جستجوی پیشرفته
بازدید
11898
آخرین بروزرسانی: 1396/01/13
خلاصه پرسش
نظر امام خمینی (ره) در مورد فلسفه خواجه نصیر طوسی چیست؟
پرسش
اندیشه فلسفی امام خمینی (ره) در مورد فلسفه خواجه طوسی چیست؟
پاسخ اجمالی

اصولاً نمی‌توان نظر فلاسفه تابع ملا صدرا را در مورد فیلسوفان غیر صدرایی به صورت عام بیان کرد؛ چرا که مسلک ملا صدرا از نظر شیوه بحث و چینش مطالب، با فلسفه‌های پیش از او کاملاً متفاوت است. خواجه نصیر الدین طوسی نیز فیلسوفی نیمه مشاء و نیمه اشراقی بوده و  ملا صدرا این دو فلسفه را کنار گذاشت، تابعین او نیز به طور طبیعی جدای از آن دو خواهند بود. ولی با مراجعه به مسائل جزئی‌تر، همچنین طرز نقل قول یک فیلسوف در خلال مباحث فلسفی، شاید بتوان به کلیتی از نظر او در مورد نظرات فیلسوف دیگر پی‌برد، هر چند بگوییم کل فلسفه‌ی او را قبول ندارد. با مراجعه به نقل قول‌های امام خمینی(ره) از خواجه -در خلال مباحث- به این نکته می‌توان پی‌برد که خواجه طوسی از دیدگاه امام، فیلسوفی بزرگ و محققی ارزش‌مند است؛ چنان‌که در پاره‌ای از مباحث فلسفی نیز دیدگاه خاص خواجه را بر دیدگاه دیگران ترجیح می‌دهد و می‌پذیرد.

پاسخ تفصیلی

قبل از طرح دیدگاه امام خمینی(ره) نسبت خواجه نصیر الدین طوسی، از باب مقدمه باید گفت؛ فلسفه صدرایی به دلیل قدرت بیان، استحکام مبانی و جذابیت، متفکران بعدی را مجذوب خود نموده است؛ به همین جهت امام خمینی از نظر فلسفی صدرایی است. اصولاً نمی‌توان نظر فلاسفه‌ی تابع ملا صدرا را در مورد فیلسوفان غیر صدرایی به صورت عام بیان کرد؛ چرا که مسلک ملا صدرا از نظر شیوه بحث و چینش مطالب کاملا متفاوت با فلسفه‌های پیش از او است. خواجه نصیر الدین طوسی هر چند فیلسوفی کاملا مشایی یا کاملا اشراقی نیست، بلکه او را باید فیلسوفی نیمه مشاء و نیمه اشراقی دانست؛[1] ولی  فلسفه صدرایی نیمه مشایی و نیمه اشراقی نیست، بلکه فلسفه جدیدی است؛ طبیعی است که تابعین او نیز جدای از آن دو فلسفه خواهند بود. اما با مراجعه به مسائل جزئی‌تر و نیز شیوه‌ی نقل قول یک فیلسوف در خلال مباحث فلسفی، شاید بتوان به کلیتی از نظر او در مورد نظرات فیلسوف دیگر پی‌برد، هر چند بگوییم کل فلسفه‌ی او را قبول ندارد. با مراجعه به نقل قول‌های امام خمینی از خواجه نصیر در خلال مباحث، به این نکته می‌توان پی‌برد که خواجه طوسی از دیدگاه امام خمینی فیلسوفی بزرگ و محققی ارزش‌مند است؛ چنان‌که در پاره‌ای از مباحث فلسفی نیز دیدگاه خاص خواجه را بر دیدگاه دیگران ترجیح می‌دهد و می‌پذیرد.

به عبارت دیگر، شاید امام خمینی فیلسوفی مشاء نباشد، ولی به یقین در موارد زیادی (همانند خود ملا صدرا) نظرات مشاء را قبول دارد، و از طرفی خواجه نیز در مواردی نظرات جدیدی ارائه کرده که می‌توان با مراجعه به نظرات امام در آن زمینه‌ها و شناسائی ردود و تأییدات وی در مورد نظرات خواجه، به کلیتی از نظر امام در مورد فلسفه ایشان دست یافت.

به عنوان مثال امام خمینی در کتاب سر الصلوة، در بحث علم الاهی که بحثی فلسفی-عرفانی- کلامی است، از خواجه با این عناوین و القاب یاد کرده‌اند و نظر ایشان را پذیرفته‌اند: «شیخ جلیل اشراقی و فیلسوف عظیم الشأن طوسى- قدس سره-».[2] یا در کتاب چهل حدیث از ایشان به «محقق مدقق طوسی و حکیم عظیم قدوسى، عطّر اللّه مرقده» و «محقق طایفه حقه و مدقق فرقه محقّه، کامل در علم و عمل، نصیر الدین طوسى، قدّس اللّه نفسه القدوسى» و نیز «و جناب افضل المتأخرین و اکمل المتقدمین، خواجه نصیرطوسى، قدّس اللّه سرّه القدّوسى،» تعبییر نموده اند که حاکی از قدر و منزلت این فیلسوف الاهی در منظر حضرت امام است.[3]

در بررسی مباحث فلسفی نیز، شاهدیم که امام در مواردی مؤید خواجه در برابر قول بوعلی و سایر فلاسفه می‌شوند. به عنوان مثال در بحث اقسام امکان، امام مؤید قول خواجه است در عدم وجود هرگونه رتبه‌ای بین چیزی که علت ناقصه آن موجود است و چیزی علت ناقصه آن معدوم می‌باشد. وی امکان استقبالی را مانند خواجه نفی می‌کند[4]. یا در بحث علم خداوند متعال به مخلوقات، مؤید قول خواجه می‌شود و رد شبهات از این قول می‌کند و برهان خواجه برهان را متین‌تر از برهان شیخ اشراق می‌داند.[5]

توضیح این‌که شیخ اشراق علم الاهی را عین مخلوقات می‌داند؛ یعنی برخلاف مشاء که صورت‌های علمی را واسطه قرار داده بودند و می‌گفتند خدا به واسطه‌ی این صور به اشیای خارجی علم دارد، شیخ اشراق با حذف وساطت صور علمی، یک گام به جلو نهاد. وی می‌گوید چگونه در علم نفس به صورت‌های علمی خود واسطه‌ای وجود ندارد با این‌که بین ماهیت نفس با ماهیت صورت های علمی تغایر وجود دارد، پس چگونه در علم حضرت حق به مخلوقات به واسطه صورت‌های علمی محقق می‌شود؛ بنابر این سلسله نظام وجودی عالم که مخلوق حضرت بارى بوده که علتى فوق او نبوده و او صرف الوجود مى‏باشد و هیچ شائبه ماهیتى که موجب غیریت باشد در او نیست، عین علم حق تعالى و معلوم بالذات او است.

در حالی که خواجه علم واجب به مخلوقات را از راه علم واجب به ذات خود درست می‌کند، وی با این استدلال پیش می‌رود که ذات خداوند متعال، علت جمیع ماسوى است و حضرت حق، عالِم به ذات خویش است، بنابراین علم به ذات، علت علم به همه معلولات و ماسوی است؛ زیرا علم به سبب، علت علم به مسبب نیز هست. نیز بدون تردید علم حق متحد با ذات حق و عین او است. به این دو مقدمه قاعده «الواحد لایصدر منه الّا الواحد» را ضمیمه مى‏نماییم تا نتیجه دهد که این معالیل و وجودات عینی، عین علم حق مى‏باشند و الّا تخلف یکى از مقدمات لازم مى‏آید، در صورتى که قابل تخلف نیست.

همچنین در برخی مباحث جزیی در بحث تجرد نفس ناطقه، امام خمینی (ره) از نظریات خواجه طوسی دفاع کرده و اشکالات صدرالمتألهین بر خواجه را وارد نمی‌داند.[6]

البته امام نقدهایی هم بر اقوال خواجه دارند و این‌گونه نیست که در همه جا مؤید نظرات ایشان باشند. به عنوان مثال در بحث تعداد نفوس فلکی نظریه محقّق طوسی را نپذیرفته است[7]. البته شرح و توضیح این مباحث فرصت بیشتری می‌طلبد که به جهت رعایت اختصار از پرداختن به آن خودداری می‌کنیم.

در نهایت به طور کلی می‌توان گفت که خواجه در نظر امام فیلسوفی توانا و قوی است که در حل مسائل نظراتی قابل قبول ارائه نموده است.

 


[1]. در این باره دکتر دینانی طی مصاحبه ای بیان کرده است که «خواجه ارتباط با اشراق داشته اما یک حکیم اشراقى به معناى مصطلح کلمه مانند شیخ اشراق نیست ولى غافل از آن هم نبوده. بارها این را عرض کرده‌ام و الا‌ن هم گفتم که ما اصلا‌ فیلسوف مشاء محض در ایران نداریم. این یک اشتباه تاریخى است و همه این اشتباه را کرده‌اند. در جهان اسلا‌م فیلسوف مشائى خالص، فقط ابن رشد است که آن هم ایرانى نیست. فلسفه مشائى فقط ارسطویى بودن و در ارسطو ماندن است. ابن رشد ارسطویى است و مباهات مى‌کند که ارسطویى است و در ارسطو هم مى‌ماند و از ارسطو دفاع هم مى‌کند. او مشائى است. ما در ایران فیلسوف مشائى به این معنى که از ارسطو عبور نکند نداریم. فارابى عبور کرده. ابن سینا عبور کرده. حتى خواجه و همچنین سهروردى که خیلى عبور کرده‌اند. اما اینها همه با اندیشه‌هاى ارسطو آشنا بودند ولى هیچ کدامشان متوقف در ارسطو باقى نماندند. برای اطلاع بیشتر رجوع شود به سایت بخش کامپیوتر مرکز دائره المعارف بزرگ اسلامی.

[2]. امام خمینی، سرالصلاة (معراج السالکین و صلاةالعارفین)،ص 21 – 22، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران. 

[3]. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص: 243، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ اول،1371.

 .[4]ر. ک: اردبیلی، سید عبد الغنی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج ‏1، ص 29، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، تهران، چاپ اول، 1381ش.

[5]. ر. ک: تقریرات فلسفه، ج ‏2، ص 170- 171.

.[6] ر. ک: تقریرات فلسفه، ج ‏3، ص 24 – 25.

[7]. ر. ک: تقریرات فلسفه، ج ‏2، ص 552.

 

نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • آیا می‌توانید دعای اویس قرنی را برایم بفرستید و من بتوانم آن را بخوانم؟
    43366 روش شناسی 1391/06/15
    این دعا، آن دعایى است که امیر المؤمنین علی بن ابی­طالب(ع) آن را به اویس قرنى تعلیم نمودند: «وَ حَدَّثَنَا مُوسَى بْنُ زَیْدٍ عَنْ أُوَیْسٍ الْقَرَنِیِّ عَنْ عَلِیِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ (ع) قَالَ‏ مَنْ دَعَا بِهَذِهِ الدَّعَوَاتِ اسْتَجَابَ اللَّهُ لَهُ وَ قَضَى جَمِیعَ حَوَائِجِهِ وَ ...
  • ماهیت حقوقی دیه از نگاه فقه اسلامی چیست؟
    8789 احکام قضایی 1394/04/24
    دیه یکی از نهادهای امضایی است که در حقوق اسلامی به عنوان یک نهاد حقوقی مطرح، و بر اساس شرع مقدس اسلام، مقررات مربوط به آن در قوانین کشورهای اسلامی تدوین و تصویب شده است. در ماهیت این نهاد حقوقی اسلامی بین صاحب‌نظران، اختلاف دیدگاه وجود دارد که ...
  • برای استفاده از مزایای غسل جنابت! می‌‌توان غسل جنابت کرد، در حالی‌که شخص جنب نباشد؟
    11392 کیفیت و احکام غسل 1392/07/10
    1. کسی که اسباب جنابت[1] برای او حاصل نشده و جنب نیست، غسل جنابتی بر عهده‌اش نیست و اگر غسل جنابت کند، مانند کسی است که برای تمیزی بدن استحمام نموده باشد. بنابراین امتیازی برای او وجود ندارد. مثلاً نمی‌تواند با این غسل جنابت ...
  • مدتی است که به یک دختر علاقه مند شدم، چند بار برای ازدواج اقدام کردم اما صورت نگرفت، زندگی ما به گناه آلوده شد، تکلیف ما چیست؟
    11730 گوناگون 1388/01/09
    از نظر اسلام زن و مرد دو موجودی هستند که مکمل یکدیگرند و خداوند مهربان آنها را برای همدیگر آفریده است، یکی از نیازهایی که زن و مرد به همدیگر دارند ، نیاز جنسی است. اما برآورده شدن این نیاز باید در چهارچوب قوانین و ...
  • برخورد بلال حبشی درباره خلافت چگونه بود؟
    22380 برخی صحابیان 1387/09/23
    از تاریخ استفاده می شود که بلال حبشی با خلفاء بیعت نکرد و در مواردی نیز به آنان اعتراض نمود و از اذان گویی برای دستگاه خلافتامتناع ورزید. و از این رو به شام تبعید گردید و در همانجا از دنیا رفت. ...
  • در خواندن نماز، تکبیر را چند بار و در کجای نماز می گویند؟
    31484 تکبیرة الإحرام 1389/04/16
    تکبیر واجب نماز همان تکبیر ابتدای نماز (تکبیرة الاحرام) است که جزء ارکان نماز هم می باشد و در صورتی که عمداً یا سهواً ترک شود نماز باطل است.[1] اما دیگر تکبیر های نماز مستحب است.
  • دلایل اثبات ولایت فقیه چیست؟
    96975 دلائل ولایت فقیه 1386/06/10
    به صورت‌هاى گوناگونى می‌توان «ولایت فقیه» را اثبات کرد. در این‌جا به دلیل عقلى و نقلى در مسئله «ولایت فقیه» اکتفا می‌کنیم: الف) دلیل عقلى بی‌گمان از یک‌سو جامعه به زمام‌دار و رهبر نیاز دارد. از سوى دیگر مسائل حکومتى امورى نیست که از حوزه دین خارج باشد، ...
  • واجبات نماز کدام است؟
    29364 واجبات نماز 1392/10/04
    نماز از مهم‌ترین عبادتها در اسلام محسوب می‌شود. این عبادت از اجزای متعددی تشکیل شده که برخی از آنها مستحب و برخی دیگر واجب است. برخی از این واجبات نیز به عنوان رکن نماز محسوب می‌شوند. واجبات نماز که تعدادشان به عدد یازده می‌رسد عبارتند از: 1. نیّت: ...
  • شأن نزول و محتوای سوره طور چیست؟
    19874 تفسیر 1391/09/30
    1. اکثر آیات قرآن بدون آن‌که به حادثه‌ی خاصی مربوط باشند، نازل شده‌اند؛ یعنی شأن نزول خاصّی ندارند، ولی پاره‌ای دیگر از آیات و سوره‌ها دارای سبب نزول یا شأن نزول هستند؛ از این‌رو، آیات و سوره‌های قرآن کریم بر دو قسم‌اند. الف. دسته‌ای از آنها بدون این‌که ...
  • اگر در نماز بعد از تشهد آخر، سلام را فراموش کنیم، چه حکمی دارد؟
    18389 تشهد و سلام 1395/06/02
    اگر نمازگزار پس از تشهد، سلام نماز را فراموش کند، سه صورت دارد: 1. موقعى یادش بیاید که صورت نماز به هم نخورده، و کارى که عمدى و سهوى آن، نماز را باطل می‌کند[1] انجام نداده باشد؛ در این صورت سلام را مى‌گوید و ...

پربازدیدترین ها