جستجوی پیشرفته
بازدید
35176
آخرین بروزرسانی: 1404/04/24
خلاصه پرسش
اگر معاویه کافر بود؛ چرا امام حسن مجتبی(ع) با او صلح کرد و خلافت را به او واگذار نمود؟
پرسش
اگر معاویه کافر بود؛ چرا امام حسن مجتبی(ع) با او صلح کرد و خلافت را به او واگذار نمود؟ سؤال 1587: شیعه می‌گوید معاویه کافر بود، در حالی که می‌بینیم که حسن بن علی(ع) که به گفتۀ شیعه امام معصوم است، با معاویه صلح کرد و از خلافت دست کشید، پس شیعه باید بگوید که امام حسن مجتبی(ع) به نفع یک کافر از خلافت کناره‌گیری کرد، و این با عصمت او نمی‌سازد! و یا این‌که باید بپذیرند که معاویه مسلمان بود.
پاسخ اجمالی

 معاویه، به شهادت منابع اهل‌سنت کارهای خلاف شرع و بدعت‌های متعددی؛ مانندل شراب‌خوارِی، بدعت گذاشتن اذان در نماز «عیدین»، خواندن نماز جمعه در روز چهارشنبه و... را مرتکب شد، و به همین دلیل جای هیچ‌گونه مسامحه و مماشات با او وجود ندارد.

از سوی دیگر به گواهی تاریخ، صلح امام حسن(ع) با معاویه صلحی از روی رضایت نبود، بلکه بعد از تفرقه‌افکنی‌های معاویه و اطمینان به کشته شدن همان مقدار از یاران اندک امام(ع) -کشته شدنی بدون فایده- امام حسن(ع) صلح را برای حفظ دین و جان مسلمانان پذیرفت. همان‌گونه که پیامبر گرامی اسلام(ص) برای حفظ دین و جان مسلمانان صلح حدیبیه با مشرکان را منافی با عصمت ندانست و آن‌را پذیرفت.

بنابر این، چنین صلح اجباری نیز که به یقین برای حفظ مصلحت اسلام و مسلمانان بود، با عصمت امام(ع) منافات ندارد.

پاسخ تفصیلی

 شیعه معتقد است، گفتن شهادتین در ثبوت اسلام افراد کفایت می‌کند؛ اما این دلیل نمی‌شود که هر شخصی که اسلام را پذیرفت به اصول و ارزش‌های آن نیز پای‌بند باشد. در مورد معاویه روایات زیادی از طریق شیعه و برادران اهل‌سنت به ما رسیده است که بر پای‌بندی نبودن عملی ایشان به اصول اسلامی گواهی می‌دهد.

در این مجال به روایاتی از طریق برادران اهل‌سنت اشاره می‌کنیم:

  1. احمدبن حنبل از طریق عبدالله بن بریده نقل می‌کند: من و پدرم بر معاویه وارد شدیم او ما را بر فرشی نشاند، آن‌گاه طعامی آوردند و خوردیم، سپس برای ما شراب آوردند، معاویه از آن آشامید و پدرم را نیز دعوت به نوشیدن کرد. پدرم بعد از نوشیدن شراب، گفت: از زمانی که پیامبر(ص) آن‌را حرام کرد ننوشیدم.[1]

این در حالی است که پیامبر(ص) فرمود: شراب‌خوار مانند عبادت کنندۀ بت است.[2]

  1. معاویه بر خلاف سنت پیامبر و حتی خلفای اولین کسی بود که اذان را در نماز «عیدین» بدعت کرد.[3]

این در حالی است که عدم مشروعیت اذان و اقامه در غیر نمازهای واجب از مسلمات همۀ مذاهب فقهی است. ابن عباس و جابر می‌گویند: هرگز پیامبر(ص) در روز عید فطر و قربان اذان نگفت.[4]

  1. معاویه نماز جمعه را برای اهالی شام در روز چهارشنبه خواند. مسعودی نقل می‌کند: اطاعت اهالی شام از معاویه به حدی رسیده بود که معاویه هنگام حرکت به طرف صفین برای آنان نماز جمعه را در روز چهارشنبه به جای آورد.[5]

و امور دیگری که همه نشان از عدم پای‌بندی او به اصول اسلامی است.

آیا از نظر برادران اهل‌سنت که افتخارشان عمل به سنت پیامبر(ص) است، دفاع از چنین فردی عجیب نیست؟

عجیب‌تر این است که او را در مقابل شخصیتی قرار داده‌اند که ارادت رسول الله(ص) به او و احادیثی که در شأن او فرمود، در کتاب‌های سنی و شیعه به فراوانی وارد شده است. نسائی در کتاب خصائص امیر المؤمنین علی (ع) بعضی از آنها را به مناسبت آورده است. از جمله این‌که پیامبر(ص) فرمود: «حسن و حسین دو گل خوشبوی من در دنیا هستند». و «حسن و حسین هر دو فرزندان من و آقای جوانان اهل بهشت هستند».[6]

علل صلح امام حسن(ع) با معاویه

اگر مقصود پرسشگر دانستن علل صلح امام حسن(ع) با معاویه باشد، و از این طریق و این‌که امام(ع) با چنین انسانی صلح نمی‌کند، خواسته باشد نظر شیعه را نسبت به معاویه بر خطا جلوه دهد، به طور مختصر باید اشاره کنیم که:

