جستجوی پیشرفته
بازدید
5200
آخرین بروزرسانی: 1397/02/19
 
کد سایت fa85471 کد بایگانی 103053 نمایه نجس بودن ماهیت یا عین ثابت سگ یا کافر
طبقه بندی موضوعی هستی شناسی
خلاصه پرسش
آیا ملا صدرا ماهیت یا عین ثابت سگ، خوک و کافر را نجس می‌داند؟
پرسش
سلام؛ با توجه به متن زیر که عین عبارت صدرالمتالهین(اسفار اربعه، ج 6، ص 375) است، نجاست سگ را ناشی از ماهیت آن دانسته، و حال آن‌که ایشان اصالت را برای وجود قائل‌اند و ماهیت را بی‌بهره از شمه وجود می‌دانند؛ بنابراین چطور ممکن است زمانی که اصالت وجود را می‌پذیریم، ماهیت را منشأ اثری بدانیم که در نتیجه آن سگ نجس می‌شود، بر اساس بیانات ایشان وجود پاک است اصالت نیز با وجود است، پس سگ باید پاک باشد. «و الشرور و الأعدام غیر مجعولة و کذا الماهیات ما شمت رائحة الوجود کما مر مرارا فعین الکلب نجس و الوجود الفائض علیه بما هو وجود طاهر العین و کذا الکافر نجس العین من حیث ماهیته و عینه الثابت لا من حیث وجوده لأنه طاهر الأصل و إنما اختلطت الوجودات بالأعدام و الظلمات- لبعدها عن منبع الجود و النور کالنور الشمسی الواقع على القاذورات و الأرجاس- و المواضع الکثیفة فإنه لا یخرج من النوریة و الصفا بوقوعه علیها و لا یتصف بصفاتها- من الرائحة الکریهة و غیرها إلا بالعرض فکذلک کل وجود من حیث کونه وجودا أو أثر وجود خیر و حسن لیس فیه شریة و لا قبح و لکن الشریة و القبح من حیث نقصه عن التمام و من حیث منافاته لخیر آخر و کل من هذین یرجع إلى نحو عدم و العدم غیر مجعول لأحد و الحمد لله العلی الکبیر».
پاسخ اجمالی
ظاهر آموزه‌های اسلامی آن است که نجاست یک چیز لزوماً نشانی از شرّ بودن آن نیست. به عنوان نمونه، خون یک شهید با تمام ارزشی که دارد، اما از نظر فقهی نجس به شمار می‌آید. با این وجود، در مورد آنچه از ملا صدرا نقل شده است، می‌توان گفت:
1. تلاش فیلسوفان مسلمان بر این بوده و هست که کار فلسفی آنها در راستا و در خدمت دین باشد؛ یعنی در پی این هستند که اندیشه‌‌ورزی‌ آنها نه تنها منافات با معارف دینی نداشته باشد، بلکه تحلیل دقیقی از معارف دینی باشد.
2. نجاست گاهی به لحاظ فلسفی و گاهی به لحاظ فقهی است. این‌دو هر چند از لحاظ مناط و ملاک با هم تفاوت دارند، ولی بی‌ارتباط با هم نیستند؛ زیرا بین عالم تشریع و عالم تکوین رابطه‌ی عمیقی وجود دارد، و تشریع بر گرفته از تکوین است.[1] 
3. بر اساس نظریه «اصالة الوجود» به هستی و وجود چند نوع نگاه می‌توان داشت:
3- 1. از جهت اصل هستی و وجود؛ از این جهت، وجود، همیشه خیر و منشأ نعمت و برکت است.
3- 2. از جهت محدود یا نامحدود بودن؛ اگر موجودی محدود بود از جهت محدود بودن و پایان داشتن، «ماهیت» از او انتزاع می‌شود؛ به همین جهت اگر وجودی نامحدود بود ماهیت ندارد.[2]
نتیجه این‌‌که ماهیت یا عین ثابت[3] هر چیزی از جنبه‌ی عدمی و تحدد و تعین آن شیء انتزاع می‌شود؛ بنابراین ماهیت یا عین ثابت هر چیزی بیان‌‌کننده نقص وجودی هر چیزی است. در منابع فلسفی گاهی از این نقصان تعبیر به قذارت و آلودگی می‌شود.[4]
4. در این‌جا ممکن است این سؤال مطرح شود که؛ چرا نجاست فقط به سگ، خوک، کافر و تعداد معدودی از موجودات تعلق گرفته است؟ چگونه از نظر فقه تمام اشیاء پاک‌اند، مگر تعداد معدودی از اشیاء؟ با این‌که همه‌ی مخلوقات ممکن الوجود هستند و ماهیت دارند، و بر اساس این توجیه باید تمام موجودات ممکن الوجود را نجس بدانیم.
در پاسخ ابتدا باید در نظر داشت، آنچه تا کنون بیان شد طهارت و نجاست به لحاظ فلسفی است. از نظر فلسفی هر چند بر اساس آنچه بیان شد همه‌ی ممکنات به لحاظ ذات و ماهیتشان و از آن‌جهت که نقصان دارند دارای قذارت و آلودگی هستند؛ و به حسب میزان نقصانشان از درکات قذارت و آلودگی برخوردارند، ولی باید در نظر داشت آنها هر چه بتوانند خود را در مسیر کمال قرار دهند و به حضرت حق نزدیک شوند، از آلودگی و قذارت بیرون می‌آیند؛ به گونه‌‌ای که در مورد پیامبر(ص) و اهل‌بیت(ع) در قرآن کریم آمده است؛ خداوند آنها را از هر گونه نقصان و آلودگی پاک کرده است،[5] و آنها واجد تمام کمالاتی هستند که تحصیل آن ممکن است. و هم‌چنین در مورد بهشتیان چنین آمده است که خداوند آنها را از نوشیدنی که پاک کننده است می‌نوشاند.[6] و در برخی روایات در تفسیر این آیه آمده است که آنها را از غیر خدا پاک می‌کند؛ چون غیر از خدا هیچ چیزی پاک کننده موجودات از آلودگی‌ها و نقصان‌‌های امکانی نیست.[7]
5. به لحاظ احکام فقهی؛ طهارت و نجاستِ فقهی، از احکام اعتباری است که شارع مقدس تعیین می‌کند؛ و فیلسوف مسلمان در تحلیل این حکم می‌گوید: این حکم شارع بر اساس مصالحی جعل شده است؛ یعنی شر، ضرر و نقصان موجودی از حد گذشته و شارع آن‌را نجس اعلام کرده است.
6. همان‌گونه اشاره کردیم، فیلسوفان مسلمان از آن‌جا که یکی از وظایف خود را توجیه فلسفی احکام شرعی می‌دانند، در صدد تبیین احکام شرع برمی‌آیند، اما باید توجه داشت که فیلسوفان فقط به صورت کلی می‌توانند بگویند: موجودات به جهت نقصانی که دارند دارای قذارت و آلودگی هستند، و به حسب میزان نقصانشان از درکات قذارت و آلودگی برخوردارند؛ اما تعیین دقیق این‌که چه موجودی را دارای چه درجه‌‌ای از نقصان است که باید از او اجتناب شود، از عهده فیلسوفان یا عالمان دیگر بر نمی‌آید، هر چند مطالبی را به صورت احتمالی می‌توانند بیان کنند؛[8] ولی تعیین دقیق مصادیق فقط در توان شریعت و علوم وحیانی است.
7. صدرالمتألهین، در عین حال که متفکر و فیلسوف بزرگی است، اما متعبد به شریعت است و در نظر او سخن وحیانی می‌تواند از اجزای برهان قرار گیرد، و آنچه که شریعت بیان می‌کند عین واقعیت است.[9] بنابراین وقتی از نظر شریعت سگ، خوک یا کافر نجس شمرده شدند؛ صدرا بر اساس تحلیل فلسفی بر این باور است که نجاست این امور به لحاظ اصل وجودشان نجس نیست، بلکه نجاست آنها به جنبه عدمی و ماهیتشان برمی‌گردد.
 
 

[1] . ر. ک: 65857 و 95060.
[2]. ر. ک: 85641.
[3]. ر. ک: 50759.
[4]. ر. ک: افلوطین، اثولوجیا، مقدمه، ص 37، قم، بیدار - قم، چاپ اول، 1413ق؛ محقق سبزوارى، اسرار الحکم، ص 552، قم، مطبوعات دینى، چاپ اول، 1383ش.
[5]. «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً». احزاب، 33.
[6]. «وَ سَقاهُمْ رَبُّهُمْ شَراباً طَهُوراً». انسان، 21.
[7]. «قیل یطهرهم عن کل شی‏ء سوى الله إذ لا طاهر من تدنس بشی‌ء من الأکوان إلا الله رووه عن جعفر بن محمد (ع)». طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی‏، محمد جواد، ج10، ص 623، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[8]. مثلا حکیم سبزواری می‌گوید: در میان هزار و چهار صد نوع حیوان- که حکما فرموده‌‏اند- در شرع مطهّر، حکم به نجاست این دو حیوان[سگ و خوک] شده، به علّت این‌که شهوت و غضب حیوانى- که در وجود انسانى پیدا مى‌شود- نجاست معنوى و قذارت روحانى است؛ زیرا که این‌دو «امّ الخبایث» هستند، و همه شقاوات، از این دو تا زائیده می‌شوند، و این‌دو حیوان، صورت این دو معنا هستند؛ سگ، صورت «غضب» و خوک، صورت «شهوت». اسرار الحکم، ص 552.
و یا این که می‌‌توان گفت: مقصود از نجس بودن سگ این است که وجود سگ دارای نقصان است؛ یعنی رفع خیر و یا نعمتی از زندگی فردی یا اجتماعی انسان می‌کند، چنان‌‌که منظور از نجس بودن کافر نیز این است که وجود کافر مانع از رسیدن خیر به زندگی اجتماعی یا فردی دیگر انسان‌‌ها است، و رفع خیر و برکت می‌کند. در مورد این که چگونه شر به جنبه‌ی عدمی بر می گردد، ر. ک: 93484 و 5529 و 2992.
[9]. ر. ک: 85984.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها