لطفا صبرکنید
بازدید
7962
7962
آخرین بروزرسانی:
1395/06/03
کد سایت
fa65515
کد بایگانی
80304
نمایه
ناراحتی امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) از پیشگویی شهادت امام حسین(ع)
طبقه بندی موضوعی
حدیث|امام حسین ع
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا پیامبر(ص) و حضرت فاطمه(س) با شنیدن پیشگویی شهادت امام حسین(ع)؛ ناراحت شده و آنرا نپذیرفتند؟ اگر چنین بوده؛ این با رضایت محض نسبت به تقدیرات پروردگار منافات ندارد؟
پرسش
روایت داریم به این مضمون که وقتی خبر شهادت امام حسین(ع) را به پیامبر و امیرالمؤمنین(ع) و فاطمه زهرا(س) دادند ناراحت شدند و قبول نکردند و وقتی که جبرئیل خبر آورد قانع شدند. و از طرفی دیگر؛ مطیع محض اوامر الهی هستند؛ آیا این دو باهم جمع میشوند؟
پاسخ اجمالی
روایاتی که ناظر به آن هستند که خبر شهادت امام حسین(ع) از ابتدای تولد حضرتشان به پیامبر اسلام(ص)، امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) داده شده بود،[1] در هیچکدام آنها این مطلب نیست که آنان با اعتراض، ناراحتی خود را اظهار داشته و یا رفتاری انجام داده باشند که نشانگر نپذیرفتن این پیشگویی و مقاومت در برابر تقدیر الهی باشد. بلکه در برخی روایات نقل شده که آن بزرگواران با شنیدن چنین خبری تنها متأثر شده و گریستند که این نشانگر عواطف انسانی آنهاست، مانند این روایت:
امام صادق(ع) میفرماید: «هنگامى که جبرئیل، خبر شهادت حسین(ع) را بر پیامبر(ص) فرود آورد، پیامبر(ص) دست على(ع) را گرفت و مدّتى طولانى از روز را با او خلوت کرد و گریه بر آنها غلبه کرد و جدا نگشتند تا آنکه جبرئیل -یا فرمود: فرستاده خداى جهانیان بر آنها فرود آمد- و به آن دو گفت: پروردگارتان سلامتان میرساند و میفرماید: صبر نمودن را بر شما واجب و لازم نمودم. سپس هر دو صبر کردند».[2]
البته در روایتی آمده که جبرئیل از پیامبر اسلام(ص) پرسید که آیا فرزندی که بعدها کشته خواهد شد را میخواهی؟ که حضرتشان پاسخی دادند که حاصلش این بود که اگر خدا اختیار را در این زمینه به خودم واگذار کرده، من چنین فرزندی را نمیخواهم و بعد که جبرئیل مژده دادند که امامان معصوم از نسل همان فرزند شهید خواهند بود، حضرتشان اظهار داشتند که اکنون اگر خداوند تولد چنین فرزندی را مشروط به رضایت من هم کرده باشد، با آنکه میدانم او شهید میشود باز هم راضی هستم. چنین گفتاری بدان معنا نیست که این پیامبر آسمانی در برابر تقدیر خدا مقاومت کرده باشند، بلکه چون تقدیر خدا مشروط به رضایت ایشان بود، چنین سخنانی رد و بدل شد:
«جبرئیل(ع) نزد رسول خدا(ص) آمد و عرضه داشت: اى محمّد! سلام بر تو، آیا تو را به فرزندى که امّتت بعد از تو او را میکشند بشارت ندهم؟! آنحضرت فرمودند: من را به آن نیازى نیست (لا حاجَةَ لی فیه).
جبرئیل به آسمان رفت سپس براى بار دوّم نازل شد و نزد حضرت آمد و به آنجناب همان گفتار اوّلى را گفت.
حضرت فرمودند: من را به آن نیازى نیست.
پس جبرئیل به آسمان عروج کرد و بعد براى بار سوّم محضر حضرتش آمد و همان گفتار را تکرار کرد.
حضرت فرمودند: من را به آن نیازى نیست.
جبرئیل گفت: پروردگارت اوصیاء را در نسل او قرار میدهد.
حضرت فرمودند: بسیار خوب پذیرفتم».
مشابه چنین گفتگویی نیز از حضرت فاطمه(س) نقل شده هنگامی که پیامبر(ص) خبر پیک الهی را به آنحضرت رساند.[3]
به هر حال؛ از این جملات اعتراض و شکوه نسبت به تقدیر خدا برداشت نمیشود تا منافاتی با مطیع محض اوامر و تقدیرات الهی داشته باشد.
امام صادق(ع) میفرماید: «هنگامى که جبرئیل، خبر شهادت حسین(ع) را بر پیامبر(ص) فرود آورد، پیامبر(ص) دست على(ع) را گرفت و مدّتى طولانى از روز را با او خلوت کرد و گریه بر آنها غلبه کرد و جدا نگشتند تا آنکه جبرئیل -یا فرمود: فرستاده خداى جهانیان بر آنها فرود آمد- و به آن دو گفت: پروردگارتان سلامتان میرساند و میفرماید: صبر نمودن را بر شما واجب و لازم نمودم. سپس هر دو صبر کردند».[2]
البته در روایتی آمده که جبرئیل از پیامبر اسلام(ص) پرسید که آیا فرزندی که بعدها کشته خواهد شد را میخواهی؟ که حضرتشان پاسخی دادند که حاصلش این بود که اگر خدا اختیار را در این زمینه به خودم واگذار کرده، من چنین فرزندی را نمیخواهم و بعد که جبرئیل مژده دادند که امامان معصوم از نسل همان فرزند شهید خواهند بود، حضرتشان اظهار داشتند که اکنون اگر خداوند تولد چنین فرزندی را مشروط به رضایت من هم کرده باشد، با آنکه میدانم او شهید میشود باز هم راضی هستم. چنین گفتاری بدان معنا نیست که این پیامبر آسمانی در برابر تقدیر خدا مقاومت کرده باشند، بلکه چون تقدیر خدا مشروط به رضایت ایشان بود، چنین سخنانی رد و بدل شد:
«جبرئیل(ع) نزد رسول خدا(ص) آمد و عرضه داشت: اى محمّد! سلام بر تو، آیا تو را به فرزندى که امّتت بعد از تو او را میکشند بشارت ندهم؟! آنحضرت فرمودند: من را به آن نیازى نیست (لا حاجَةَ لی فیه).
جبرئیل به آسمان رفت سپس براى بار دوّم نازل شد و نزد حضرت آمد و به آنجناب همان گفتار اوّلى را گفت.
حضرت فرمودند: من را به آن نیازى نیست.
پس جبرئیل به آسمان عروج کرد و بعد براى بار سوّم محضر حضرتش آمد و همان گفتار را تکرار کرد.
حضرت فرمودند: من را به آن نیازى نیست.
جبرئیل گفت: پروردگارت اوصیاء را در نسل او قرار میدهد.
حضرت فرمودند: بسیار خوب پذیرفتم».
مشابه چنین گفتگویی نیز از حضرت فاطمه(س) نقل شده هنگامی که پیامبر(ص) خبر پیک الهی را به آنحضرت رساند.[3]
به هر حال؛ از این جملات اعتراض و شکوه نسبت به تقدیر خدا برداشت نمیشود تا منافاتی با مطیع محض اوامر و تقدیرات الهی داشته باشد.
نظرات