لطفا صبرکنید
بازدید
11061
11061
آخرین بروزرسانی:
1397/01/04
کد سایت
fa82194
کد بایگانی
100040
نمایه
پاکدامنی حمیده، مادر امام کاظم(ع)
طبقه بندی موضوعی
حدیث|امام صادق ع
اصطلاحات
برده ، کنیز ، بردهداری
گروه بندی اصطلاحات
اصطلاحات فقهی - اصولی|سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
این گزارش که بردهفروشی، تا یک قدمی تجاوز به مادر امام کاظم(ع) پیش رفت، آیا منافاتی با شأن اهلبیت(ع) ندارد؟
پرسش
در روایتی چنین نقل شده است: «...فقالت: قد کان یجیئنی فیقعد منی مقعد الرجل من المرأه، فیسلط الله علیه رجلا أبیض الراس و اللحیه، فلا یزال یلطمه حتی یقوم عنی، ففعل بی مرارا، و فعل الشیخ به مرارا. فقال: یا جعفر خذها الیک، فولدت خیر أهل الأرض موسی بن جعفر(ع)»؛ مراد این روایت چیست؟ آیا این نوع انتخاب خلاف شأن امام معصوم نیست؟ چگونه میتوان قبول کرد که این بانو، مادر امام کاظم(ع) باشد؟
پاسخ اجمالی
در بخشی از یک گزارش مرتبط با بانو حمیده، همسر گرامی امام صادق(ع) و مادر امام کاظم(ع) چنین آمده است:
پدر عیسى بن عبدالرحمن میگوید: ابن عکاشه خدمت امام باقر(ع) آمد و امام صادق(ع) نزد پدر ایستاده بود ... ابن عکاشه به امام باقر(ع) گفت: چرا براى پسرتان همسری انتخاب نمیکنید؟ او که به سنّ ازدواج رسیده است. امام باقر(ع) که در برابرش کیسه پول سر بهمهرى بود، فرمود: «بهزودى بردهفروشى از ناحیه بربر خواهد آمد و در خانه فردی به نام «میمون» اقامت خواهد کرد که با این کیسه پول، از او کنیزکی برای پسرم خواهم خرید».
طولی نکشید که به دستور امام باقر(ع)، آن دختر مورد نظر را خریده و نزد امام(ع) آوردند؛ امام به آن دختر فرمود: «اسمت چیست؟» گفت: حمیده، فرمود: «در دنیا و آخرت پسندیدهاى، به من بگو دوشیزهاى یا نه؟!» گفت: دوشیزهام! فرمود: «چطور؟! با آنکه بردهفروشها به تمام کنیزان دستدرازی میکنند؟!» حمیده گفت: یکی از بردهفروشها به سمتم آمده و حالت همبستری به خود میگرفت؛ اما خدا پیرمردی را بر او مسلط میکرد و پیاپى به او سیلى میزد تا از نزدم بر میخواست و میرفت. این اتفاق چندین بار تکرار شد! امام به پسرش فرمود: «اى جعفر! او را به خانهات ببر!» و بعد از آن بود که این کنیز بهترین انسان روی زمین – موسی بن جعفر ع – را به دنیا آورد».[1]
اگرچه افرادی چون علامه مجلسی، سند این روایت را ضعیف میدانند؛[2] امّا با فرض پذیرش روایت، موضوعی در آن وجود ندارد که با شأن و منزلت آن بانوی پاک همخوانی نداشته باشد، بلکه دلالت بر بزرگی مقام او دارد؛ زیرا:
الف. ایشان نه تنها هیچ گناهی مرتکب نشده بود، بلکه تصور انجام گناه را نیز در سر نپرورانده بود و تنها این بردهدار بود که به اجبار قصد تعرض به او را داشت که این موضوع هیچ آسیبی به پاکدامنی او نمیزند، چنانچه پاره شدن پیراهن حضرت یوسف(ع) از سوی زلیخا نیز ننگی برای آن پیامبر پاکدامن نبود و در همین راستاست که در آیه 33 سوره نور، گناه عمل نامشروع کنیزانی که به این کار مجبور شدهاند، بر گردن صاحبان آنان انداخته شده است و نه خود آنان!
ب. خدای تعالی چند بار فردی را برای مراقبت از بانو حمیده فرستاد که مانع انجام کار زشتی شد که بردهدار در پی آن بود.
اینگونه است که امام صادق(ع) در مورد پاک بودن آنبانو از پلیدیها فرمودهاند: «حمیده مانند شمش طلا از پلیدیها پاک است. فرشتگان همواره از او نگهدارى کردند تا به من رسید و این کرامتى است که خدا به من و امام پس از من هدیه کرده است».[3]
پدر عیسى بن عبدالرحمن میگوید: ابن عکاشه خدمت امام باقر(ع) آمد و امام صادق(ع) نزد پدر ایستاده بود ... ابن عکاشه به امام باقر(ع) گفت: چرا براى پسرتان همسری انتخاب نمیکنید؟ او که به سنّ ازدواج رسیده است. امام باقر(ع) که در برابرش کیسه پول سر بهمهرى بود، فرمود: «بهزودى بردهفروشى از ناحیه بربر خواهد آمد و در خانه فردی به نام «میمون» اقامت خواهد کرد که با این کیسه پول، از او کنیزکی برای پسرم خواهم خرید».
طولی نکشید که به دستور امام باقر(ع)، آن دختر مورد نظر را خریده و نزد امام(ع) آوردند؛ امام به آن دختر فرمود: «اسمت چیست؟» گفت: حمیده، فرمود: «در دنیا و آخرت پسندیدهاى، به من بگو دوشیزهاى یا نه؟!» گفت: دوشیزهام! فرمود: «چطور؟! با آنکه بردهفروشها به تمام کنیزان دستدرازی میکنند؟!» حمیده گفت: یکی از بردهفروشها به سمتم آمده و حالت همبستری به خود میگرفت؛ اما خدا پیرمردی را بر او مسلط میکرد و پیاپى به او سیلى میزد تا از نزدم بر میخواست و میرفت. این اتفاق چندین بار تکرار شد! امام به پسرش فرمود: «اى جعفر! او را به خانهات ببر!» و بعد از آن بود که این کنیز بهترین انسان روی زمین – موسی بن جعفر ع – را به دنیا آورد».[1]
اگرچه افرادی چون علامه مجلسی، سند این روایت را ضعیف میدانند؛[2] امّا با فرض پذیرش روایت، موضوعی در آن وجود ندارد که با شأن و منزلت آن بانوی پاک همخوانی نداشته باشد، بلکه دلالت بر بزرگی مقام او دارد؛ زیرا:
الف. ایشان نه تنها هیچ گناهی مرتکب نشده بود، بلکه تصور انجام گناه را نیز در سر نپرورانده بود و تنها این بردهدار بود که به اجبار قصد تعرض به او را داشت که این موضوع هیچ آسیبی به پاکدامنی او نمیزند، چنانچه پاره شدن پیراهن حضرت یوسف(ع) از سوی زلیخا نیز ننگی برای آن پیامبر پاکدامن نبود و در همین راستاست که در آیه 33 سوره نور، گناه عمل نامشروع کنیزانی که به این کار مجبور شدهاند، بر گردن صاحبان آنان انداخته شده است و نه خود آنان!
ب. خدای تعالی چند بار فردی را برای مراقبت از بانو حمیده فرستاد که مانع انجام کار زشتی شد که بردهدار در پی آن بود.
اینگونه است که امام صادق(ع) در مورد پاک بودن آنبانو از پلیدیها فرمودهاند: «حمیده مانند شمش طلا از پلیدیها پاک است. فرشتگان همواره از او نگهدارى کردند تا به من رسید و این کرامتى است که خدا به من و امام پس از من هدیه کرده است».[3]
نظرات