لطفا صبرکنید
بازدید
21451
21451
آخرین بروزرسانی:
1393/05/01
کد سایت
fa47684
کد بایگانی
58752
نمایه
آداب میهمانی رفتن
طبقه بندی موضوعی
حدیث|دستور العمل ها
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
از دیدگاه اسلام آیا میهمانی رفتن هم مانند میهمانی دادن دارای آدابی است؟
پرسش
در فرهنگ اسلامی چه آدابی برای مهمانى رفتن بیان شده است؟
پاسخ اجمالی
در تعالیم و آموزههای اسلامی، سفارشهایی بسیاری در ارتباط با میهمانی وجود دارد. برخی از دستورات، پیرامون آداب و وظایف میهمان است. این وظایف گاه جهت حفظ شأن میزبان میباشد؛ مانند اینکه دعوتش را بپذیریم، غذایش را بخوریم و گاه جهت شأن خود میهمان است؛ مانند اینکه نباید انتظار تشریفات داشته و شأن کاذبی برای خود در نظر بگیریم و برخی موارد دیگر که در پاسخ تفصیلی ذکر شده است.
پاسخ تفصیلی
اصل میهمانی، از جمله اموری است که شرع و عقل مهر تأییدی بر نیک بودن آن زدهاند. در روایات اسلامی، توصیههای بسیاری پیرامون میهمانی وجود دارد تا اندازهای که گفته شده؛ اگر شخصی روزه مستحبی دارد و مؤمنی او را دعوت به غذا کرد، روزه خود را بخورد؛ پیامبر اکرم(ص) فرمود: «اگر برادر مسلمانی غذایی را که با زحمت تهیه کرده و انسان روزهدارى را به خوردن آن دعوت کند، چه ایرادی دارد که او هم بپذیرد و افطار نماید».[1]
همچنین پیامبر(ص) به امام علی(ع) سفارش میکند که «دعوت به مهمانی را بپذیر، هرچند نیاز باشد مسافتی طولانی راه بروی».[2]
برخی از دستورات، پیرامون آداب و وظایف میهمان است. این وظایف گاه جهت شأن میزبان و گاه جهت شأن میهمان میباشد که در ذیل به تعدادی از آنها میپردازیم.
1. پذیرش دعوت مؤمن
وقتی انسان از طرف مؤمنی، دعوت میشود، باید او را اجابت نماید. پیامبر خدا(ص) میفرماید: «به حاضران و غایبان امّتم سفارش میکنم که دعوت مسلمان را بپذیرند، اگرچه در فاصله پنج میلى[3] باشد؛ زیرا این کار، جزو دین است».[4]
در مقابل نباید در شرایط عادی، دعوت مُشرک و یا منافقی را بپذیرد؛ پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «اگر مُشرکى یا منافقى مرا به خوردن شترى هم مهمانى کند، دعوتش را نمیپذیرم و این، از دین است. خدای عزّ و جلّ به این عمل من راضی نیست که عطاى مشرکان و منافقان و خوراک آنان را بپذیرم».[5] اما در شرایطی؛ مانند امر به معروف، نشان دادن چهرهای مناسب از مسلمانان و... اشکالی در این میهمانیها نخواهد بود.
2. رعایت مسائل دینی و اخروی در میهمانیها
از امام باقر(ع) پرسیده شد: مردى همزمان به ولیمه و تشییع جنازه دعوت میشود، شرکت در کدامیک برتر است و کدامیک را اجابت کند؟ امام(ع) فرمود: «تشییع جنازه را اجابت کند؛ زیرا حضور در تشییع جنازه، مرگ و آخرت را به یاد میآورد، و ولیمه را رها کند؛ چرا که آن، دنیا را به یاد میآورد».[6] از این روایت این نکته به دست میآید که؛ شرکت در میهمانیای که انسان را به یاد خدا و آخرت بیندازد؛ مانند اینکه در آن موعظه و نصیحت باشد بهتر از دیگر میهمانیها است.
3. اجازه گرفتن از صاحبخانه برای ورود
خداوند در قرآن میفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! در خانههایى غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید. این براى شما بهتر است تا شاید متذکّر شوید! و اگر کسى را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد: "بازگردید!" بازگردید این براى شما پاکیزهتر است و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است!».[7]
همچنین پیامبر(ص) به امام علی(ع) سفارش میکند که «دعوت به مهمانی را بپذیر، هرچند نیاز باشد مسافتی طولانی راه بروی».[2]
برخی از دستورات، پیرامون آداب و وظایف میهمان است. این وظایف گاه جهت شأن میزبان و گاه جهت شأن میهمان میباشد که در ذیل به تعدادی از آنها میپردازیم.
1. پذیرش دعوت مؤمن
وقتی انسان از طرف مؤمنی، دعوت میشود، باید او را اجابت نماید. پیامبر خدا(ص) میفرماید: «به حاضران و غایبان امّتم سفارش میکنم که دعوت مسلمان را بپذیرند، اگرچه در فاصله پنج میلى[3] باشد؛ زیرا این کار، جزو دین است».[4]
در مقابل نباید در شرایط عادی، دعوت مُشرک و یا منافقی را بپذیرد؛ پیامبر اکرم(ص) فرمودهاند: «اگر مُشرکى یا منافقى مرا به خوردن شترى هم مهمانى کند، دعوتش را نمیپذیرم و این، از دین است. خدای عزّ و جلّ به این عمل من راضی نیست که عطاى مشرکان و منافقان و خوراک آنان را بپذیرم».[5] اما در شرایطی؛ مانند امر به معروف، نشان دادن چهرهای مناسب از مسلمانان و... اشکالی در این میهمانیها نخواهد بود.
2. رعایت مسائل دینی و اخروی در میهمانیها
از امام باقر(ع) پرسیده شد: مردى همزمان به ولیمه و تشییع جنازه دعوت میشود، شرکت در کدامیک برتر است و کدامیک را اجابت کند؟ امام(ع) فرمود: «تشییع جنازه را اجابت کند؛ زیرا حضور در تشییع جنازه، مرگ و آخرت را به یاد میآورد، و ولیمه را رها کند؛ چرا که آن، دنیا را به یاد میآورد».[6] از این روایت این نکته به دست میآید که؛ شرکت در میهمانیای که انسان را به یاد خدا و آخرت بیندازد؛ مانند اینکه در آن موعظه و نصیحت باشد بهتر از دیگر میهمانیها است.
3. اجازه گرفتن از صاحبخانه برای ورود
خداوند در قرآن میفرماید: «اى کسانى که ایمان آوردهاید! در خانههایى غیر از خانه خود وارد نشوید تا اجازه بگیرید و بر اهل آن خانه سلام کنید. این براى شما بهتر است تا شاید متذکّر شوید! و اگر کسى را در آن نیافتید، وارد نشوید تا به شما اجازه داده شود و اگر گفته شد: "بازگردید!" بازگردید این براى شما پاکیزهتر است و خداوند به آنچه انجام میدهید آگاه است!».[7]
4. پرهیز از تشریفات
آفتی که از قدیم در مجالس میهمانی وجود داشت و امروزه بروز و ظهور بیشتری پیدا کرده، وجود تشریفات و تجملات نابجا است که میهمانی را دچار گناه اسراف میکند. میهمانان نه تنها نباید انتظار تشریفات را داشته باشد، بلکه باید با این پدیده برخورد کنند. امام رضا(ع) از پدرانش نقل میکند: «مردى، حضرت علی(ع) را دعوت کرد. و آنحضرت به او فرمود: پذیرفتم، به شرط آنکه سه قول به من بدهى. مرد گفت: چه قولى، اى امیر مؤمنان؟! امام علی(ع) فرمود: از بیرون، چیزى براى ما تهیه نکنى، آنچه را در خانه هست، از من دریغ نورزى و خانواده را به زحمت نیندازى. مرد گفت: قبول است. پس امام دعوتش را پذیرفت».[8]
5. تعارف نکردن در خوردن غذای میزبان
امام صادق(ع) میفرماید: «هرگاه برادرت به تو گفت: بخور، حتماً بخور، و او را مجبور نکن که قَسَمت بدهد؛ چرا که او با تعارف کردنت به غذا میخواهد به تو احترام بگذارد».[9] همچنین آنحضرت فرمود: «محبّت شخص به برادرش، از خوب خوردنش از غذاى او دانسته میشود. من خوش دارم که شخص میهمان، از غذاى من بخورد و خوب [و به اندازه] بخورد. با این کار، مرا خوشحال میکند».[10]
6. پرهیز از زیاد ماندن در مهمانی
پیامبر خدا(ص): «مهمانى، سه روز است و بیشتر از آن، صدقهای است که به میهمان داده میشود. هیچیک از شما چندان نزد برادرش نماند که او را به گناه بیندازد. گفته شد: اى پیامبر خدا! چگونه او را به گناه میاندازد؟ فرمود: تا جایى که چیزى برایش نماند که براى او خرج کند».[11]
7. پرهیز از میهمانی در صورت دعوت نبودن
پیامبر(ص) فرمود: «اى على! هشت نفرند که اگر خوارشان بشمارند، نباید کسى جز خود را سرزنش کنند: کسى که به مهمانیاى برود که به آن، دعوت نشده است...».[12]
«هرگاه یکى از شما به غذایى دعوت شد، فرزندش را هم به دنبال خود راه نیندازد؛ که اگر چنین کند، مرتکب حرام شده و با نافرمانى، وارد [مهمانى] شده است». [13]
البته این روایت ناظر به هنگامی است که فردی به تنهایی دعوت شده باشد.
البته میتوان در برخی شرایط با هماهنگی قبلی با میزبان، میهمان ناخواندهای را همراه خود کرد. یکى از خانوادههاى مدینه، غذایى آماده کرده و پیامبر(ص) و پنجتن از یارانش را دعوت نمودند. پیامبر(ص) دعوتشان را پذیرفت. در بین راه، نفر ششمى همراهشان شد. نزدیک محل میهمانی که رسیدند، پیامبر(ص) به فرد تازه وارد فرمود: «اینها تو را دعوت نکردهاند. پس بنشین تا آمدنت را به آنها خبر بدهیم و برایت اجازه بگیریم».[14]
قابل توجّه است؛ این روایات، تنها ناظر به رفتار کسانى است که به دنبال باخبر شدن از برپایى یک مهمانى، بدون آنکه براى حضور در آن محفل دعوت شوند، به صورت مستقل و یا همراه مهمانِ دعوت شدهاى در آنجا حضور مییابند. بر این اساس، نکوهش وارد شده در این روایات، رفت و آمدهاى دوستانهاى را که بدون دعوت قبلى صورت میپذیرند، مانند شبنشینیهای مرسوم در برخی مناطق که بیخبر میباشد و در عرف موجب اذیت نمیگردد را شامل نمیشود.
8. پرهیز از میهمانی که برای خدا نیست و تنها ثروتمندان بدان دعوت هستند
امام علی(ع) یکی از حاکمان خود را به جهت حضور در چنین مهمانیهایی مذمت میکند: «اى پسر حُنَیف! به من خبر رسیده است که مردى از اهل بصره، تو را به مهمانی دعوت کرده و تو به آن شتافتهاى و خوراکهاى رنگارنگ و کاسههاى بزرگ در برابرت نهادهاند. گمان نمیکردم به مهمانى گروهى بروى که نیازمندشان رانده میشود و توانگرشان دعوت میگردد...».[15]
پیامبر خدا(ص) فرمود: «بد خوراکى است خوراک ولیمهای که توانگران، از آن اطعام میشوند و مستمندان را از آن باز میدارند».[16] و «هیچیک از شما بر سفره غذاى قومى که توانگرشان دعوت میشود و تهى دستشان دعوت نمیشود، نباید حاضر شود».[17]
9. قناعت به غذای میزبان
امام محمد تقی(ع) از پدران خود نقل میکند: «روزى سلمان، ابوذر را به مهمانى فرا خواند. آنگاه تکّه نان خشکى از کیسهاش درآورد و آنرا از ظرف آبى که داشت، خیس کرد و جلوى ابوذر گذاشت. ابوذر گفت: اگر قدرى نمک هم با آن بود، چه نان خوش مزهاى میشد. سلمان برخاست و بیرون رفت و ظرف آبش را گرو گذاشت و نمک گرفت و آورد. ابوذر، نمک بر آن نان میپاشید و میخورد و میگفت: سپاس خدایى را که این قناعت، روزىِ ما کرد. سلمان گفت: اگر قناعتى بود، ظرف آبم به گرو نمیرفت!».[18]
صَفوان بن یحیی گوید: عبداللّه بن سنان به خانهام آمد و گفت: آیا در خانه، چیزى براى خوردن دارى؟ گفتم: آرى. سپس یک درهم به پسرم دادم و او را فرستادم که گوشت و تخم مرغ بخرد. عبداللّه گفت: پسرت را کجا فرستادى؟ موضوع را به او گفتم. عبداللّه گفت: او را باز گردان، او را باز گردان! روغن در خانه دارى؟ گفتم: آرى. گفت: همان را بیاور؛ زیرا از امام صادق(ع) شنیدهام که میفرماید: «هلاک است مردى که آنچه را جلوى برادرش میگذارد، ناقابل شمارد! و هلاک است مردى که آنچه را برادرش جلوى او میگذارد، ناقابل شمارد».[19]
10. دعا برای میزبان
ابوهیثم بن تیهان، براى پیامبر خدا(ص) غذایى آماده ساخت و ایشان و یارانش را دعوت کرد. وقتی غذا خوردند، پیامبر(ص) فرمود: «برادرتان را پاداش دهید». یاران گفتند: اى پیامبر خدا! پاداش دادن او چگونه است؟ فرمود: «هرگاه به خانه کسى رفتند و غذایش را خوردند و نوشیدنیاش را نوشیدند، برایش دعا کنند، این، خود پاداش دادن اوست».[20]
11. نشستن در مکانی که صاحبخانه تعارف میکند
امام باقر(ع) میفرماید: «هرگاه یکى از شما به خانه برادرش وارد شد، هر جایى که صاحبخانه میگوید، همانجا باید بنشیند؛ زیرا صاحبخانه، به موقعیّت خانهاش نسبت به مهمان، آشناتر است».[21] ابوخلیفه گوید: من و ابو عُبیده حَذّاء، به حضور امام باقر(ع) رسیدیم. امام به کنیزش فرمود بالشى بیاورد. من گفتم: لازم نیست. همین طورى مینشینیم. امام فرمود: «اى ابو خلیفه! عزّت و احترام را رد نکن...».[22]
امام صادق(ع) میفرماید: «هرگاه برادرت به تو گفت: بخور، حتماً بخور، و او را مجبور نکن که قَسَمت بدهد؛ چرا که او با تعارف کردنت به غذا میخواهد به تو احترام بگذارد».[9] همچنین آنحضرت فرمود: «محبّت شخص به برادرش، از خوب خوردنش از غذاى او دانسته میشود. من خوش دارم که شخص میهمان، از غذاى من بخورد و خوب [و به اندازه] بخورد. با این کار، مرا خوشحال میکند».[10]
6. پرهیز از زیاد ماندن در مهمانی
پیامبر خدا(ص): «مهمانى، سه روز است و بیشتر از آن، صدقهای است که به میهمان داده میشود. هیچیک از شما چندان نزد برادرش نماند که او را به گناه بیندازد. گفته شد: اى پیامبر خدا! چگونه او را به گناه میاندازد؟ فرمود: تا جایى که چیزى برایش نماند که براى او خرج کند».[11]
7. پرهیز از میهمانی در صورت دعوت نبودن
پیامبر(ص) فرمود: «اى على! هشت نفرند که اگر خوارشان بشمارند، نباید کسى جز خود را سرزنش کنند: کسى که به مهمانیاى برود که به آن، دعوت نشده است...».[12]
«هرگاه یکى از شما به غذایى دعوت شد، فرزندش را هم به دنبال خود راه نیندازد؛ که اگر چنین کند، مرتکب حرام شده و با نافرمانى، وارد [مهمانى] شده است». [13]
البته این روایت ناظر به هنگامی است که فردی به تنهایی دعوت شده باشد.
البته میتوان در برخی شرایط با هماهنگی قبلی با میزبان، میهمان ناخواندهای را همراه خود کرد. یکى از خانوادههاى مدینه، غذایى آماده کرده و پیامبر(ص) و پنجتن از یارانش را دعوت نمودند. پیامبر(ص) دعوتشان را پذیرفت. در بین راه، نفر ششمى همراهشان شد. نزدیک محل میهمانی که رسیدند، پیامبر(ص) به فرد تازه وارد فرمود: «اینها تو را دعوت نکردهاند. پس بنشین تا آمدنت را به آنها خبر بدهیم و برایت اجازه بگیریم».[14]
قابل توجّه است؛ این روایات، تنها ناظر به رفتار کسانى است که به دنبال باخبر شدن از برپایى یک مهمانى، بدون آنکه براى حضور در آن محفل دعوت شوند، به صورت مستقل و یا همراه مهمانِ دعوت شدهاى در آنجا حضور مییابند. بر این اساس، نکوهش وارد شده در این روایات، رفت و آمدهاى دوستانهاى را که بدون دعوت قبلى صورت میپذیرند، مانند شبنشینیهای مرسوم در برخی مناطق که بیخبر میباشد و در عرف موجب اذیت نمیگردد را شامل نمیشود.
8. پرهیز از میهمانی که برای خدا نیست و تنها ثروتمندان بدان دعوت هستند
امام علی(ع) یکی از حاکمان خود را به جهت حضور در چنین مهمانیهایی مذمت میکند: «اى پسر حُنَیف! به من خبر رسیده است که مردى از اهل بصره، تو را به مهمانی دعوت کرده و تو به آن شتافتهاى و خوراکهاى رنگارنگ و کاسههاى بزرگ در برابرت نهادهاند. گمان نمیکردم به مهمانى گروهى بروى که نیازمندشان رانده میشود و توانگرشان دعوت میگردد...».[15]
پیامبر خدا(ص) فرمود: «بد خوراکى است خوراک ولیمهای که توانگران، از آن اطعام میشوند و مستمندان را از آن باز میدارند».[16] و «هیچیک از شما بر سفره غذاى قومى که توانگرشان دعوت میشود و تهى دستشان دعوت نمیشود، نباید حاضر شود».[17]
9. قناعت به غذای میزبان
امام محمد تقی(ع) از پدران خود نقل میکند: «روزى سلمان، ابوذر را به مهمانى فرا خواند. آنگاه تکّه نان خشکى از کیسهاش درآورد و آنرا از ظرف آبى که داشت، خیس کرد و جلوى ابوذر گذاشت. ابوذر گفت: اگر قدرى نمک هم با آن بود، چه نان خوش مزهاى میشد. سلمان برخاست و بیرون رفت و ظرف آبش را گرو گذاشت و نمک گرفت و آورد. ابوذر، نمک بر آن نان میپاشید و میخورد و میگفت: سپاس خدایى را که این قناعت، روزىِ ما کرد. سلمان گفت: اگر قناعتى بود، ظرف آبم به گرو نمیرفت!».[18]
صَفوان بن یحیی گوید: عبداللّه بن سنان به خانهام آمد و گفت: آیا در خانه، چیزى براى خوردن دارى؟ گفتم: آرى. سپس یک درهم به پسرم دادم و او را فرستادم که گوشت و تخم مرغ بخرد. عبداللّه گفت: پسرت را کجا فرستادى؟ موضوع را به او گفتم. عبداللّه گفت: او را باز گردان، او را باز گردان! روغن در خانه دارى؟ گفتم: آرى. گفت: همان را بیاور؛ زیرا از امام صادق(ع) شنیدهام که میفرماید: «هلاک است مردى که آنچه را جلوى برادرش میگذارد، ناقابل شمارد! و هلاک است مردى که آنچه را برادرش جلوى او میگذارد، ناقابل شمارد».[19]
10. دعا برای میزبان
ابوهیثم بن تیهان، براى پیامبر خدا(ص) غذایى آماده ساخت و ایشان و یارانش را دعوت کرد. وقتی غذا خوردند، پیامبر(ص) فرمود: «برادرتان را پاداش دهید». یاران گفتند: اى پیامبر خدا! پاداش دادن او چگونه است؟ فرمود: «هرگاه به خانه کسى رفتند و غذایش را خوردند و نوشیدنیاش را نوشیدند، برایش دعا کنند، این، خود پاداش دادن اوست».[20]
11. نشستن در مکانی که صاحبخانه تعارف میکند
امام باقر(ع) میفرماید: «هرگاه یکى از شما به خانه برادرش وارد شد، هر جایى که صاحبخانه میگوید، همانجا باید بنشیند؛ زیرا صاحبخانه، به موقعیّت خانهاش نسبت به مهمان، آشناتر است».[21] ابوخلیفه گوید: من و ابو عُبیده حَذّاء، به حضور امام باقر(ع) رسیدیم. امام به کنیزش فرمود بالشى بیاورد. من گفتم: لازم نیست. همین طورى مینشینیم. امام فرمود: «اى ابو خلیفه! عزّت و احترام را رد نکن...».[22]
[1]. راوندی کاشانی، فضل الله بن علی، النوادر، محقق و مصحح: صادقی اردستانی، احمد، ص 35، قم، دار الکتاب، چاپ اول، بیتا.
[2]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 361، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.
[3]. هر میل حدود دو کیلومتر است. . پنج میل حدود ده کیلومتر است.
[4]. الکافی، ج 2، ص 151.
[5]. الکافی، ج 6، ص 274.
[6]. ابن حیون، نعمان بن محمد مغربی، دعائم الإسلام، محقق و مصحح: فیضی، آصف، ج 1، ص 221، قم، مؤسسة آل البیت(ع)، چاپ دوم، 1385ق.
[7]. نور، 27 – 28.
[8]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 2، ص 146، قم، انتشارات علامه، چاپ اول، 1379ق.
[9]. محدث نوری، حسین، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج 16، ص 243، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1408ق.
[10]. دعائم الإسلام، ج 2، ص 107.
[11]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 6، ص 283، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 24، ص 314، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[12]. شیخ صدوق، الخصال، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 410، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
[13]. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، محقق، مصحح، محدث، جلال الدین، ج 4، ص 411، قم، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1371ق؛ شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق، مصحح، موسوی خرسان، حسن، ج 9، ص 92، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[14]. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 22، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق.
[15]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق: صبحی صالح، ص 416، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[16]. شیبانی، أحمد بن محمد بن حنبل، مسند أحمد، محقق: شعیب الأرنؤوط، و دیگران، ج 16، ص 259، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق.
[17]. ابن أبی جمهور، محمد بن زین الدین، عوالی اللئالی العزیزیة فی الأحادیث الدینیة، محقق و مصحح: عراقی، مجتبی، ج 4، ص37، قم، دار سید الشهداء للنشر، چاپ اول، 1405ق.
[18]. شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(ع)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 53، تهران، نشر جهان، چاپ اول، 1378ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 22، ص 321، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[19]. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق و مصحح: رسولی، سید هاشم، ج 22، ص 81، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[20]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق: عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 5، ص 494، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[21]. حمیری، عبد الله بن جعفر، قرب الإسناد، ص 69، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1413ق.
[22]. فرات کوفی، ابوالقاسم، تفسیر فرات، تحقیق، محمودی، محمد کاظم، ص 274، وزارت ارشاد اسلامی، تهران، چاپ اول، 1410ق.
نظرات