جستجوی پیشرفته
بازدید
19069
آخرین بروزرسانی: 1393/12/25
 
کد سایت fa57876 کد بایگانی 71070 نمایه زندگی‌نامه ورقة بن نوفل
طبقه بندی موضوعی تاريخ بزرگان
اصطلاحات خدیجه بنت خویلد
گروه بندی اصطلاحات شخصیت‌ها
خلاصه پرسش
ورقة بن نوفل که بود؟
پرسش
ورقة بن نوفل که بود و چه نقشی در زندگی پیامبر اسلام(ص) داشت؟
پاسخ اجمالی
ورقة بن نوفل قریشی، پسر عموی خدیجه، همسر پیامبر(ص) بود.
بر اساس برخی نقل‌ها «ورقه» قبل از ظهور اسلام، در جست‌وجوی دین حقیقی و الهی بود و در نهایت به مسیحیت - که دین حق آن زمان بود - معتقد شد و آشنایی بسیاری با کتاب مقدس پیدا کرد. مهم‌ترین بخش زندگی او که در تاریخ آمده(و البته باید مورد بررسی قرار گیرد)، هنگامی است که پیامبر(ص) خبر نبوت خود را به خدیجه می‌دهد و او نیز به سراغ ورقه - پسر عموی مسیحی خود - رفته و «ورقه» نیز نبوت پیامبر را تصدیق می‌کند.
 
پاسخ تفصیلی
ورقة بن نوفل بن أسد بن عبد العزى[1] پسر عموی خدیجه همسر پیامبر(ص) بود.[2]
البته در تاریخ، شخص دیگری نیز به نام ورقة بن نوفل وجود دارد که از انصار بوده[3] و حتی روایاتی از او در منابع اهل سنت ذکر شده است[4] که نباید این دو شخص را اشتباه گرفت و استفاده ما از این نام در ادامه مقاله، پیرامون ورقة بن نوفل از قریش خواهد بود.
«ورقة» با دین قریش مخالف بود و به دنبال دین حقیقی و الهی می‌گشت که در جست‌وجوی همین هدف، همراه شخص دیگری به حضور راهبی در موصل رفت[5] و در نهایت به مسیحیت اعتقاد پیدا کرد.[6] او با کتاب مقدس و آموزه‌های مسیحیت و یهودیت آشنا بود.[7]
مهم‌ترین حضور «ورقة» در تاریخ، مدتی کوتاه پس از بعثت می‌باشد که پیامبر(ص) خبر نبوت خود را به خدیجه داده و او نیز این ماجرا را به اطلاع پسر عموی مسیحی خود می‌رساند:
خدیجه (خطاب به پیامبر) گفت: خوشدل باش و پایمردى کن، قسم به آن خدایى که جان خدیجه به فرمان اوست امیدوارم پیامبر این امت باشى. آنگاه برخاست و لباس (بیرون) به تن کرد و نزد پسرعموی مسیحی‌اش «ورقة» رفت که با تورات و انجیل و پیروانشان آشنایی کامل داشت و ماجرا را به وى گفت. ورقه گفت: «قدوس! قدوس! به خدایی که جان ورقه به فرمان اوست اگر آنچه می‌گویی راست باشد، ناموس اکبر(نزد شوهرت) آمده است (مقصود از ناموس، همان جبرئیل بود) همان ناموسی که به سوى موسى(ع) آمده بود، و او (محمد) پیامبر این امت است، به او بگو پایمردى کند. خدیجه پیش پیامبر آمد و سخنان «ورقه» را به وى گفت».[8] این خبر به نقل‌های مختلف و با عباراتی متفاوت، در منابع شیعه[9] و اهل سنت[10] ذکر شده است.
در تاریخ آمده است ابوجهل، غلام خود بلال را شکنجه می‌کرد و به او می‌گفت به خدای محمد(ص) کافر شو، ولی بلال در پاسخ می‌گفت: اَحد، اَحد، یعنی من فقط خدای واحد را قبول دارم. «ورقة بن نوفل» از آن‌جا می‌گذشت وقتی این صحنه را مشاهده نمود، به بلال گفت: خدا یکی است، خدا یکی است؛ به خداوند سوگند اگر در این حال از دنیا بروی من قبر تو را محل نزول رحمت خداوند می‌دانم.[11]
ورقة بن نوفل به دخترعمویش خدیجه نصیحت‌هایی کرده است که اطلاع از آن، ما را در شناخت شخصیت او یاری می‌کند. امام صادق(ع) این نصایح را چنین نقل می‌کند: دختر برادرم! با نادان و یا دانشمند مجادله مکن؛ زیرا نادان تو را خوار می‌کند و اگر با عالم به بحث پرداختى، با علم خود جلوی تو را می‌گیرد؛ فردی به وسیله دانشمندان سعادتمند می‌شود که پیرو آنها باشد. ... ای دخترم، از همنشینى با احمق دروغ‌گو بپرهیز؛ زیرا او تصمیم می‌گیرد به تو سودى برساند، ولی زیان می‌رساند؛ دور را برایت نزدیک و نزدیک را دور جلوه می‌دهد. اگر به او اعتماد کنى خیانت می‌کند و اگر او به تو اعتماد کند، تو را خوار می‌شمرد و اگر جریانى را برایت بگوید دروغ‏پردازى می‌کند و اگر برایش چیزى را نقل کنى تکذیبت می‌کند، او در برابرت همچون سرابى خواهد بود که تشنه، خیال می‌کند آب است وقتى جلو مى‏آید چیزى را نمى‏بیند... ».[12]
اسلام ورقه
همان‌گونه که گفته شد؛ «ورقه» قبل از بعثت، مسیحی بود؛ اما برخی روایات، نشان از اسلام و ایمان او به پیامبر(ص) دارد:
از پیامبر(ص) درباره ورقة بن نوفل سؤال شد، خدیجه در خطاب به پیامبر گفت: او تو را تصدیق می‌کرد و قبل از این‌که اسلام را عَلنی کنید، از دنیا رفت. پیامبر(ص) فرمود: او را در خواب دیدم، در حالی‌که لباس سفیدی بر تن داشت و اگر از دوزخیان بود، دیگر چنین لباسی بر تن نداشت.[13]
روایات و نقل‌های دیگری نیز در مورد او در منابع، مشاهده می‌شود.[14]
 

