جستجوی پیشرفته
بازدید
55171
آخرین بروزرسانی: 1395/11/06
خلاصه پرسش
قانون جذب چیست؟ آیا اسلام، قانون جذب را قبول دارد؟
پرسش
آیا قانون جذب (به هر چیزی که فکر کنی جذبش می‌کنی و با شکرگزاری به خواسته‌هایت دست پیدا می‌کنی) را اسلام قبول دارد؟
پاسخ اجمالی
قانون جذب معتقد است تمام چیزهایی‌ که‌ تصور کرده و بر آنها تمرکز می‌کنیم، به سوی ما جذب خواهند شد و آنها را به دست خواهیم آورد!
با آن‌که نکات مثبتی؛ مانند توجه به مفهوم کلیدی «امید» در این قانون نهفته است که می‌تواند به نشاط، طراوت و بالندگی روحی بیانجامد، اما نمی‌توان این قانون ادعایی را کاملاً منطبق با آموزه‌های اسلامی و نیز یافته‌های تجربی دانست.
این قانون مسلماً عمومیت‌ ندارد، ترویج‌کننده انسان‌محوری و آرزو‌پروری است، تفاوتی میان آرزوهای مثبت و اخلاقی با خواسته‌های منفی و غیر اخلاقی نمی‌گذارد  و در نهایت ناهمخوان با روایاتی است که صریحاً اعلام می‌کنند که یکی از دلایل شناخت خدا آن است که انسان با تمام تمرکزها، برنامه‌ریزی‌ها و هدف‌گذاری‌ها به آرزوی خود نخواهد رسید و همین عدم موفقیت در پاره‌ای از موارد، خود بهترین دلیل بر آن است که خواست انسان تابع کوچکی از خواست خدا است.
 
پاسخ تفصیلی
امروزه موضوعی با عنوان «قانون جذب» یا «قانون راز» از سوی برخی رهبران معنوی غرب در حال ترویج است. در کشور ایران این فرضیه در قالب گفت‌وگوهایی؛ مانند «کارگاه‌های موفقیت»، «خانواده خلاق» و ... مطرح ‌شده و طرفدارانی نیز دارد.
در «قانون جذب» تنها تأثیر ذهن بر ساحت وجودی انسان و یا حتی تأثیر عادی ذهن بر پدیده‌ها مطرح نیست، بلکه ادعای خلق و آفرینندگی ذهن نسبت به وقایع دنیای خارج مطرح است و تنها ابزاری که جهت آفرینندگی ذهن پیشنهاد می‌شود، عملی ذهنی به نام «تمرکز و تجسم ذهنی» است:[1]
«عمل تجسم، تو را به هر چه بخواهی، متصل می‌کند. تجسم خواسته‌ات، نیروی مغناطیسی ایجاد می‌کند و این نیرو، خواسته‌ات را به سوی تو جذب‌ می‌کند‌«.[2]
«تو همه چیز را به طرف خود جذب می‌کنی: مردم، شغل، شرایط زندگی، وضع سلامتی، ثروت، قرض، شادی، ماشینی که بر‌ آن‌ سوار می‌شوی و اجتماعی که در آن زندگی می‌کنی. مثل آهن‌ربا همه اینها را به طرف خویش جذب می‌کنی. به هر چه فکر کنی، همان اتفاق می‌افتد. کل زندگی تو‌ تجلی‌ افکاری‌ است که در ذهنت جریان‌ دارند‌«.[3]
خلاصه این‌که؛ قانون جذب می‌گوید: تمام چیزهایی‌ که‌ ما تصور می‌کنیم، به سوی ما جذب خواهند شد.
نکات مثبت قانون جذب
با آن‌که نمی‌توان چنین قانونی را در کلیت آن پذیرفت، اما نکات مثبتی در آن وجود دارد:
1. توجه به مفهوم کلیدی «امید»؛ که می‌تواند به نشاط، طراوت و بالندگی روحی بیانجامد.
2. پذیرش «شعورمندی کائنات»؛ افرادی هستند که اصولاً جمادات را از‌ جهت‌ شعورمندی، هم‌رتبه عدم می‌انگارند، ولی در قانون جذب، بر شعورمندی تأکید شده و این حقیقت پذیرفته شده است.
البته بیان این نکته لازم است که شعورمندی موجودات در متون دینی، دو‌ تفاوت اساسی با‌ قانون جذب دارد: اول این‌که شعور موجودات در اسلام، شعوری نیست که خداوند برای انسان‌مداری آدمیان، در دیگر موجودات قرار داده‌ باشد‌، بلکه‌ این شعور مربوط به درک مبدأ خویش است‌ و نشان‌ از توحیدمحوری هستی و هدفمندی کائنات دارد. در حالی‌که در «قانون جذب» موجودات از این جهت که در خدمت لذت‌طلبی‌ انسان‌ ‏هستند‌ و گوش به فرمان او ایستاده‌اند، دارای‌ درک و شعور معرفی می‌شوند؛ تفاوت دوم این است که در متون اسلامی، نه‌ فقط‌ شعورمندی‌، بلکه چهار مرتبه بالاتر از آن نیز برای تمام کائنات مورد پذیرش ‌ است‌:
1. عبادت، تسبیح و تهلیل؛[4] 2. علم و معرفت به مبدأ آفرینش‌؛[5] 3. رشد‌ و تکامل‌؛[6] 4. هدفمندی مجموع کائنات (هستی).
3. پذیرش «ظرفیت‌ها و استعدادهای شگرف‌ درون‌ آدمی»؛  توجه به استعدادهای روحانی و توانمندی‌های‌ معنوی‌ نفس‌ انسانی، باعث خلق جنبش‌های فراوانی در دنیای‌ امروز‌ شده است. این جریان‌ها که همه نوعی سمت و سوی معنوی و عرفانی دارند، درصدد‌ کشف‌ این گونه گرایش‌های معنوی و جهت‌ دادن‌ این گرایش‌ها‌ در‌ انسان‌ معاصرند که اصل این موضوع، امری مطلوب است و مکاتب مختلف هرچه در پیوند گرایش‌های‌ معنوی‌ انسان با حقیقت هستی توفیق یابند‌، می‌توانند به معنویت‌ راستین‌ نزدیکتر شوند.
نکات منفی قانون جذب و نقدهای آن
همان‌گونه که گفتیم، این قانون را نمی‌توان به صورت کلی و در تمام جوانب آن پذیرفت که اکنون به برخی از دلایل آن اشاره می‌کنیم:
1. عمومیت‌ نداشتن
قانون جذب مدعی است که برای دست‌یابی به اهداف تنها دو شرط لازم است: طلب کردن و تجسم ذهنی بر مطلوب.[7] ابتدا باید گفت که با کمی‌ دقت‌ مشخص می‌شود در حقیقت این‌ دو‌، یک چیزند؛ زیرا کسانی که دست به تصویرپردازی ذهنی می‌زنند، در حقیقت از قبل و یا هم‌زمان با آن، هدف‌گذاری نیز داشته‌اند. اکنون باید دید آیا واقعاً هرجا که این دو شرط وجود داشت، هدف مورد نظر تحقق خواهد یافت؟! و نیز در مواردی که اسباب و علل متعارف در‌ دسترس انسان نیست، این تئوری چند درصد قابل اثبات است؟!
افراد بسیاری دارای اهدافی بودند که دل‌مشغولی شدید آنها را به دنبال داشته تا جایی که به سلامت درونی و روانی‌شان آسیب رسانده است، اما به مراد خویش دست‌ نیافته‌اند. در این‌ موارد، هم تجسم و تمرکز بر مطلوب رخ داده ‌ و هم‌ خواستاری و مطالبه‌گری در نهایت درجه خود موجود بود، اما هدف همچنان دور از نظر بود.
کارگری که در شرایط عادی یک میلیون درآمد دارد و با ابزار تجسم بخواهد این درآمد را به صد میلیون‌ برساند! باید پرسید که در این موارد، تئوری جذب چند درصد قابلیت تحقق دارد؟
کسی که خواندن و نوشتن زبان مادریش را نمی‌داند، با نشستن در کنج خانه‌ و تمرکز بر‌ این‌که به یادگیری کلمات و اصطلاحات زبان خارجی مشغول است، آیا بر آن زبان مسلط خواهد شد؟!
حتی اگر بپذیریم که این تئوری در اندک مواردی پاسخ داده ، باید نسبت آن با‌ مواردی‌ که تمرکز کننده از  رسیدن به مطلوب خود ناکام مانده را بسنجیم تا کارآمدی قانون جذب روشن گردد.
2. ناسازگاری با آموزه‌های دینی و ترویج انسان‌محوری و آرزو‌پروری
در قانون جذب مهم، طلبِ خوب است نه مطالبه‌گر خوب؛ یعنی از آن‌جا‌ که‌ تربیت‌ انسان الهی در جذب مطرح نیست، هر کسی که هدفی را‌ انتخاب‌ نماید، صرف نظر از این‌که آن هدف، الهی و یا شیطانی باشد، به عنوان یک ارزش در‌ کائنات‌ ایجاد‌ می‌شود و مطالبه‌گر به هدف خود دست می‌یابد. این از مباحث قابل تأمل در‌ جذب است.
این‌گونه محوریت دادن‌ به‌ خواسته‌ها و تمنیات آدمیان، محصول رویش بذر سکولاریسم و دنیاگرایی است که از زمین اومانیسم روییده است؛ یعنی‌ همان‌ نظام معرفتی که انسان را محور هستی می‌داند و خواسته، لذت و امیال او‌ را‌ اصیل‌ترین اصل در نهاد انسانی می‌داند و همین‌ خواسته‌ها‌ را مبنای نظام تشریع قرار می‌دهد. بنابراین‌، طبیعی‌ است که در جذب، سخنی از خوبی و بدی خواسته‌ها نیست و نظام ارزشی‌ای فراتر‌ از‌ میل و طلب انسان تصویر نمی‌شود‌ و ملاکی‌ برای سنجش‌ مطلوب‌ها‌ معرفی‌ نمی‌گردد.
در چنین نظام‌ معرفتی‌، ارزش انسان نه در بُعد‌ الهی‌ و ملکوتی او، بلکه در خرد زمینی و عقل‏ معاش‌اندیش اوست. نتیجه آن‌که، خردگرایی و عقل‌گرایی‌ اصالت‌ پیدا می‌کند و در نهایت، رفاه‌ و تنعم‌ انسان‌ و خوشی و لذات او‌ تعیین‌کننده مطلوب‌های اوست و بهسازی زندگی‌ ظاهری انسان‌، به جای قرب الهی و کمال معنوی او می‌نشیند.
در چنین نگرشی هر چند خدا به ظاهر انکار نمی‌شود‌، اما انسان‌ها عملاً به بی نیازی از خدا و آموزه‌های وحیانی دعوت می‌شوند.[8]
آیات و نشانه‌های خدا مهم‌ترین موضوعی است که به تفکر در مورد آنها توصیه شده است. پدیده‌هایی که‌ حکایت‌گر‌ مبدأ خویش‌ و آیینه‌ آفریدگارند‌! در قرآن به صورت مشخص، ارزش تفکر در آیات آفاقی و انفسی بارها اعلام شده است:
«یَتَفَکَّرُونَ فی‏ خَلْقِ السَّماواتِ وَ الْأَرْض‏».[9]
«أَ وَ لَمْ یَتَفَکَّرُوا فی‏ أَنْفُسِهِم‏».[10]
اما قانون جذب نه تنها انسان را به فضایل اخلاقی رهنمون نمی‌شود، بلکه یکی‌ از‌ خطرناک‌ترین امیال انسانی؛ یعنی «آز و طمع» را فعال نموده و بر ساحت‌های متعالی روح انسان حکم‌فرما می‌کند. این میل اگر در وجود انسان فعال گردد، عقل را که یکی از‌ ارزشمندترین‌ قوای‌ انسانی است تضعیف می‌کند. علی(ع) می‌فرماید: «بیشترین زمین خوردن‌های عقل مربوط به جاهایی است‌ که‌ برق طمع جستن می‌کند».[11]
نکته دیگر آن‌که در فرضیه جذب، آنچه شاه کلید محسوب می‌شود‌، تمرکز‌ و تجسم مطلوب است، نه اقدام‌ عملی‌، برنامه‌ریزی‌ و مشورت. در قانون‌ جذب‌ که مدعی است هرآنچه در ذهن تجسم شده و بدان تمرکز شود، به دست خواهد آمد، انسان به‌ چیزی فراتر از ذهن‌گرایی دعوت نمی‌شود‌ و تلاش‌ و مجاهدتی در کار نیست. انرژی‌ها‌ نه‌ در میدان عمل که در کنجی خلوت به کارگرفته می‌شود. عرصه عمل و تلاش، جای خود را‌ به‌ گوشه‌نشینی‌ و انزوا می‌دهد. فکرگرایی و خیال‌پردازی جایگزین ارتباط منطقی‌ با‌ دنیای‌ خارج‌ می‌شود‌ و عملیاتی‌ کردن طرح‌ها و ایده‌ها، جای خود را به تمرکز صرف بر آرزوها و اهداف می‌دهد. اما دیدگاه اسلام همان است که امام على(ع) فرمود: «عمل خود را رفیقت قرار ده و آرزویت را دشمنت»،[12] «آرزوهایتان را‌ دروغ‌گو بدانید و عمرتان را براى پرداختن به بهترین کارهایتان، غنیمت بشمارید و چونان صاحبان تشخیص و خِرد [به عمل] مبادرت کنید».[13]
بررسی و نقد روایت مورد استناد طرفداران قانون جذب
برخی خواسته‌اند از متون دینی نیز مدارک و شواهدی برای تأیید «قانون جذب» بیابند و به عنوان نمونه، این روایت امام صادق(ع) را همخوان با آن قانون پنداشته‌اند:
«هنگامی که خدا را می‌خوانی‌، چنان‌ بیندیش که‌ دعایت‌ برآورده‌ شده و خواسته‌ات آماده است‌«.[14]
اما با معیارهای موجود در تحلیل روایات، چنین برداشتی صحیح نیست. دعا به معنای‌ درخواست‌ خاشعانه‌ از خداوندی است که تنها او می‌تواند آرزوی انسان‌ها را برآورده سازد و انسان مؤمن چنان خدا را شناخته که تردیدی در استجابت دعایش ندارد. البته زمان استجابت را نیز به مشیت الهی پیوند می‌زند؛ زیرا نوع استجابت به‌گونه‌ای است که ممکن است خود همان چیزی که آرزو کرده – آن هم لزوماً در این دنیا – برآورده نشده بلکه در عوض، امتیازات بیشتری به بنده متواضع داده شود.[15]
درحالی‌که بر اساس معیارهای موجود در «قانون جذب» همه‌ اشیا‌ و تمام هستی در خدمت‌ سرخوشی‌ انسان قرار دارند و انسان نه تنها تمنا نمی‌کند که فرمان می‌دهد و بر مسند خدایی تکیه می‌زند. انسان‌ها ذهن خویش را مدیری کارآمد در پرداختها تصور کرده و قوه جاذبه ذهن را منبع درونی معرفی می‌کنند که با وجود این قدرت‌ بی‌کران‌ باطنی، هیچ منبع بیرونی دارای نقش، فرض نمی‌شود. به همین جهت جایگاه خدا در قانون جذب یک جایگاه متعالی نیست.
به همین جهت در قانون جذب، کسی به خشوع تشویق نمی‌شود و تواضع ارزش به‌ حساب‌ نمی‌آید.
بنابراین، قانون جذب تنها بر آفرینندگی ذهن و قدرت خداگونه تفکر تکیه می‌کند. از‌ تفکر‌ که‌ بگذریم، تئوری راز در مورد ظرفیت دیگر‌ استعدادهای‌ بشری‌، ساکت‌ و بلکه‌ عادی‌ بودن آنها را پذیرفته است، خصوصاً این فرضیه در مورد قوای مادی، مانند: قدرت جسمی انسان، قدرت بینایی و شنوایی و بویایی و ... ادعایی ندارد.
بر این اساس می‌توان ادعا کرد که آموزه‌های دینی نه تنها همخوان با «قانون جذب» نیستند، بلکه در نقطه‌ای مقابل در مواردی صریحاً اعلام می‌کنند که یکی از دلایل شناخت خدا آن است که انسان با تمام تمرکزها، برنامه‌ریزی‌ها و هدف‌گذاری‌ها به آرزوی خود نخواهد رسید و این دلیل بر آن است که خواست انسان تابع کوچکی از خواست خداست.
این روایت در همین راستاست:
مردی به امام علی(ع) گفت: خدا را چگونه شناختی؟! فرمود: با از بین رفتن تصمیمها و به نتیجه‌نرسیدن فعالیت‌ها! تصمیمی گرفتم و مشکلی پیش آمد که نتوانستم آن را عملی کنم و با جدیت به کاری پرداختم، اما قضا بر این بود که به هدفم نرسم و از این راه به این نتیجه رسیدم که تدبیر عالم به دست فردی غیر از خودم است! [16]
با این وجود، اسلام مخالف ریسکپذیری در راه رسیدن به آرزوهای دشوار نیست و این‌گونه است که حضرت علی(ع) می‌فرماید: «إِذَا هِبْتَ أَمْراً فَقَعْ فِیهِ فَإِنَّ شِدَّةَ تَوَقِّیهِ أَعْظَمُ مِمَّا تَخَافُ مِنْه‏‏»؛[17] اگر از چیزى می‌ترسى، خودت را در آن بیانداز، چون تحمل مشکل ذهنی که از بابت این تردید درگیرش هستی، دشوارتر از آن چیزی است که ترسش را داری!.
 

[1]. ر. ک: شریفی دوست، حمزه، قانون جذب، مجله مطالعات معنوی، بهار 1391 - شماره 3، ص 151.
[2]. راندا برن، قدرت، ترجمه معتکف، نفیسه، ص 68، نشر لیوسا، 1390ش.
[3]. راندا برن، راز، ترجمه معتکف، نفیسه، ص 32، نشر فراروان، 1387ش.
[4]. اسراء، 44.
[5]. نور، 41.
[6]. رعد، 2؛ ر. ک: طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج ‏11، ص 289، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[7]. ر.ک: راز، ص ‏57‌ - 62‌.
[8]. ر. ک: اوریزن،‌ اسوت مادن، پیروزی فکر‌، ترجمه،‌ سید حسینی، رضا، ص ‏156، نشر بامداد، 1379ش؛ آزمندیان، علیرضا، تکنولوژی فکر، ص ‏238، نشر تکنولوژی فکر، 1386ش.
[9]. آل عمران، 191.
[10]. روم، 8.
[11]. سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 507، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[12]. تمیمی آمدی، عبد الواحد بن محمد، غرر الحکم و درر الکلم، ص 134، قم، دار الکتاب الإسلامی، چاپ دوم، 1410ق.
[13]. همان، ص 152.
[14]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، ج ‏2، ص 473، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[16]. شیخ صدوق، محمد بن علی، التوحید، ص 288، قم، جامعه مدرسین، 1398ق.
[17]. نهج البلاغة، ص 501.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها