نشان میدهد که انسان در هیچ زمینهای این اندازه آسیبپذیر نیست و هیچ غریزهای از لحاظ سرکشی به پای این غریزه نمیرسد؛ از اینرو بشر در هیچ زمینهایی تا این حد نیازمند کنترل و مراقبت نیست.
از آنجا که میل و نیاز جنسی باعث بروز آسیبهای بسیاری در جوامع مختلف شده، متفکران و صاحبنظران در پی چارهجویی برآمدهاند.
عدهای مثل بودا، مانی، گاندی و تولستوی، گفتهاند: این میل و غریزه را به کلی باید از بین برد تا بشر از آسیبهای آن آسوده بماند. استدلال این گروه این است که میل جنسی اصولاً میل پلیدی است و باعث بسیاری از مفاسد و جنایتها است.
برتراندراسل فیلسوف اجتماعی مشهور معاصر میگوید: «عوامل و عقاید مخالف جنسیت در اعصار خیلی قدیم وجود داشت، به خصوص در هر جا که «مسیحیت و دین بودا» پیروز شد عقیدۀ مزبور نیز تفوق یافت.
و «سر تارک» مثالهایی از این فکر عجیب مبنی بر اینکه چیز ناپاک و تباهی در روابط جنسی وجود دارد، ذکر مینمایند.
از ایران این عقیده به سمت باختر پخش شد که ماده(زن)، عین تباهی است و به همراه آن این عقیده به وجود آمد که هر گونه رابطه جنسی، ناپاک است و این عقیده با جزئی اصلاح، اعتقاد کلیسای مسیحیت محسوب گردید».
این عقیده قرنها وجدان انبوه عظیمی از افراد بشر را تحت نفوذ ترسآور و نفرتانگیز خود قرار داد و به عقیده روانکاوان نفوذ این عقیده اختلالات روانی و بیماریهای روحی فراوانی را موجب شده است.
گروه دیگر معتقدند برای از بین بردن مفاسد و جنایات باید راه پیش روی میل جنسی را باز گذاشت. البته اجرای این نظریه جامعه را در فساد فرو برد و از دین چیزی جز نام آن در جوامع غرب باقی نگذاشت.
اما در میان این افراط و تفریط، اسلام معتقد است که میل جنسی نه میلی پلید است که باید به طور کلی با آن مبارزه کرد، و نه باید به کلی آنرا آزاد گذاشت، بلکه باید آنرا در مسیر صحیح هدایت کرد. نظر اسلام این است که تمایل جنسی مثل امیال دیگر باید اختیارش در دست خود انسان باشد و باید انسان بر آن غلبه داشته باشد، نه او بر انسان. اسلام راه طبیعی و سالم را برای ارضای میل جنسی ازدواج میداند.
حال باید ببینیم مسیحیتی که کلاً با ارضای این میل مخالف است چه نظری در مورد ازدواج دارد.
ظاهراً علت اوج گرفتن این تفکر در میان مسیحیان که «علاقه و آمیزش جنسی» پلیدی است، تفسیری بود که از بدو تشکیل کلیسا، از طرف کلیسا برای مجرد زیستن حضرت عیسای مسیح(ع)، صورت گرفت و گفته شد علت اینکه مسیح تا آخر مجرد زیست پلیدی ذاتی این عمل است و به همین جهت قدیسین و روحانیون مسیحی شرط وصول به مقامات روحانی را آلوده نشدن به زن در تمام عمر دانستند و پاپ از میان چنین کسانی انتخاب میشود.
ترک ازدواج و مجرد زیستن کشیشها و کاردینالها کم کم این فکر را پیش آورد که اساسا زن عنصر گناه و فریب است، یعنی شیطان کوچک است. مرد به خودی خود گناه نمیکند و این زن است که همیشه وسوسه میکند و مرد را به گناه وامیدارد. آنها قصهی آدم و شیطان و حوا را چنین شروع میکنند، که شیطان نمیتوانست در آدم نفوذ کند؛ لذا ابتدا حوا را فریفت و سپس حوا آدم را. آنها میگویند شیطان بزرگ زن را و زن مرد را وسوسه میکند.
اما قرآن درست خلاف اینرا میگوید و آنگاه که این داستان را ذکر میکند برای یکی اصالت و برای دیگری تبعیت قائل نمیشود، بلکه میفرماید: ما به این دو نفر گفتیم به درخت نزدیک نشوید. بعد میفرماید: شیطان این دو را وسوسه کرد، نمیگوید اول یکی را وسوسه کرد و او دیگری را وسوسه نمود. آدم همان مقدار لغزش داشت که حوا داشت. و شاید برای همین است که قرآن در کنار قدیسین از قدیسات بزرگ، مثل حضرت مریم(س) یاد میکند، در حالی که مسیحیت ازدواج را تنها برای تداوم نسل مجاز دانسته؛ اما اسلام ازدواج را سنت پیامبر(ص) میداند و میگوید: هر کس ازدواج کند نیمی از دین خود را کامل کرده است و برای کسانی که شرایط ازدواج ندارند راه عفاف را برای کنترل میل جنسی معرفی میکند.
در ذیل به چند آیه و حدیث اشاره میکنیم:
الف) امام رضا(ع) میفرماید: «اگر در مورد ازدواج دستوری صادر نشده بود، همان فواید (اجتماعی) که خدا در آن نهاده (از قبیل نیکی با خویشان و پیوند با بیگانگان) کافی بود که مصلحتاندیشان را به آن ترغیب کند».[5]
ب) پیامبر میفرماید: «مردان مجرد را زن دهید تا خداوند اخلاقشان را نیک، و ارزاقشان را وسیع، و جوانمردیشان را زیاد فرماید».[6]
ج) زنی حضور امام صادق(ع) رسید و گفت: خدایت صلاح و سداد افزاید، من زنی هستم تارک دنیا. فرمود: منظورت از ترک دنیا چیست؟ عرض کرد: شوهر اختیار نکردهام. امام فرمود: چرا؟ گفت: برای اجر و ثواب. امام فرمود: برگرد؛ اگر تنها زیستن فضیلتی بود، فاطمهی زهرا(س) بانوی اسلام، از تو سزاوارتر بود. کسی را نرسد که در فضایل بر زهرا تقدم جوید.[7]
د) از پیامبر(ص) نقل شده است: درهای آسمان، چهار موقع گشوده شود: هنگام باریدن باران، وقتی که فرزند در صورت پدر مینگرد، زمانی که در خانهی کعبه را باز میکنند، و در وقت اجرای عقد نکاح.[8]
هـ) امام صادق(ع) میفرماید: دو رکعت نماز مرد متأهل از هفتاد رکعت نماز مجرد بالاتر است.[9]
و) در روایات آمده است: هر کس از ترس فقر زن نگیرد، به خدا گمان بد برده؛ چرا که خداوند فرمود: اگر (مردان) فقیر باشند، خدا از فضل و کرم خویش بینیازشان گرداند.[10]
گفتنی است، احادیث و روایات زیادی به ما رسیده که نشان میدهد ازدواج در اسلام نه تنها نکوهیده نیست، بلکه مستحب مؤکد است.
اما این دلیل نمیشود که اسلام هر گونه ازدواجی را درست بشمارد؛ زیرا اسلام معتقد است که جامعهای سالم است که خانوادههایش سالم باشند و خانوادۀ سالم در گرو ازدواجی درست و از روی شناخت است.[11]
توضیح اینکه، اسلام برای تمام مراحل، رهنمودها و الگوهای بسیار خوبی پیش روی ما قرار داده؛ و ویژگیهای همسر خوب و ازدواج سالم را برای ما بیان کرده است، در ذیل به گوشهای از آن اشاره میشود:
- داشتن ایمان واقعی؛ زیرا چنین شخصی به علت داشتن ارتباط قلبی با خدا، فردی قابل اعتماد است.
- داشتن اخلاق خوب در زندگی که باعث نشاط و جوانی طرفین و سایر افراد خانواده میشود.
- اصالت خانوادگی چنانکه پیامبر(ص) فرمود: از سبزهی مزبله بپرهیزید یعنی زن زیبا در خانوادۀ بد.[12] قرآن میفرماید: ما زن و مرد را برای یکدیگر آفریدیم و زن را مایهی تسکین مرد دانسته است.[13]
- پرهیز از مهریه سنگین. پیامبر اکرم میفرماید: بهترین زنان امت من، زنی است که زیبایاش بیشتر و مهرش کمتر باشد.[14]
- پرهیز از تشریفات زاید و لهو و لعب و عدم برگزاری جشنهایی که در آن به جای اینکه درهای رحمت خداوند به روی این زوجها باز شود، درهای قهر خداوندی به روی آنها گشوده گردد. در این صورت تضمینی برای دوام چنین زندگی وجود ندارد.
[1]. شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 20، ص 36، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[2]. راوندی کاشانی، فضل الله بن علی، النوادر، محقق، مصحح، صادقی اردستانی، احمد، ص 36، قم، دار الکتاب، چاپ اول، بیتا؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 100، ص 222، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[3]. شیخ صدوق، خصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 1، ص 316، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[4]. روم، 21. «وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها وَ جَعَلَ بَیْنَکُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً إِنَّ فی ذلِکَ لَآیاتٍ لِقَوْمٍ یَتَفَکَّرُونَ».
[5]. بحار الانوار، ج 100، ص 264.
[7]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 5، ص 509، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[8]. بحارالأنوار، ج 100، ص 221، باب اول، کراهة العزوبة و الحث على...
[9]. شیخ صدوق، ثواب الاعمال و عقاب الأعمال، ص 40، قم، دار الشریف الرضی للنشر، چاپ دوم، 1406ق.
[10]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 3، ص 385، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[11]. نک: پور سیدی، مقاله، اهمیت ازدواج در اسلام و مقایسه آن با مسیحیت.
[12]. کافی، ج 5، ص 332.
[14]. کافی، ج 5، ص 324.