بعد از شهادت علی(ع)، امام حسن(ع) به امامت رسید، و از همان روزهای نخست بزرگ‌ترین مشکل امام(ع)، معاویه و اعمال او بود؛ زیرا او بعد از به امامت رسیدن امام حسن(ع) دست از توطئه و لجاجت برنداشت و با امامی که به تصریح پیامبر، امام شده بود و بیعت مردم را نیز به همراه خود داشت، مخالفت کرد. امام حسن(ع) نامه‌هایی برای اتمام حجت به او فرستاد که در متن تاریخ موجود است؛[7] اما این نامه‌ها و نصیحت‌ها اثری نبخشید و معاویه با لشکری به قصد تعرض به سوی عراق حرکت کرد. امام(ع) با زحمت فراوان و فداکاری بعضی از یارانش توانست سپاهی برای مقابله با او فراهم کند؛ اما این سپاه سست عنصر، نتوانست در مقابل وعده‌های دنیوی معاویه تاب تحمل بیاورد و فرمانده سپاه امام با عده‌ی زیادی به معاویه پیوست.[8] امام(ع) با دیدن این همه بی‌وفایی باز دوباره با یارانش صحبت کرد تا شاید با معاویه به نبرد بپردازند، ولی آنان چنین آمادگی نداشتند تا بالاخره فرمود: «من خواستۀ اکثریت را در صلح یافتم و دوست نداشتم بر آنچه کراهت دارند وادارشان کنم و جهت حفظ همان تعداد کم شیعیانم از کشته شدن، این جنگ را به روزهای دیگر انداختم(صلح کردم)، به درستی که خداوند هر روز در شأنی است.[9]

با توجه به این شرایط و تفرقه‌افکنی‌های معاویه و خسته بودن مردم از جنگ، صلحی ناخواسته شکل گرفت که نه با عصمت امام ناسازگار است، و نه توجیهی برای طرف مقابل است. چگونه با عصمت امام(ع) ناسازگار باشد، در حالی که جد بزرگوارش، یعنی پیامبر اسلام(ص) به دلیل خباثت جاهلان و مشرکان مکه، که اتفاقاً در آن زمان معاویه و پدرش ابوسفیان نیز در صف مقابل و در جبهه‌ی مشرکان بودند،[10] صلح حدیبیه را با مشرکان پذیرفت؛[11] اما هیچ شبهه‌ای وارد نشد و نمی‌شود که پس پیامبر(ص) به جهت این صلح معصوم نیست، یا چون با مشرکان صلح کرد (مشرکانی که به آشکاری بت می‌پرستیدند) پس مشرکان، مسلمان و مؤمن‌اند! آیا این صلح برای مصالح بالاتر نبود! و نمی‌توان برای مصالحی که اهمیت اساسی دارند دست به چنین اقدامی زد؟! و آیا اقدام پیامبر(ص) در این راستا توجیه نمی‌شود!

چنین استدلالی به همین روشنی مضحک؛ اما دردآور است که کسانی ادعا کنند با طرح این سؤالات و شبهات سخیف می‌توان جوانان معتقد و راسخ را از راه حقی که دارند، به ضلالت و گمراهی بکشانند.


[1]. شیبانی، أبو عبد الله أحمد بن محمد، مسند احمد، تحقیق، الأرنؤوط، شعیب، مرشد، عادل و دیگران، اشراف، ترکی، عبد الله بن عبد المحسن، ج 38، ص 25، ح 22941، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.

[2]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج ‏4، ص 354، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.

[3]. سیوطى، عبدالرحمن بن ابى‏بکر، تاریخ الخلفاء، محقق، صالح، ابراهیم‏، ص 236، دمشق، دار البشائر، چاپ اول، 1417ق.‏

[4]. بخاری، محمد بن اسماعیل، الجامع المسند الصحیح المختصر من أمور رسول الله(ص) و سننه و أیامه(صحیح بخاری)، محقق، الناصر، محمد زهیر بن ناصر، ج 2، ص 18، ح 960، بیروت، دار طوق النجاة، چاپ اول، 1422ق.

[5]. مسعودی، ابو الحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 3، ص 32، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق.

[6]. نسائی، أحمد بن شعیب، خصائص امیر المؤمنین علی بن أبی‌طالب، ج 1، ص 142 – 151 و ج 2، ص 156 و 465، کویت، مکتبة المعلا، چاپ اول، 1406ق.

[7]. ر. ک: رسولی محلاتی، سید هاشم، زندگی امام حسن مجتبی (ع)، ص 202 - 210.

[8]. همان، ص 214.

[9]. دینوری، ابو حنیفه احمد بن داود، الاخبار الطوال، ص 220، قم، منشورات الرضی، 1368ش.

[10]. رضوانی، علی اضغر، واقعه عاشورا، ص 54، قم، مسجد مقدس صاحب الزمان، چاپ دوم، 1384ش.

[11]. مطهری، مرتضی، پیامبر امی، ص 27، تهران، صدرا.

 
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها