لطفا صبرکنید
25407
- اشتراک گذاری
آنچه را که از روایات به دست می آید؛ این است که تأخیر نماز زمانی جایز است که انسان دارای عذر شرعی باشد، اما این عذر و علت برای تأخیر، چیست و چه می تواند باشد، به فهم و وجدان خود نمازگزار بستگی دارد، اگر عذر به حدّی است که واقعاً قابلیت مقدم شدن بر فضیلت نماز اول وقت را دارد و تأخیر نماز را توجیه می کند، می توان با این دلیل در نزد پروردگار معذور بود و نماز را به تأخیر انداخت، امّا اگر تأخیر به جهت تنبلی و بی اعتنایی باشد، عذر شرعی محسوب نمی شود، و یقیناً مخالف خواست الاهی است.
نماز از جمله واجباتی است که بر انجام اول وقت آن تأکید و سفارش شده است. امام صادق (ع) در این باره می فرماید:
1. «برای هر نماز، دو وقت قرار داده شده که اول وقت، برتر است...».[1]
2. «فضیلت اوّل وقت براى مؤمن بهتر از مال و فرزندان او است».[2]
3. «هر که نماز هاى واجب را در اول وقت بخواند و درست ادا کند، فرشته آن را پاک و درخشان به آسمان رساند و آن نماز فریاد زند خدا تو را حفظ کند چنانچه حفظم کردی و تو را به خدا سپارم چنانچه مرا به فرشتهاى کریم سپردى و هر که بدون عذر بعد از وقتش، آن را بدون دقت و ارتباط معنوی لازم بخواند، فرشته آن را سیاه و تاریک بالا برد و آن نماز فریاد کشد خدا ضایعت کند چنانچه ضایعم کردى و رعایتت نکند چنانچه رعایتم نکردى...».[3]
در عین این که فضیلت و برتری در خواندن نماز اول وقت است، برای تأخیر آن از اول وقت، نیاز به دلیل داریم؛ لذا در روایات، تأخیر نماز در صورتی که انسان دارای عذر شرعی و قابل قبول باشد، جایز شمرده شده است؛ امام صادق (ع) در این باره می فرماید: «هیچ کس نباید غیر اول وقت را وقت نماز قرار دهد، مگر این که عذری داشته باشد یا به سبب علتی نماز را در آخر وقت انجام دهد».[4]
اما این عذر و علت چیست و تا چه اندازه باید باشد که توجیهی برای تأخیر نماز شود، باید به فهم و وجدان خود مراجعه کرد، و سنجید اگر عذر به حدّی است که واقعاً قابلیت مقدم شدن بر فضیلت نماز اول وقت را دارد و تأخیر نماز را توجیه می کند، می توان با این دلیل در نزد پروردگار معذور بود و نماز را به تأخیر انداخت، امّا نباید عذر تراشی نمود و از نماز اول وقت فرار کرد.
بنابراین، اولویت غذا یا نماز اول وقت، بستگی به موقعیت و شرایط انسان دارد، و با وجود عذری همچون ضعف و خستگی زیاد، منتظر بودن دیگران و ... می توان خوردن غذا را بر نماز اول وقت مقدم کرد.
اهمیت حضور قلب در نماز
نماز علاوه بر آداب و شرایط ظاهری، دارای آداب و رویکرد باطنی نیز هست که باید به آن توجّه نمود؛ مهم ترین این آداب، حضور قلب است؛ از این رو، اگر در شرایطی تأخیر نماز جایز دانسته شده، اهتمام و عنایت خداوند به حضور قلب و دست یابی نمازگزار به آن است. نخوردن غذا –مانند برخی عذرهای دیگر- از جمله مواردی است که گاه حضور قلب در نماز را کم کرده و یا از بین می برد.
با ذکر این مقدّمه، پرسشی به ذهن می آید که اگر در شرایطی خاص و عذر آور، نماز اول وقت با حضور قلب همراه نشود، بلکه تنها بتوان با کمی تأخیر و بر طرف شدن آن عذر، نماز را با حضور قلب ادا کرد، تکلیف چیست؟
علامه مجلسی در پاسخ به این مسئله، با این که بر مقدم بودن هر یک از دو مورد (حضور قلب و نماز اول وقت) اشکال وارد می کند، اما در پایان تقدم حضور قلب را بهتر می داند: «اگر خواب بر کسی غلبه بسیار کرده باشد؛ به حدّی که هیچ چیزی را نمی فهمد و درست نمی شنود، اگر با این حال وارد نماز شود، نماز او مکروه است ... . اگر در اول وقت، با خواب آلودگی نماز بخواند، نماز او بدون حضور قلب است، ولی اگر بخوابد این حالت از او رفع می شود، اما فضیلت اول وقت را از دست داده است. حال مقدم کردن هر یک دارای اشکال است. بعضی از علما گفته اند نماز با تأخیر به همراه حضور قلب مقدم است؛ زیرا روح و اصل عبادت در حضور قلب است. و این دیدگاه قوی است».[5] تعدادی از علما از جمله شیخ عباس قمی نیز همین دیدگاه را پذیرفته اند و مزیّت و برتری را با نماز دارای حضور قلب دانسته اند.[6]
در نتیجه: موارد جواز تأخیر نماز برای شرایطی است که انسان در تنگنا باشد و واقعاً برای خواندن نماز در اول وقت دارای عذر شرعی و علّت ویژه ای باشد، نه این که تنبلی و بی اعتنایی خود را مقدم کند و به دنبال بهانه تراشی باشد تا نماز را به تأخیر اندازد که این یقیناً مخالف خواست الاهی است.
[1]. شیخ حرّ عاملى، وسائل الشیعة، ج 4، ص 119، مؤسسه آل البیت (ع)، قم، چاپ اول، 1409ق.
[2]. شیخ صدوق، ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، ص 36، دار الرضى، قم، چاپ اول، 1406 ق.
[3]. وسائل الشیعة، ج 4، ص 123 و 124؛ برگرفته از نمایۀ «ثواب خواندن نماز در اول وقت»، سؤال 13867 (سایت: 13581).
[4]. همان، ص 119.
[5]. علامه مجلسى، بحار الأنوار، ج 81، ص 271، مؤسسة الوفاء، بیروت - لبنان، 1404 ق.
[6]. قمّى، شیخ عباس، الغایة القصوى فی ترجمة العروة الوثقى، ج 1، ص 322، منشورات صبح پیروزى، قم، چاپ اول، 1423ق.