لطفا صبرکنید
12816
- اشتراک گذاری
حضرت صالح(ع) پیامبری است که نام او 9 بار در قرآن تکرار و به بخشی از داستان او نیز پرداخته شده است؛ از اینرو تردیدی در وجود چنین پیامبری وجود ندارد، و آنچه قرآن در مورد او گزارش کرده یقیناً صحیح است، اما گزارشهای گوناگون دیگری از ایشان در کتب تاریخی و روایی وجود دارد که هر کدامشان باید به صورت جداگانه مورد بررسی سندی و محتوایی قرار گیرد. در ذیل به برخی از این گزارشها اشاره میکنیم:
نسب حضرت صالح(ع)
در مورد نسب آنحضرت میگویند؛ ایشان «صالح بن عبد بن ماسح بن عبید بن حاجر ابن ثمود بن عابر بن ارم بن سام بن نوح»،[1] «صالح بن ثمود بن عابر بن ارم بن سام بن نوح»،[2] و «صالح بن حاثر بن ثمود بن حاثر بن سام بن نوح» بودند.[3]
همچنین گزارشی وجود دارد که بین حضرت صالح(ع) و پیامبر قبل از او، یعنی حضرت هود(ع) صد سال فاصله بود.[4]
مدت رسالت
صالح(ع)، در شانزده سالگی به مقام پیامبری رسید و تا 120 سالگى در میان قوم خود(ثمود) به سر برد.[5]
محل دفن
حضرت صالح 280 سال عمر کرد.[6] درباره محل دفن حضرت صالح مکانهای مختلفی ذکر کردهاند: شبوه،[7] مکه،[8] عکّا(یا عکّه) در سواحل شام،[9] و قِنَّسْرین.[10]
مشخصات ظاهری
در مورد مشخصات ظاهری حضرت صالح(ع)، امام صادق(ع) فرمود: «صالح، مدتى از میان قوم خود پنهان شد و هنگام پنهان شدن، مردى کامل و خوش اندام، دارای ریش زیاد، گونههاى کمگوشت، و قد و قامت متوسّط بود، ولى وقتی به سوى قوم خود بازگشت، چهرهاش تغییر یافته بود و به همین دلیل او را نشناختند و به سه گروه تقسیم شدند:
- دستهای که منکر وى شدند، 2. دستهاى که به شک افتادند، 3. دستهای که یقین داشتند که او همان صالح پیغمبر است...».[11]
همچنین نقل شده است که او شخصی سرخرو و مایل به سفیدی بود. او مانند عیسی(ع) کفش به پا نمیکرد و پابرهنه راه میرفت، خانه و مسکنی نداشت و همیشه کنار شتر خود بود و به شغل تجارت میپرداخت. [12]
شخصیت و مقام حضرت صالح(ع)[13]
با توجه به اینکه حضرت صالح(ع) سومین پیامبرى است که از میان قوم ثمود نامشان در قرآن آمده، و به امر الهى قیام نموده است، اما در کتاب تورات فعلی نامی از حضرت صالح(ع) برده نشده است.[14] اما در آیات قرآن و روایات اسلامی به برخی به از خصوصیات حضرتشان اشاره شده است:
سوار بر شتر همراه پیامبر(ص)
- شخصی از پیامبر اکرم(ص) پرسید چه کسانی روز قیامت با تو سوار هستند؟ پیامبر(ص) فرمود: «در آن روز چهار نفر سوار هستند: من، على، فاطمه و صالح پیامبر خدا. من بر براق سوار هستم، فاطمه بر شتر عضباء، صالح بر آن شترى که کشته شد و على بر یکى از شتران بهشتی که مهار آن از یاقوت است...».[15]
حفاظت از سوی ملائکه هنگام عذاب
در تفسیر قمّی آمده است: «...هنگام نازل شدن عذاب بر قوم ثمود، خداوند ملائکهای را فرستاد تا او را از بلاء حفظ کنند».[16]
نه نفر از سردستههاى قبایل مختلف که در پىکردن شتر حضرت(ع) صالح نقش داشتند، تصمیم گرفتند که آنحضرت(ع) و خانواده او را به قتل برسانند، امّا خداوند فرشتگانى فرستاد و آنها را با سنگ کشتند و یا کوه بر سر آنها فرود آمد و به هلاکت رسیدند.[17]
توکل بر خدا
بعد از درخواست عجیب قوم حضرت صالح(ع)، آنحضرت(ع) گفت: شما از من چیزى خواستید که بر من گران است، ولى بر خداى من آسان است و آنرا از خدا درخواست کرد.[18]
صبر
حضرت صالح(ع) از 16 تا 120 سالگى در میان این قوم بسر برد و در این مدت مردم به دعوت او پاسخ ندادند، اما با اینحال وی از هدف خود دست نکشید.[19] همچنین وقتی قومش آن شتر را کشتند، گزارشی از نفرین آنها توسط حضرت صالح(ع) در آیات و روایات دیده نشده است.
دفاع از مظلومان
ابو رغال یکی از کسانی بود که حضرت صالح او را به سمت مکه فرستاد. او قصد داشت به زور یک گوسفند را از چوپانی بگیرد که همسرش از دنیا رفته و پسرش برای زنده ماندن به شیر آن گوسفند نیاز داشت، اما در این ماجرا کشته شد. وقتی این خبر به حضرت صالح(ع) رسید، سه مرتبه ابو رغال را لعنت کرد.[20]
شیوههای تبلیغی
حضرت صالح(ع) در شیوه تبلیغی خود هم از ارشاد، هم از اعجاز و هم از برهان عقلی بهره میجست:
1. «... قَدْ جاءَتْکمْ بَینَةٌ مِنْ رَبِّکمْ هذِهِ ناقَةُ اللَّهِ لَکمْ آیةً فَذَرُوها تَأْکلْ فی أَرْضِ اللَّهِ وَ لا تَمَسُّوها بِسُوءٍ فَیأْخُذَکمْ عَذابٌ أَلیمٌ»؛[21]... براى شما از جانب پروردگارتان دلیلى آشکار آمده است. این، ماده شتر خدا براى شما است که پدیدهاى شگرف است. پس آنرا بگذارید تا در زمین خدا بخورد و گزندى به او نرسانید تا [مبادا] شما را عذابى دردناک فرو گیرد.
2. «... فَاذْکرُوا آلاءَ اللَّهِ وَ لا تَعْثَوْا فِی الْأَرْضِ مُفْسِدینَ»؛[22] ... پس نعمتهاى خدا را به یاد آورید و در زمین سر به فساد برمدارید.
3. حضرت صالح(ع) برای دعوت قوم خود به آنها پیشنهاد داد که من از معبودان شما چیزى میخواهم و اگر آنچه را من خواستم انجام دادند، من از میان شما میروم و آنها نیز قبول کردند. آنحضرت(ع) به بتی که از همه بزرگتر بود، فرمود که نام تو چیست؟ ولى آن پاسخى نداد. سپس همه آن بتها را به نامهایشان صدا زد، اما هیچیک از آنها پاسخى ندادند.[23]
معجزه
در پی دعوت حضرت صالح(ع)، قوم ثمود از ایشان درخواست کردند تا معجزهای بیاورد.[24] در چندین آیه، از آیات قرآن به نام «ناقه» حضرت صالح، پیامبر قوم ثمود، اشاره شده و جریان آن گفته شده است:
- «فَعَقَرُوا النَّاقَةَ وَ عَتَوْا عَنْ أَمْرِ رَبِّهِمْ وَ قالُوا یا صالِحُ ائْتِنا بِما تَعِدُنا إِنْ کنْتَ مِنَ الْمُرْسَلینَ».[25]
- «... وَ آتَینا ثَمُودَ النَّاقَةَ مُبْصِرَةً فَظَلَمُوا بِها وَ ما نُرْسِلُ بِالْآیاتِ إِلاَّ تَخْویفاً».[26]
- «إِنَّا مُرْسِلُوا النَّاقَةِ فِتْنَةً لَهُمْ فَارْتَقِبْهُمْ وَ اصْطَبِر».[27]
- «فَقالَ لَهُمْ رَسُولُ اللَّهِ ناقَةَ اللَّهِ وَ سُقْیاها».[28]
نشانه معجزه بودن این شتر را در چند چیز میتوان دانست: مستجاب شدن فوری درخواست حضرت صالح(ع)؛[29] بیرون آمدن از کوه؛[30] متولد نشدن شتر از شکم مادر؛[31] سیر شدن تمام مردم قوم ثمود از شیر آن شتر؛[32] قد و قامت آن شتر که به اندازه یک مایل میرسید؛[33] تولد بچه از آن با درخواست قوم ثمود.[34] این معجزه الهی آن قدر نزد خدا اهمیت داشت که کشنده آن در روایات به اشقی الاولین معرفی شده است.[35]
[1]. ابن کثیر دمشقی، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 1، ص 130 – 131، بیروت، دار الفکر، 1407ق.
[2]. مجلسى، محمد باقر، بحار الأنوار، ج 11، ص 377، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[3]. قطب الدین راوندى، سعید بن هبة الله، قصص الأنبیاء(ع)، محقق، عرفانیان یزدى، غلامرضا، ص 95، مشهد، مرکز پژوهشهاى اسلامى، چاپ اول، 1409ق.
[4]. مسعودی، على بن حسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، ج 2، ص 15، قم، دار الهجرة، چاپ دوم، 1409ق.
[5]. عیّاشى، محمد بن مسعود، التفسیر، ج 2، ص 20، تهران، المطبعة العلمیة، چاپ اول، 1380ق.
[6]. مقدسی، مطهر بن طاهر، البدء و التاریخ، ج 3، ص 41، بور سعید، مکتبة الثقافة الدینیة، بیتا.
[7]. هروى، ابوالحسن على بن ابیبکر، الاشارات الى معرفة الزیارات، ص 82، قاهره، مکتبة الثقافة الدینیة، چاپ اول، 1423ق.
[8]. ابن فقیه همدانی، احمد بن محمد بن اسحاق، البلدان، ص 74، بیروت، عالم الکتب، چاپ اول، 1416ق.
[9]. ابن جبیر، ابو الحسن محمد بن احمد، رحلة، ص 249، بیروت، دار و مکتبة الهلال، بیتا؛ حافظ ابرو خوافی، شهاب الدین عبدالله، جفرافیاى حافظ ابرو، ج 1، ص 330، تهران، میراث مکتوب، چاپ اول، 1375ش؛ حمیری، محمد بن عبد المنعم، الروض المعطار فى خبر الاقطار، ص 410، بیروت، مکتبة لبنان، چاپ دوم، 1984م.
[10]. یاقوت حموی، شهاب الدین ابو عبدالله، معجم البلدان، ج 4، ص 403، بیروت، دار صادر، چاپ دوم، 1995م.
[11]. ابن بابویه، محمد بن على، کمال الدین و تمام النعمة، محقق، غفارى، على اکبر، ج 1، ص 136، تهران، اسلامیه، چاپ دوم، 1395ق؛ بحار الانوار، ج11، ص 386 – 387.
[12]. ابن قتیبة دینوری، عبدالله بن مسلم، المعارف، ص 29، قاهره، الهیئة المصریة العامة للکتاب، چاپ دوم، 1992م.
[13]. «ماجرای کشته شدن شتر صالح در قرآن»، 6508؛ «علت عذاب قوم ثمود پس از توبه»، 104576؛ «قوم ثمود در سرزمینی پر از چشمه های آب و باغهای رنگارنگ»، 6509.
[14]. طباطبائی، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 10، ص 318، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ پنجم، 1417ق.
[15]. صدوق، محمد بن على، أمالی، ص 206 – 207، بیروت، اعلمى، چاپ پنجم، 1400ق.
[16]. قمى، على بن ابراهیم، تفسیر القمی، ج 2، ص 132، قم، دار الکتاب، چاپ سوم، 1404ق.
[17]. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، مقدمه، بلاغی، محمد جواد، ج 7، ص 354 – 355، تهران، ناصر خسرو، چاپ سوم، 1372ش.
[18]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 8، ص 186، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[19]. همان، ج 8، ص 185.
[20]. واقدی، محمد بن عمر، کتاب المغازی، تحقیق، مارسدن جونس، ج 3، ص 1007 – 1008، بیروت، مؤسسة الأعلمی، چاپ سوم، 1409ق.
[21]. اعراف 73.
[22]. اعراف 74.
[23]. کافی، ج 8، ص 185.
[24]. « ماجرای کشته شدن شتر صالح در قرآن»، 6508؛ « منظور از گرگ حضرت یوسف(ع)»، 95796.
[25]. اعراف، 77.
[26]. اسراء، 59.
[27]. قمر، 27.
[28]. شمس، 13.
[29]. کافی، ج 8، ص 186.
[30]. همان.
[31]. قطب الدین راوندی، سعید بن هبة الله، قصص الانبیاء ع، محقق، مصحح، عرفانیان یزدی، غلامرضا، ص 256، مشهد، مرکز پژوهش های اسلامی، چاپ اول، 1409ق.
[32]. کافی، ج 8، ص 187.
[33]. همان، ج 8، ص 186.
[34]. همان.
[35]. حسکانی، عبید الله بن احمد، شواهد التنزیل لقواعد التفضیل، تحقیق، محمودی، محمد باقر، ج 2، ص 434، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت ارشاد اسلامی، چاپ اول، 1411ق.