لطفا صبرکنید
بازدید
9162
9162
آخرین بروزرسانی:
1393/03/31
کد سایت
fa42549
کد بایگانی
52255
نمایه
زمان غیبت و چگونگی بهرهگیری از معنویات
طبقه بندی موضوعی
وظیفۀ شیعیان در زمان غیبت|گوناگون
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا غیبت امام زمان(عج) نشانگر آن است که مردم زمان حضور در مقایسه با افراد زمان غیبت، لیاقت و قابلیت بیشتری در بهرهوری از معنویات داشتند؟
پرسش
با سلام؛ آیا غیبت امام زمان(ع) از دوران اولیه غیبت تا به حال اینرا نمیرساند که مردمان گذشته از هر نسل لیاقت و قابلیتشان بیشتر از مردمان زمان غیبت بوده که میتوانستند از امام خود بهرهی معنوی و ارشادی ببرند و حتی صرف دیدن آن بزرگواران میتوانست اثرات روحی و معنوی داشته باشد و با طرح سؤالاتی مشکلات مادی و معنوی خود را حل کنند؟ آیا ما از خیلی از این امتیازات محروم نیستیم؟ من خدای ناکرده منکر وجود حضرت مهدی (ع) در میان مردم نیستم و میدانم که واقعاً خیلی از ما قابلیت درک در محضر ایشان را نداریم، ولی آیا از خیلی از یاران امامان گذشته که به سپاه دشمن ملحق میشدند هم کمتریم؟ با تشکر از جواب قانع کنندهای که به من حقیر خواهید داد.
پاسخ اجمالی
بیگمان حضور امام معصوم(ع) فواید و آثاری دارد که این آثار را نمیتوان در زمان غیبت یافت، اما حضور امام(ع) تنها به دلیل لیاقت معاصران ایشان نیست تا غیبت را لزوماً به دلیل عدم شایستگی تمام افراد موجود در زمان غیبت بدانیم.
معاصر بودن با یک پیامبر و یا یک امام و یا حتی دیدن و سخن گفتن با آنان به تنهایی دلیلی بر امتیاز نیست؛ زیرا به عنوان نمونه حتی در زمان حضور پیامبر(ص) و ائمه(ع) بسیاری از مسلمانانی که در نقاط دوردست زندگی میکردند، همچنین آنانی که نام اسلام به گوششان نخورده بود، امکان شرفیابی نداشتند. از طرفی شاید این امتیاز برای نسل ما باشد که بدون آنکه پیشوایان خود را دیده باشیم به آنان ایمان آوردیم.
بودند برخی افرادی که بسیار خدمت پیامبر(ص) شرفیاب میشدند اما ایمان واقعی به حضرتشان نداشتند و شخصی به نام اویس قرنی هم بود که حتی یک بار هم موفق به زیارت آنحضرت نشد، اما پیامبر(ص) در باره او فرمود: نسیم رحمانی خداوند را از او استشمام میکنم.[1]
در این باره به چند روایت اشاره میکنیم.
الف. قتاده از ایمن و او از ابو امامه نقل مىکند که پیامبر خدا (ص) فرمود: خوشا به حال کسى که مرا دیده و به من ایمان آورده و خوشا خوشا- تا هفت مرتبه- به حال کسى که مرا ندیده، به من ایمان آورده است.[2]
۱. یا علی، گروهى در آخر الزمان خواهند آمد که یقین و ایمان آنان موجب شگفتى خواهد بود، با اینکه آن جماعت، پیامبرى را ندیده و حجت ظاهرى از آنها پوشیده شده است، آنان فقط با دیدن آثار، ایمان مىآورند.[3]
۲. رسول خدا(ص) خطاب به حضرت على(ع)، فرمود: آیا مىخواهى با مژدههایى که به تو مىدهم تو را خرسند سازم؟ تو، برادر و وزیر من هستی. دین مرا ادا مىکنى، وعده مرا به پایان مىرسانى و ذمّه مرا برى مىکنى. اینک کسى که در زنده بودن من تو را دوست بدارد، به مرگ طبیعى مىمیرد و کسى که پس از رحلت من و در روزگار زندگى تو، تو را دوست بدارد، خداى تعالى سرانجام او را به امن و ایمان نائل مىگرداند و کسى که تو را پس از رحلت من دوست بدارد در حالىکه تو را ندیده است، خداى تعالى ایمنى و ایمان به او ارزانى مىفرماید و او را از بیم روز قیامت ایمنی مىبخشد و کسى که کینه تو را در دل داشته باشد و با چنین حالى بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده و به آنچه در اسلام عمل کرده است محاسبه خواهد شد.
