لطفا صبرکنید
بازدید
26854
26854
آخرین بروزرسانی:
1392/06/16
کد سایت
fa27952
کد بایگانی
33511
نمایه
شخصیت مالک اشتر از نگاه امام علی(ع)
طبقه بندی موضوعی
گوناگون|شخصیت های شیعی
اصطلاحات
مالک اشتر
گروه بندی اصطلاحات
شخصیتها
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
امام علی(ع) مالک اشتر را چگونه معرفی میکند؟
پرسش
مالک اشتر را با جملات امام على(ع) معرفى کنید.
پاسخ اجمالی
مالک بن حارث اشتر نخعی،[1] از اصحاب و یاران نزدیک امام على(ع) است که مقام علمى، اجتماعى، سیاسى و مبارزاتى او زبانزد عام و خاصّ بود. حضور او در میدانهاى نبرد و صحنههاى سیاسى و نظامى، مایه خشنودى على بن ابیطالب(ع) و لشکر اسلام و سبب نگرانى و ترس و اضطراب دشمنان بود. مالک اشتر، از شخصیتهایى است که شایستگی سرمشقشدن و الگو بودن برای مؤمنان را دارد؛ چرا که وى، پس از مرتبه و مقام امامان معصوم(ع)، سرور و سرآمد زمان خود بود. او مردى بخشنده، شاعرى نامآور، سخنورى چیرهدست، عارفى بصیر و پارسا بود و در علوم و معارف دینى مقام و منزلت خوبى داشت. بینش عمیق، معرفت فراگیر و ایمان قوىِ این بزرگمرد با اخلاق پسندیده و سیاست علوى آمیخته شده بود. مالک تنها مرد پیکار و میدان جنگ نبود، بلکه با خصوصیات برجسته و خصلتهاى انسانى خود، گوى سبقت را از دیگران ربود و در بین همه آنها بلند آوازه گردید.[2]
این صحابى بزرگ در برابر مولاى خود تسلیم و بر پیمان خویش وفادار بود بدین جهت امام علی(ع) او را براى خود یارى خیرخواه و براى دشمنانش رقیب قاطع و سازشناپذیر میدانست: «همانا مردى را فرماندار مصر قرار دادم، که نسبت به ما خیرخواه، و به دشمنان ما سختگیر و درهم کوبنده بود، خدا او را رحمت کند».[3]
هنگامی که حضرت على(ع) لشکرى به تعداد دوازده هزار نفر، راهى شام میکرد فرماندهى آنرا به او سپرد و به فرماندهان دیگر- زیاد بن نصر و شریح بن هانى- نوشت: «مالک بن حارث اشتر را بر شما و بر آنان که زیر فرمان شمایند فرماندهى میدهم. گوش به فرمانش باشید. او را زره و سپر خود قرار دهید؛ زیرا او از کسانى است که از سستى و سقوطش هیچ نگرانى وجود ندارد. نه در کارى که شتاب در آن به خردمندى و آیندهنگرى نیاز دارد سستى میکند نه در موردى که درنگ سزاوار است شتاب میورزد».[4]
«من بندهاى از بندگان خدا را به سوى شما فرستادم، که در روزهاى وحشت، نمیخوابد، و در لحظههاى ترس از دشمن روى نمیگرداند، بر بدکاران از شعلههاى آتش تندتر است، او مالک پسر حارث مذحجى[5] است. آنجا که با حق است، سخن او را بشنوید، و از او اطاعت کنید، او شمشیرى از شمشیرهاى خداست، که نه تیزى آن کُند میشود، و نه ضربت آن بیاثر است. اگر شما را فرمان کوچ کردن داد، کوچ کنید، و اگر گفت بایستید، بایستید، که او در پیش روى و عقب نشینى و حمله، بدون فرمان من اقدام نمیکند».[6]
هنگامی که امام على(ع) خبر شهادتش را شنید سخت متأثر شد و با نهایت تأسّف فرمود: «مالک! و چه بود مالک! به خدا سوگند! اگر کوه بود یکتا [و سرفراز و دست نایافتنى] و اگر سنگ بود سرسخت [و نفوذ ناپذیر] بود هیچ مرکبى نمیتوانست از کوهسار وجودش بالا رود و هیچ پرندهاى به اوج او راه یابد».[7]
[1]. ر.ک: بدر الدین عینی، محمود بن أحمد، مغانی الأخیار فی شرح أسامی رجال معانی الآثار، تحقیق: محمد حسن إسماعیل، محمد حسن، ج 3، ص 6، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1427ق؛ ابن عدیم عقیلی، عمر بن أحمد، بغیة الطلب فی تاریخ حلب، محقق: سهیل زکار، ج 4، ص 1875، دار الفکر، بیروت، بیتا؛ زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 5، ص 259، دار العلم للملایین، بیروت، چاپ هشتم، 1989م.
[2]. برای آگاهی بیشتر ر.ک: امینی، عبدالحسین، الغدیر فی الکتاب و السنة و الأدب، ج 9، ص 204 – 205، ج 11، ص 80 – 83، مرکز الغدیر للدراسات الاسلامیه، قم، چاپ اول، 1416ق؛ جمعی از نویسندگان، ترجمه الغدیر، ج 17، ص 81 – 87، 266 – 268، ج 21، ص 100 – 104، بنیاد بعثت، تهران؛ شیخ مفید، الاختصاص، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، محرمی زرندی، محمود، ص 79 – 82، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق.
[3]. «إِنَّ الرَّجُلَ الَّذِی کُنْتُ وَلَّیتُهُ أَمْرَ مِصْرَ کَانَ رَجُلًا لَنَا نَاصِحاً وَ عَلَى عَدُوِّنَا شَدِیداً نَاقِماً فَرَحِمَهُ اللَّه»؛ شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صالح، صبحی، نامه 34، ص 407، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق.
[4]. «مَالِکَ بْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرَ فَاسْمَعَا لَهُ وَ أَطِیعَا وَ اجْعَلَاهُ دِرْعاً وَ مِجَنّاً فَإِنَّهُ مِمَّنْ لَا یخَافُ وَهْنُهُ وَ لَا سَقْطَتُهُ وَ لَا بُطْؤُهُ عَمَّا الْإِسْرَاعُ إِلَیهِ أَحْزَمُ وَ لَا إِسْرَاعُهُ إِلَى مَا الْبُطْءُ عَنْهُ أَمْثَل»؛ نهج البلاغة، نامه 13، ص 372 – 373.
[5]. مذحج: نام قبیله مالک اشتر است. ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد، الطبقات الکبری، تحقیق: عطا، محمد عبد القادر، ج 6، ص 239، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1410ق.
[6]. «أَمَّا بَعْدُ فَقَدْ بَعَثْتُ إِلَیکُمْ عَبْداً مِنْ عِبَادِ اللَّهِ لَا ینَامُ أَیامَ الْخَوْفِ وَ لَا ینْکُلُ عَنِ الْأَعْدَاءِ سَاعَاتِ الرَّوْعِ أَشَدَّ عَلَى الْفُجَّارِ مِنْ حَرِیقِ النَّارِ وَ هُوَ مَالِکُ بْنُ الْحَارِثِ أَخُو مَذْحِجٍ فَاسْمَعُوا لَهُ وَ أَطِیعُوا أَمْرَهُ فِیمَا طَابَقَ الْحَقَّ فَإِنَّهُ سَیفٌ مِنْ سُیوفِ اللَّهِ لَا کَلِیلُ الظُّبَةِ وَ لَا نَابِی الضَّرِیبَةِ فَإِنْ أَمَرَکُمْ أَنْ تَنْفِرُوا فَانْفِرُوا وَ إِنْ أَمَرَکُمْ أَنْ تُقِیمُوا فَأَقِیمُوا فَإِنَّهُ لَا یقْدِمُ وَ لَا یحْجِمُ وَ لَا یؤَخِّرُ وَ لَا یقَدِّمُ إِلَّا عَنْ أَمْرِی وَ قَدْ آثَرْتُکُمْ بِهِ عَلَى نَفْسِی لِنَصِیحَتِهِ لَکُمْ وَ شِدَّةِ شَکِیمَتِهِ عَلَى عَدُوِّکُمْ»؛ نهج البلاغة، نامه 38، ص 411.
[7]. «مالِکُ وَ ما مالِکُ؟ وَاللَّهِ لَوْ کانَ جَبَلًا لَکانَ فِنْداً، وَ لَوْ کانَ حَجَراً لَکانَ صَلْداً لا یرْتَقیهِ الْحافِرُ وَ لا یوفى عَلَیهِ الطَّائِرُ»؛ نهج البلاغة، حکمت 443، ص 554.
نظرات