جستجوی پیشرفته
بازدید
13802
آخرین بروزرسانی: 1403/06/10
خلاصه پرسش
مقصود از مهدویت شخصیه و نوعیه چیست؟
پرسش
مقصود از مهدویت شخصیه و نوعیه چیست؟
پاسخ اجمالی

"مهدویت نوعیه" اعتقاد افرادی است که قائل به فقدان شخص خاصی به نام "امام مهدی" بوده و مسئله مهدویت را مقامی می دانند که در هر عصری در یک انسان کامل قرار داشته  که این شخص می تواند هر یک از آحاد بشری باشد. در مقابل، اصطلاح "مهدویت شخصیه" به این معنی است که مهدی موعود منحصراً فردی معین (امام دوازدهم) بوده و غیر از او هیچ شخص دیگری از انسان ها دارای چنین مقامی نیست.

 

نکته قابل تأمل در این رابطه آن است که بسیاری از عرفا که به سخنان آنها به عنوان قائلین به "مهدویت نوعیه" استناد شده در عین حال به مهدویت امام دوازدهم نیز اعتقاد داشته اند.

 

برای توضیح  و تحلیل این مسئله به پاسخ تفصیلی مراجعه کنید.

 

پاسخ تفصیلی

اقوال مختلف در مورد مهدویت نوعیه و شخصیه

 

"مهدویت نوعیه" اعتقاد افرادی است که قائل به فقدان شخص خاصی به نام "امام مهدی" بوده و ضمن انکار شخص امام دوازدهم به عنوان "مهدی موعود" مسئله مهدویت را مقامی می دانند که در هر عصری در یک انسان کامل قرار دارد که این شخص می تواند هر یک از آحاد بشری باشد.

 

در مقابل، اصطلاح "مهدویت شخصیه" به طور خاص شامل این نظریه است که مهدی موعود منحصراً فردی خاص و به اعتقاد شیعیان "امام دوازدهم" بوده و غیر از او هیچ شخص دیگری از انسان ها دارای چنین مقامی نیست.

 

نظریه  اول به عنوان اعتقاد برخی صوفیه از اهل سنت مطرح شده ولی گفتنی است که  باید همه  کلمات چنین افرادی را جستجو نمود زیرا چه بسا ممکن است در جاهای دیگری به مهدویت شخصیه نیز اقرار کرده باشند که در این صورت نظریه سومی به دست می آید که در واقع سخن بسیاری از عرفا است (از جمله مولوی و ...) و آن اعتقاد به مهدویت شخصیه  امام دوازدهم به عنوان امام مطلق، همزمان با پذیرش مهدویت نوعیه می باشد به این معنی که عرفای کامل را هم به طور تَبَعی و طولی، مهدی و هادی و امام حی محسوب کرده اند.

 

در این میان می توان به نظریه چهارمی هم اشاره کرد که فقط تفاوت صوری با نظریه سوم دارد و آن قول به مهدویت شخصیه در عین اقرار به این که در هر عصری عرفای کاملی هستند که آینه مهدی مطلق و امام دوازدهم محسوب می شوند اگرچه نام مهدی یا امام حی به آنها اطلاق نشود. تفاوت این قول با دیدگاه قبلی که توسط افرادی مثل مولوی مطرح شده فقط در اطلاق نام "مهدی" یا "امام" بر عرفای واصل و کامل بوده و در محتوای اصلی بحث غیر از اختلاف در اصطلاحات و لفظ، عملاً تفاوتی میان آنان به چشم نمی آید. این نظریه را می توان از سخنان بسیاری از بزرگان شیعه بدست آورد.

 

مهدویت به معنای عام در روایات

 

روایات بسیاری را می توان مشاهده کرد که در آن مهدی به معنایی عام به کار رفته است. از جملهاین که اصحاب خاص ائمه، "مهدیون" نام گرفته اند[1] یا در برخی روایات دیگر مهدی را عنوانی تشکیکی به شمار آورده اند «المهدی من هدیت»[2] یعنی هر آنکه در هر درجه ای از هدایت پروردگار بهره گرفته باشد می توان نام مهدی را بر او نهاد. همچنین روایتی هست که در آن غیر از امام دوازدهم به مهدی های دیگری اشاره شده است که در اینجا به برخی از آنها اشاره می کنیم:

 

ابی بصیر از امام صادق ع پرسید: من از پدر شما شنیدم که می فرمود بعد از "قائم" دوازده مهدی خواهد بود! امام صادق فرمود بله فرموده است دوازده مهدی و نه دوازده امام. بلکه آنها قومی از شیعیان ما هستند که مردم را به ولایت ما و معرفت حق ما فرا می خوانند[3].

 

در روایت دیگری از پیامبر اسلام این گونه نقل شده است:

 

«یا علی بعد از من دوازده امام خواهد بود و بعد از آنها هم دوازده مهدی و تو ای علی اولین امام از ائمه دوازده گانه هستی»[4].