این حدیث را «طبرانى» از «ابن عمر» روایت کرده است.[4]
معاصر بودن با یک پیامبر و یا یک امام و یا حتی دیدن و سخن گفتن با آنان به تنهایی دلیلی بر امتیاز نیست؛ زیرا به عنوان نمونه حتی در زمان حضور پیامبر(ص) و ائمه(ع) بسیاری از مسلمانانی که در نقاط دوردست زندگی میکردند، همچنین آنانی که نام اسلام به گوششان نخورده بود، امکان شرفیابی نداشتند. از طرفی شاید این امتیاز برای نسل ما باشد که بدون آنکه پیشوایان خود را دیده باشیم به آنان ایمان آوردیم.
بودند برخی افرادی که بسیار خدمت پیامبر(ص) شرفیاب میشدند اما ایمان واقعی به حضرتشان نداشتند و شخصی به نام اویس قرنی هم بود که حتی یک بار هم موفق به زیارت آنحضرت نشد، اما پیامبر(ص) در باره او فرمود: نسیم رحمانی خداوند را از او استشمام میکنم.[1]
در این باره به چند روایت اشاره میکنیم.
الف. قتاده از ایمن و او از ابو امامه نقل مىکند که پیامبر خدا (ص) فرمود: خوشا به حال کسى که مرا دیده و به من ایمان آورده و خوشا خوشا- تا هفت مرتبه- به حال کسى که مرا ندیده، به من ایمان آورده است.[2]
۱. یا علی، گروهى در آخر الزمان خواهند آمد که یقین و ایمان آنان موجب شگفتى خواهد بود، با اینکه آن جماعت، پیامبرى را ندیده و حجت ظاهرى از آنها پوشیده شده است، آنان فقط با دیدن آثار، ایمان مىآورند.[3]
۲. رسول خدا(ص) خطاب به حضرت على(ع)، فرمود: آیا مىخواهى با مژدههایى که به تو مىدهم تو را خرسند سازم؟ تو، برادر و وزیر من هستی. دین مرا ادا مىکنى، وعده مرا به پایان مىرسانى و ذمّه مرا برى مىکنى. اینک کسى که در زنده بودن من تو را دوست بدارد، به مرگ طبیعى مىمیرد و کسى که پس از رحلت من و در روزگار زندگى تو، تو را دوست بدارد، خداى تعالى سرانجام او را به امن و ایمان نائل مىگرداند و کسى که تو را پس از رحلت من دوست بدارد در حالىکه تو را ندیده است، خداى تعالى ایمنى و ایمان به او ارزانى مىفرماید و او را از بیم روز قیامت ایمنی مىبخشد و کسى که کینه تو را در دل داشته باشد و با چنین حالى بمیرد، به مرگ جاهلیت مرده و به آنچه در اسلام عمل کرده است محاسبه خواهد شد.
این حدیث را «طبرانى» از «ابن عمر» روایت کرده است.[4]
[1]. ورام ابن ابى فراس، مجموعة ورام(تنبیه الخواطر)، عطائی، محمد رضا، ج 1، ص 154، مشهد، آستان قدس، چاپ اول، 1369ش.
[2]. صدوق، الخصال، ج 2، ص 342، قم، جامعه مدرسین، چاپ اول، 1362ش.
[3]. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 366، قم، جامعه مدرسین، چاپ دوم، 1404ق.
[4]. فیروز آبادی، سید مرتضى، فضائل پنج تن علیهم السلام در صحاح ششگانه اهل سنت، محقق، ساعد، محمد باقر، ج 2، ص 61، قم، فیروزآبادى، چاپ اول، 1374ش، به نقل از کنز العمال، ج 6، ص 155.
نظرات