لطفا صبرکنید
10695
- اشتراک گذاری
انسان در عرفان مظهر صفات خدا است و همه عالم هم مسخر وجود انسان است. و انسان کامل به عنوان وجه الله، محل تجلی خداوند است و از مجرای امام این تجلی در کل هستی سریان دارد. بنابراین دید، عارف در همه هستی جمال انسان کامل را که همان وجه الله است می بیند. به مصداق این آیه قرآن که: به هرسوی روی کنید وجه خداوند است.
در بحث مقامات ائمه (ع) به طور کلی باید گفت؛ سیر معرفت نسبت به مقامات ائمه در طول تاریخ به گونه ای بوده که بسیاری از مطالب که از اسرار ائمه محسوب می شد، به تدریج آشکار شده است، هر چند که در عصر ائمه به شدت تقیه می شد. بنابراین در خود عصر ائمه هم شناخت مردم، حتی شیعه نسبت به مقامات ائمه در یک سیاق واحدی نبوده؛ از این رو تعارض هایی در نظریات علمای شیعه در این خصوص به چشم می خورد. برخی ائمه را صرفاً علمای بزرگی می دانستند که باید از آنها پیروی کرد؛ برخی دیگر خلافت و حکومت را حق آنان می دانستند؛ چرا که دستور پیامبر اسلام (ص) بوده است، بدون این که آنان را دارای ولایت باطنی بدانند. ولی عده ای دیگر اساساً امامت را مقامی فوق خلافت ظاهری و ... می دانستند و امام را دارای علم حضوری و ولایت باطنی و مظهریت اسماء و صفات الاهی می دانستند. این افراد اکثراً جزو اصحاب سرّ شناخته شده اند و تعالیم عرفانی ائمه در مورد شناخت حقیقت امام، بلکه شناخت مقامات باطنی و عرفانی نوع انسان به این اصحاب انتقال یافته که نقش مهم و اساسی را در شکل گیری عرفان اسلامی، به خصوص انسان شناسی عرفانی داشته است.
ولی جریان دیگری هم در این بین حضور داشته که خود را شبیه به عرفا و اصحاب سرّ ائمه نموده و برداشت های سطحی و آمیخته به خرافات را از پیش خود دامن زده اند که در واقع ارتباطی به عرفای شیعه و افکار و کردار آنها نداشت. این گروه از مردم در حاشیه ائمه و در سایه دعوی مقامات بلند برای ائمه بیشترین علاقه را به اباحه گری در طول تاریخ داشته اند و خیلی از نقل های خرافی را در مورد ائمه دامن زده اند که فقط در ظاهر شباهت به مطالب عرفای شیعه داشته است، حتی گاه خود این افراد هم به این ادعاهای خود معتقد نبوده و آن را در حد شعر و شاعری می دانستند که گویا باعث رضایت ائمه خواهد شد. ضمن این که آن را بهانه ای برای اباحه گری و شریعت گریزی نموده و به جای سیر و سلوک معنوی و عمل به شریعت و پرهیز از دنیا فقط به دعوی ولایت بسنده کرده و خود را مستحق بالاترین مقامات دانسته اند. این گروه از مدعیان در هر گروهی کمابیش حضور داشته و یک فرقه مشخصی ندارد. ولی نکته مهم در این جا است که عملکرد و خرافه پردازی های این عده باعث شده که مطالب حق و بلندی که در مورد مقامات ائمه وجود داشته و جزو اعتقادات بنیادی تشیع محسوب می شود، و دارای مبانی مستحکم و عمیقی است مورد انکار بسیاری از مردم قرار گیرد و اصل این مقامات انکار شود، و شاید ریشه بسیاری از بدبینی ها نسبت به شیعه و عرفای شیعه و کلا عرفان، در رفتار همین گروه ها و نیز گروه هایی که معتقد به خداوندی علی(ع) شدند بوده است.
با لحاظ نمودن این تذکر مهم باید گفت؛ اصل مقامات باطنی ائمه چه در روایات و چه در علم حکمت و عرفان از پشتوانه قدرتمندی برخوردار بوده و علمای بزرگی از آن دفاع کرده اند.
حال با این مقدمه در مورد سوال مذکور و مباحثی مشابه که اشاره به نوعی وحدت وجود بین امام و عالم هستی دارد می گوییم:
این بستگی به شخص گوینده و نقل کننده این شعر خواهد داشت که از روی چه معرفتی چنین سخنی را در مورد امام (ع) گفته و چه غرضی از بیان آن داشته است. حمل به صحت در مورد این شعر این است که اساساً انسان در عرفان مظهر صفات خدا است و همه عالم هم مسخر وجود انسان است. و انسان کامل به عنوان وجه الله، محل تجلی خداوند است و از مجرای امام این تجلی در کل هستی سریان دارد. بنابراین دید، عارف در همه هستی جمال انسان کامل را که همان وجه الله است می بیند. به مصداق این آیه قرآن که: به هرسوی روی کنید وجه خداوند است. [1]
البته با توجه به اینکه نور معصومان یکی است، با همین نگاه می توان به پیامبر(ص) و دیگر امامان نیز نگریست.
برای مطالعه بیشتر می توانید به نمایه زیر مراجعه کنید:
معنای زنده بودن پیامبر و اهل بیت و دلایل آن 7236 (سایت: 7354) .