 

بنابراین می توان گفت که اطلاق مهدی بر دیگر امامان و نیز بر شیعیان خاص، سابقه در روایات شیعی نیز داشته است.

 

بررسی قائلین به مهدویت نوعیه

 

همچنان که گذشت بسیاری از افراد که به سخنان آنها به عنوان قائلین به "مهدویت نوعیه" استناد شده در عین حال به مهدویت امام دوازدهم به عنوان شخص مهدی موعود نیز اعتقاد داشته اند و به خلاف تصور، مهدویت نوعی را در مخالفت با مهدویت شخصی ابداع ننموده اند. از جمله مولوی که بیشتر به سخنان او در مورد نظریه مهدویت نوعیه استناد می شود؛ از طرفی در کتاب "مثنوی" قائل به "مهدویت نوعیه" است به این معنی که امام حی یا همان عارف کامل در هر دوره ای حضور دارد و از هر نژادی می تواند باشد، اما از طرف دیگر در "دیوان شمس" در جاهای مختلفی بعد از ذکر نام ائمه، امام دوازدهم را به عنوان مهدی موعود معرفی کرده است. شبیه همین مطلب را می توان در آثار ابن عربی هم مطرح کرد[5].

 

گفتنی است که مشابه همین مسئله که در بحث مهدویت در عرفان در بین عرفا مطرح شده در مورد امامت یا ولایت خاصه و عامه نیز وجود دارد و می دانیم که در عرفان نظری در بحث ولایت نمی توان این دو قول (ولایت یا امامت خاصه و عامه) را در تضاد با هم دید و قائلین به ولایت عامه را منکر امامت خاصه تلقی کرد یا برعکس. بلکه از نظر ما قول به ولایت عامه و همچنین مهدویت عامه نه تنها منکر ولایت خاصه و مهدویت شخصیه نیست بلکه مؤید آن بوده و معارف مربوط به آن را قابل فهم تر نموده است.

 



[1] « السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا شِیعَةَ اللَّهِ وَ شِیعَةَ رَسُولِهِ وَ شِیعَةَ أَمِیرِ الْمُؤْمِنِینَ وَ الْحَسَنِ وَ الْحُسَیْنِ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا طَاهِرُونَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا مَهْدِیُّونَ السَّلَامُ عَلَیْکُمْ یَا أَبْرَار» مجلسی، بحار الانوار، ج98، ص 330، موسسة الوفاء ، بیروت.

[2] کلینی، الکافی، ج3، ص 310، دار الکتب الاسلامیة.

[3] « قُلْتُ لِلصَّادِقِ ع یَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ سَمِعْتُ مِنْ أَبِیکَ أَنَّهُ قَالَ یَکُونُ بَعْدَ الْقَائِمِ ع اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً فَقَالَ قَدْ قَالَ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِیّاً وَ لَمْ یَقُلْ اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ لَکِنَّهُمْ قَوْمٌ مِنْ شِیعَتِنَا یَدْعُونَ النَّاسَ إِلَى مُوَالَاتِنَا وَ مَعْرِفَةِ حَقِّنَا» بحار الانوار، ج53، ص 115و ج53، ص 145، موسسة الوقاء. و کمال الدین،ج2، ص358، دار الکتب الاسلامیة.

[4] « فَأَمْلَى رَسُولُ اللَّهِ ص وَصِیَّتَهُ حَتَّى انْتَهَى إِلَى هَذَا الْمَوْضِعِ فَقَالَ یَا عَلِیُّ إِنَّهُ سَیَکُونُ بَعْدِی اثْنَا عَشَرَ إِمَاماً وَ مِنْ بَعْدِهِمْ اثْنَا عَشَرَ مَهْدِیّاً فَأَنْتَ یَا عَلِیُّ أَوَّلُ الِاثْنَیْ عَشَرَ الْإِمَام‏» بحار الانوار، ج36، ص269 و ج53، ص147. و الصراط المستقیم، ج2، ص 152. و غیبة الطوسی،ص 150.

[5] از جمله در فتوحات مکیه می نویسد:«أن أسعد الناس بالمهدی أهل الکوفة»ابن عربی، محی الدین، الفتوحات المکیه،(4ج) ج2، ص443، دار صادر، بیروت. که این سخن وی دلالت بر مهدویت شخصیه دارد.

 

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • در عرفان، شوق و اشتیاق به چه معنا است و درجاتش چیست؟
    4513 خلسه 1400/11/17
    «اشْتِیاق»‏ اصطلاحی عرفانى از ماده‌ی «شوق»، عبارت است از مجذوب شدن محب به محبوب در حال وصال، براى نیل به لذات مدام.[1]برخی میل مفرط را اشتیاق معنا کرده‌اند و می‌گویند؛ یکى از مقدمات عامه فعل، شوق مؤکّد است که به دنبال آن جزم و ...
  • چرا تعدد قدما باطل است؟
    13156 علیت و معلولیت 1391/07/27
    قدیم ذاتی و قدیم بالحق، صفتی از صفات اختصاصی ذات واجب تعالی است؛ از این رو ادله­ای که برای نفی تکثر و تعدد از واجب الوجود ذکر می‌شود، برای نفی تعدد نسبت به قدیم نیز ثابت است. به عبارت دیگر، تصور قدیم‌های متعدد همانند تصور شرکای متعدد ...
  • حقیقت وحی چیست؟ آیا بین وحی نازل شده بر حضرت محمد و وحی نازل شده بر پیامبران دیگر فرقی هست؟
    64248 علوم قرآنی 1388/03/09
    وحی در لغت به معنای القای پیام برای دیگری است و در اصطلاح عبارت از سخن الاهی است که خداوند آن را به وسیله پیامبر خود برای هدایت بشر می فرستد و مشخصه بارز رسالت و نبوت است.وحی بر رسول اکرم گاه مستقیم و گاه غیر مستقیم و به ...
  • حکم ترکیب اسامی مذهبی عربی با فارسی چیست؟
    19997 تاريخ کلام 1390/11/27
    ترکیب اسم های عربی – فارسی، اعم از پیشوند یا پسوند فارسی و یا ترکیب دو اسم مستقل فارسی و عربی، از گذشته های دور در میان مردم ما رواج داشته، به ویژه ترکیب با اسامی ائمه (ع)، و این به جهت ارادتی است که شیعه به اهل بیت ...
  • چرا این اصل فلسفی که «هر حادثی محدثی دارد» - و نیز هر اصل فلسفی دیگر - را برگرفته از دانشی تجربی و خطاپذیر ندانیم؟!
    5147 علیت و معلولیت 1398/09/06
     حادث یعنی موجودی که زمانی نبوده و الآن موجود است؛ بنابراین – بدون آن‌که نیاز به تجربه باشد - عقل حکم می‌کند که چنین موجودی خود بخود ایجاد نشده و نیاز به وجودآورنده دارد.[1]فلسفه هر چند از تجربیات استفاده می‌کند، ولی ابزار اصلی فلسفه، ...
  • «تفسیر تخصصی قرآن» به چه معنا است؟
    7097 علوم قرآنی 1394/05/27
    «تفسیر» در اصطلاح علوم قرآنی؛ یعنی روشن کردن مفاهیم و معانى آیات قرآن.[1] برخی اندیشمندان رشته‌های مختلف علوم اسلامی از منظر و دیدگاه رشته تخصصی خود به تفسیر قرآن کریم پرداخته‌ا‌ند که به چنین تفاسیری، تفسیر تخصصی قرآن گفته می‌شود؛ مثلاً: 1. ادیبان از ...
  • در چه صورت غسل جنابت بر انسان واجب می شود؟
    406675 Laws and Jurisprudence 1386/11/08
    سبب جنابت انسان دو چیز است:اول: جماع (نزدیکی) در صورتی که آلت تناسلی مرد به اندازه ختنه‏گاه یا بیشتر داخل شود، در زن باشد یا در مرد در قُبُل باشد یا در دُبُر، بالغ باشند یا نابالغ، حتی اگر منى بیرون نیاید .[1]
  • اگر طنزها و لطیفه‌های مرتبط با قومیتها را به فردی کافر از همان قوم نسبت دهیم، آیا نقل آن جایز می‌شود؟
    5866 غیبت، توهین و تجسس 1396/04/10
    اگر این‌گونه لطیفه‌ها موجب توهین، تمسخر یا آزار گروه یا قومیت خاصی باشد، گفتن آن جایز نیست و انتساب آن به کفار، موجب جواز آن نخواهد بود. در غیر این صورت اشکالی ندارد. ضمائم: پاسخ مراجع عظام تقلید نسبت به این سؤال، چنین است:[1]
  • آیا شیطان فرزندان و یارانی دارد که برای وسوسه انسان‌ها او را یاری کنند؟
    19789 بیشتر بدانید 1398/10/21
    می‌دانیم که «شیطان»، معناى وسیعى دارد و به هر موجود سرکش، طغیان‌گر و موذى شیطان گفته می‌شود.[1]از آیات و روایات استفاده می‌شود که ابلیس دارای فرزندان و یارانی است که کارشان وسوسه انسان‌ها و گمراه کردن آنها است. در قرآن کریم می‌خوانیم:«این‌چنین ...
  • ترجمه و تفسیر دعای «الهی عظم البلاء» چیست؟
    87236 درایه الحدیث 1392/10/24
    این دعا از سه بخش تشکیل شده است: در بخش اول به آزمایش بزرگی که مردم در زمان غیبت به آن مبتلا گشتند اشاره شده است. در بخش دوم بعد از درود بر پیامبر و اهل بیت عصمت و طهارت، به لزوم فرمان‌برداری مؤمنان از آن بزرگواران به ...

پربازدیدترین ها