[1]. مقریزی، تقی الدین‏، امتاع الأسماع بما للنبی من الأحوال و الأموال و الحفدة و المتاع‏، تحقیق، نمیسی، محمد عبد الحمید، ج 1، ص 34، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1420ق.
[2]. ابن حجر عسقلانی، احمد بن علی، الاصابة فی تمییز الصحابة، تحقیق، عبد الموجود، عادل احمد، معوض، علی محمد، ج 6، ص 474، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1415ق.
[3]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، اسد الغابة فی معرفة الصحابة، ج 4، ص 671، بیروت، دار الفکر، 1409ق.
[4]. أبو القاسم الطبرانی، سلیمان بن أحمد، المعجم الکبیر، محقق، حمدی بن عبد المجید السلفی، ج 22، ص 153،‌ القاهرة، مکتبة ابن تیمیة، چاپ دوم، بی‌تا.
[5]. قطب الدین راوندی، سعید بن عبد اللّٰه، الخرائج و الجرائح، ج 1، ص 135، قم، مؤسسه امام مهدی(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[6]. ابن طاووس، علی بن موسی، سعد السعود للنفوس منضود، ص 215، قم، دار الذخائر، چاپ اول، بی‌تا.
[7]. ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون‏)، تحقیق، خلیل شحادة، ج 2، ص 406، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق.
[8]. ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 3، ص 12، بیروت، دار الفکر، 1407ق؛ طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 2، ص 302، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[9]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب علیهم السلام، ج 1، ص 44، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[10]. مَنْدَه العبدی، أبو عبد الله محمد بن إسحاق، الإیمان لابن منده، محقق، علی بن محمد بن ناصر الفقیهی، ج 2، ص 689، بیروت، مؤسسة الرسالة، چاپ دوم، 1406ق؛ الطیالسی البصرى، أبو داود سلیمان بن داود، مسند أبی داود الطیالسی، محقق، محمد بن عبد المحسن الترکی، ج 3، ص 76،
مصر، دار هجر، چاپ اول، 1419ق.
[11]. ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبد السلام، ج 3، ص 203، بیروت، دار الکتاب العربی، چاپ دوم، 1409ق.
[12]. شیخ طوسی، الامالی، ص 302، قم، دار الثقافة، چاپ اول، 1414ق.
[13]. الترمذی، محمد بن عیسى، سنن الترمذی، محقق، بشار عواد معروف، ج 4، ص 110، بیروت، دار الغرب الإسلامی، 1998ق؛ أبو عبد الله الحاکم محمد بن عبد الله (ابن البیع) المستدرک على الصحیحین، تحقیق، مصطفى عبد القادر عطا، ج 4، ص 435، بیروت، دار الکتب العلمیة، چاپ اول، 1411ق.
[14]. أبو عبد الله أحمد بن محمد بن حنبل، مسند أحمد بن حنبل، محقق، شعیب الأرنؤوط، عادل مرشد، و آخرون، ج 40، ص 430، مؤسسة الرسالة، چاپ اول، 1421ق؛ التمیمی، الموصلی، أبو یعلى أحمد بن علی، مسند أبی‌یعلى، محقق، حسین سلیم أسد، ج 4، ص 41، دمشق، دارالمأمون للتراث، چاپ اول، 1404ق؛ الحمیری الیمانی الصنعانی، أبو بکر عبد الرزاق بن همام، المصنف، محقق، حبیب الرحمن الأعظمی، ج 5، ص 321، الهند، المجلس العلمی، بیروت، المکتب الإسلامی، چاپ دوم، 1403ق.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها