لطفا صبرکنید
192430
- اشتراک گذاری
در مورد زن و مردی که دارای همسر هستند و زنا کنند (با حفظ شرایطی که مطرح می شود) در صورتی که جوان باشند دو قول است: الف: هم شلاقشان می زنند و هم سنگسار می شود؛ ب: فقط سنگسار می شوند.
اما در صورتی که پیر باشند نخست بر آنها شلاق زده می شود سپس سنگسار می شوند.
اگر یگی از زوجین در سفر باشد هر کدام از آن دو اگر زنا کنند سنگسار نمی شوند اگر زناکار پیش از اقامه بیّنه توبه کند حدّ از او ساقط شده و بر او جاری نمی شود.اما اگر پس از اقامه بیّنه توبه نماید، در زمان حضور امام معصوم (ع) آن حضرت مختار است که او را ببخشد و یا حدّ بر او جاری کند این حدّ خواه رجم باشد یا غیر آن، و بعید نیست که این تخییر برای نائبان امام معصوم هم ثابت باشد.
آثار اخروی و تخفیف در عذاب اخروی این در دو صورت محقق است یا این که حدّ بر او جاری شده است و یا این که حدّ بر او جاری نشده است.
الف. در صورتی که توبه نماید مورد لطف الاهی قرار خواهد گرفت؛ زیرا از مجموع آیات و روایات چنین بر می آید که خداوند توبه کنندگان را (در صورتی که توبه واقعی و با حفظ شرایطش باشد) عذاب نمی نماید.
اما در صورتی که حد بر او جاری شود دست کم به دو دلیل در آخرت کیفر نمی بیند.
الف. بر اساس روایات حدود الاهی مطهر و پاک کننده هستند یعنی آن گناه کار را از آلودگی آن گناه پاک می نمایند.
ب. اساساً کسی که عادل باشد به موجب یک خطا دو بار مجازات نمی کند از این رو خداوند که سرسلسله عدالت پیشگان است به طریق اولی به دلیل یک گناه دو با عقوبت نمی کند.
این پرسش به چند بخش تقسیم می شود که پس از طرح آن به همان ترتیب به پاسخ آن می پردازیم.
آخرین حکم زنای محصنه در اسلام چیست؟
زن و مردی که دارای همسر هستند و زنا کنند (با حفظ شرایطی که مطرح می شود) یا جوان هستند و یا پیر که هر کدام احکام خاص خود را دارند.
طبق روایاتی که در این موضوع وارد شده و بر اساس آن فقهاء شیعه نیز فتوا دادند در صورتی که جوان باشند حق این است که فقط سنگسار می شود. [1]
اما در صورتی که پیر باشند نخست بر آنها شلاق زده می شود سپس سنگسار می شوند. [2]
نکته: اگر کسی (دانسته یا ندانسته) با زن شوهرداری (شوهر عقد دائمی یا موقت) زنا کند آن مرد تا ابد نمی تواند با آن زن ازدواج کند (خواه شوهرش دخول کرده باشد یا نکرده باشد) اگر چه شوهرش به نحوی از او جدا شود. [3]
پیامبر گرامی اسلام در خطبه غدیر خم چنین می فرماید: حقی که شما بر زنانتان دارید این است که : بر فرش شما بیگانه ای را وارد نکنند، کسی را که دوست ندارید بدون اجازه شما به منزل راه ندهند و عمل زشت انجام ندهند، پس اگر چنین کنند شما می توانید در بستر از آنها دورى نمایید! و (اگر هیچ راهى جز شدت عمل، براى وادار کردن آنها به انجام وظایفشان نبود،) آنها را تنبیه کنید ولی بدون آسیب جسمانی، پس اگر مطیع شدند باید خوراک و پوشاک آنان را بدهید. [4]
خطبه پیامبر (ص) و بیان حکم زنا
پیامبر(ص) در این خطبه سه مطلب درباره حق مردان بر زنان می فرماید که هیچ کدام به معنای زنا نیست. اول آن که می فرماید: أن لا یوطئن فرشکم غیرکم =بر فرش شما بیگانه ای را وارد نکنند، عبدالقادر ملا حویش در کتاب بیان المعانی درباره این جمله می گوید: " یعنی کسی را بدون اجازه به خانه برای صحبت کردن با او، راه ندهند؛ زیرا در جاهلیت چنین رسمی بود و اشکال نمی دانستند که زنان برای صحبت با دیگران، آنان را به خانه دعوت کنند،و این به معنای زنا نیست." [5]
قسمت دوم سخن پیامبر(ص) که مسلما درباره زنا نیست.
اما در باره قسمت سوم ابن عربی در کتاب "احکام القرآن" می نویسد: از این کلام پیامبر(ص) استفاده می شود که زن ناشزه، نفقه و پوشاک ندارد. و فاحشه به معنای زنا نیست." [6]
این مطالب با توجه به استناد پیامبر به آیه 34 سوره نساء که درباره نشوز زنان است ( نه زنای محصنه) و با توجه به این که فاحشه به مطلق ناسازگاری زن گفته می شود نه زنای محصنه [7] ، قابل اثبات است.
حکم زنا در سفر و در نبود همسر برای زن و مرد چیست؟
یکی از شرایطی که برای سنگسار کردن شخص زناکار بیان نمودند این است که همسرش در دسترس او و امکان نزدیکی وجود داشته باشد از این رو اگر یگی از زوجین در سفر باشد هر کدام از آن دو اگر زنا کنند سنگسار نمی شوند.
امام صادق (ع) در به پاسخ به پرسش کسی که می پرسد؛ نظرتان راجع به مردی که در سفر است و زنا می کند چیست می فرماید: چنین شحصی سنگسار نمی شود. [8]
حکم توبه از زنای محصنه و امکان آن
اما توبه از دو جهت قابل بررسی است.از جهت آثار دنیوی و تخفیف در اجرای حدود که این بخش دو صورت دارد.
الف : یا این که پیش از اقامه بینه توبه می کند.
ب : یا بعد از اقامه بینه توبه می نماید
اگر شخص زناکار پیش از اقامه بیّنه توبه کند حدّ از او ساقط شده و بر او جاری نمی شود خواه آن حدّ سنگسار باشد یا شلّاق و همچنین اگر قبل از اقرار توبه نماید حد ساقط است. [9]
اما شخصی که مرتکب گناهی شده و مستحق حدّ است اگر پس از اقامه بیّنه و یا پس از اقرار توبه نماید، اگر در زمان حضور امام معصوم (ع) باشد آن حضرت مختار است که او را ببخشد و یا حدّ بر او جاری کند این حدّ خواه رجم باشد یا غیر آن، بعید نیست که این تخییر برای نائبان امام معصوم هم ثابت باشد. [10]
از جهت آثار اخروی و تخفیف در عذاب اخروی
این در دو صورت محقق است یا این که حدّ بر او جاری نشده است و یا این که حدّ بر او جاری شده است.
الف. در صورتی که توبه نماید مورد لطف الاهی قرار خواهد گرفت؛ زیرا از مجموع آیات و روایات چنین بر می آید که خداوند توبه کنندگان را (در صورتی که توبه واقعی و با حفظ شرایطش باشد) عذاب نمی نماید در این خصوص به یک روایت اشاره می کنیم:
از امام باقر (ع) نقل شده که فرمود: ... رسول خدا (ص) بر منبر خود فرموده است: ... سوگند به آن کسی که جز او کسی شایسته پرستش نیست خداوند هیچ مؤمنى را پس از توبه و استغفار عذاب نمی کند جز به خاطر بدگمانى او به خدا و تقصیر در امیدوارى و بدخلقى و غیبت از مؤمنین. [11]
اما در صورتی که حد بر او جاری شود دست کم به دو دلیل در آخرت کیفر نمی بیند.
الف. بر اساس روایات، حدود الاهی مطهر و پاک کننده هستند یعنی آن گناهکار را از آلودگی آن گناه پاک می نمایند.
در روایات وارد شده که زنى خدمت امیر المؤمنین (ع) آمده و گفت: یا امیر المؤمنین من زنا کردهام مرا از گناه پاک ساز خداوند شما را پاک دارد زیرا عذاب دنیا آسانتر است از عذاب آخرت که هرگز بریده نخواهد شد ... . [12]
ب. اساساً کسی که عادل باشد به موجب یک خطا دو بار مجازات نمی کند از این رو خداوند که عدل مطلق است به دلیل یک گناه دو بار عقوبت نمی کند. در روایات از علی (ع) نقل شده که آن حضرت (ع) فرمود: خداوند عالیتر و کریمتر از آن است که بندهاش را دو بار مجازات کند. [13]
نمایه مربوط:
سؤال 2688 (سایت: 2914) (حکم زنا با زن شوهر دار) .
[1] موسوى خمینى، سید روح اللَّه، تحریر الوسیلة، ج 2، ص 463، مسألة دوم، ناشر: مؤسسه دار العلم، چاپ اول، قم- ایران؛ طوسی، الإستبصار، ج 4، ص 202، دار الکتب الإسلامیه تهران، 1390 هجرى قمرى، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ قَضَى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) فِی الشَّیْخِ وَ الشَّیْخَةِ أَنْ یُجْلَدَا مِائَةً وَ قَضَى فِی الْمُحْصَنِ الرَّجْم... ..
[2] تحریر الوسیلة، ج 2، ص 463 و 464، الإستبصار، ج 4، ص 202، عَنْ أَبِی جَعْفَرٍ (ع) قَالَ قَضَى أَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ (ع) فِی الشَّیْخِ وَ الشَّیْخَةِ أَنْ یُجْلَدَا مِائَةً وَ قَضَى فِی الْمُحْصَنِ الرَّجْم... .
[3] موسوى، شریف مرتضى، على بن حسین، رسائل الشریف المرتضى، سید مهدى رجائى، ج1، ص 130، ناشر: دار القرآن الکریم ، قم- ایران، چاپ اول، 1405 هـ ق ؛ تحریر الوسیلة، ج2، ص: 281، مسألة 22 .
[4] أیها الناس! ان لنسائکم علیکم حقا و ان لکم علیهن حقا، لکم علیهن الا یوطئن فرشکم غیرکم، و لا یدخلن أحدا تکرهونه بیوتکم الا باذنکم، و لا یأتین بفاحشة، فان فعلن فان اللّه قد أذن لکم أن تعضلوهن و تهجروهن فی المضاجع و تضربوهن ضربا غیر مبرح، فان انتهین و أطعنکم فعلیکم رزقهن و کسوتهن بالمعروف " ، میلانی، سید علی، نفحات الازهار فى خلاصه عبقات الانوار،ج2، ص 71،نشر مهر،قم، 1414.
[5] ملا حویش، عبدالقادر، بیان المعانی،ج8، ص 188، چاپ الترقی، دمشق، 1382 هجری، "و لکم علیهن أن لا یوطئن فرشکم أحدا تکرهون، أی لا یؤذن لأحد بالدخول لیتحدث معهن (و کان هذا عند الجاهلیة لا بأس به، و لا یتصور فیه معنى آخر کالزنى مثلا، لأن فیه الحد و الرجم) یؤیده قوله (فإن فعلن ذلک فاضربوهن) (و قد أجمع العلماء على أن المراد بهذا الضرب) ضربا غیر مبرح (فلو کان المراد به الزنى لقال علیهن الحد و الرجم.
[6] ابن العربی، محمد بن عبدالله،احکام القرآن،ج1، ص 420،بی تا، بی جا، قال: أیها الناس، إنّ لکم على نسائکم حقّا، و لنسائکم علیکم حقا لکم علیهنّ ألا یوطئن فرشکم أحدا تکرهونه، و علیهن ألّا یأتین بفاحشة مبیّنة، فإن فعلن فإنّ اللّه تعالى قد أذن لکم أن تهجروهنّ فی المضاجع و تضربوهن ضربا غیر مبرّح، فإن انتهین فلهنّ رزقهنّ و کسوتهن بالمعروف.و فی هذا دلیل على أنّ الناشز لا نفقة لها و لا کسوة، و أن الفاحشة هی البذاء لیس الزنا کما قال العلماء، ففسر النبىّ صلّى اللّه علیه و سلّم الضرب، و بیّن أنه لا یکون مبرّحا، أى لا یظهر له أثر على البدن، یعنى من جرح أو کسر.
[7] مکارم شیرازی،ناصر،تفسیر نمونه،ج3،ص 320،دار الکتب الاسلامیه، تهران،1374.
[8] عاملی، حر، وسائلالشیعة، ج 28، ص 74، 34242 و 34243، مؤسسه آل البیت قم، 1409 هـ ق.
[9] تحریر الوسیلة، ج2، ص: 462، مسألة 16
[10] تحریر الوسیلة، ج2، ص: 460مسألة 6 و ص: 462، مسألة 16.
[11] کلینی، کافی ج 2، ص 71 و 72، دارالکتب الاسلامیة، تهران، 1365 هـ ش ؛ اصول کافى-ترجمه کمرهاى، ج4، ص: 221
[12] صدوق، من لا یحضره الفقیه، غفارى، ج 5، ص 354 – 356، حدیث 5018، نشر صدوق، تهران، چاپ اول، 1367 ش.
[13] حجازى، سید مهدى و حجازى، سید على رضا و عیدى خسروشاهى درر الأخبار، ص 95، ناشر: دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامى، قم، چاپ اول، 1419 ق.