جستجوی پیشرفته
بازدید
28422
آخرین بروزرسانی: 1392/05/14
خلاصه پرسش
زندگی‌نامه جندب بن جناده (ابوذر غفاری) را بیان کنید؟
پرسش
زندگی‌نامه جندب بن جناده (ابوذر غفاری) را بیان کنید؟
پاسخ اجمالی
جندب بن جناده یا همان ابوذر غفاری(ره) از صحابه بزرگ پیامبر اسلام(ص) است که در همان اوایل رسالت، به ایشان گرویده بود. او قبل از بعثت پیامبر(ص) نیز خداپرست بود و هنگام آشنایی با پیامبر(ص) به اسلام گروید. او برخلاف دیگر مسلمانان، بعد از اسلام آوردن در مکه نمانده و به قبیله خود بازگشت، تا این‌که بعد از جنگ احزاب به مدینه آمده و در رکاب پیامبر بود.
بعد از مرگ ابوبکر، ابوذر به شام رفت و در زمان عثمان به جهت اعتراض‌های مکرر به بدعت‌های معاویه، به مدینه برگشت داده شد و در نهایت به ربذه تبعید و در همان جا از دنیا رفت. ابوذر از جمله اصحابی به شمار می­آمد که به صراحت لهجه و شجاعت معروف بود، به طوری که پیامبر اکرم(ص) در مورد او فرمود: «آسمان سايه نينداخته و زمين بر خود حمل نكرده گوينده‌اى راستگوتر و نيک‌تر از ابوذر». ابوذر از جمله افراد بسیار نزدیک به امام علی(ع) بود؛ او بعد از ماجرای سقیفه به همراه تعداد معدودی از اصحاب، در کنار علی(ع) باقی ماند و جزو یاران نزدیک آن‌حضرت به شمار می‌آمد.
 
پاسخ تفصیلی
ابوذر غفاری از اصحاب بزرگ پیامبر اکرم(ص) بود که در همان اوائل دعوت پیامبر(ص) به اسلام گروید و جزو نخستین مسلمانان به شمار می‌آمد.[1]
مشهور مورخان نام کامل او را چنین ذکر کرده‌اند: جندب بن جنادة بن قيس بن عمرو بن مليل بن صعير بن حرام بن غفار که به ابوذر غفاری معروف شد.[2] مادر ابوذر نیز از قبیله بنی غفار، به نام رمله دختر وقیعه بود.[3] او قبل از بعثت پیامبر اسلام(ص) نیز خداپرست بوده و در نتیجه آشنایی با پیامبر، به اسلام گروید.[4] ابوذر برخلاف دیگر مسلمانان، بعد از اسلام آوردن، در مکه نماند و به قبیله خود بازگشت و حتی بعد از هجرت پیامبر به مدینه نیز به آنجا نرفت و در زمان جنگ‌هایی چون بدر، احد و خندق نیز در میان قبیله خود بود، تا این‌که بعد از جنگ خندق نزد پیامبر(ص) آمد و تا زمان رحلتشان با ایشان بود. [5] او همچنین تا زمان مرگ ابوبکر؛ خلیفه اول در مدینه به سر می­برد.[6]
ابوذر از جمله اصحابی بود که به صراحت لهجه و شجاعت معروف بوده و حتی گفته شده که با پیامبر(ص) عهد بسته بود که از سرزنش هیچ سرزنش کننده‌ای نهراسد.[7] روایت مشهوری به این ویژگی ابوذر اشاره دارد: «آسمان سايه نينداخته و زمين بر خود حمل نكرده گوينده‌اى راستگوتر و نيک‌تر از ابوذر».[8]
تعریف این روایت از شخصیت ایشان به حدی است که برای برخی از شیعیان این شبهه پدید آمده بود، آیا ابوذر از اهل بیت(ع) نیز برتر بوده است یا خیر؟ یکی از شیعیان این اشکال را با امام صادق(ع) این‌گونه مطرح ساخت: آيا پيامبر خدا(ص) در حقّ ابوذر چنين نفرموده است كه: «آسمان بر كسى سايه نيفكنده و زمين بر خود حمل نکرده، كسى را كه راستگوتر از ابوذر باشد؟» امام فرمود: «آرى»، او پرسید: پس پيامبر خدا(ص)، امير المؤمنين(ع) و حسن و حسين(ع) در این میان چه خواهند شد؟! امام در پاسخ فرمود: «دوره سال چند ماه است؟» گفته شد: دوازده ماه، امام(ع) فرمود: «چند ماه از آنها، ماه حرام شمرده شده است؟» پاسخ داده شد: چهار ماه، امام ششم فرمود: «آيا ماه رمضان هم جزو آنها است؟» که پاسخ منفی داده شد، امام صادق(ع) فرمود: «يقيناً در ماه رمضان شبى هست كه برتر از هزار ماه است، و ما خاندانى هستيم كه هيچ فردى با ما سنجيده نمی‌شود».[9]
ابوذر غفاری(ره)، صراحت لهجه و حقیقت‌گویی خود را تا آخر عمر داشت و شاید همین ویژگی سبب تبعید و در نهایت مرگ او شده باشد. او از جمله افراد بسیار نزدیک به امام علی(ع) بوده است.  بعد از ماجرای سقیفه او به همراه تعداد معدودی از اصحاب، در کنار حضرت علی(ع) باقی ماند و از یاران نزدیک ایشان به شمار می‌آمد. همین روش او  سبب شد تا در روایات مختلفی ستایش از او به عمل آید. امام رضا(ع) می‌فرماید: «... واجب است دوستى امير المؤمنين و كسانى كه بر طريقه رسول خدا باقی ماندند و تغيير و تبديل در دين او ندادند؛ مثل سلمان فارسى، ابوذر غفارى، مقداد بن اسود، عمار بن ياسر و ... خداوند از آنها راضی است و رحمت خداوند بر آنها است».[10]
ابوذر بعد از مرگ خلیفه اول به شام رفت. اما دور شدن از مدینه به معنای جدایی او از اسلام نبود. او تا زمان عثمان در آنجا ماند تا این‌که عثمان، دستور بازگشت او به مدینه را داد. علت این دستور چنین بود که ابوذر در آنجا خاری در چشم معاویه بود و در مقابل بدعت‌های او ایستادگی می‌کرد و با همان صراحت لهجه خود، او را رسوا می‌ساخت. او از عملکرد معاویه در شام گلایه داشت و همین سبب نامه نگاری معاویه به عثمان و شکوه و گلایه از ابوذر شد.[11] ابوذر بعد از برگشت از شام نیز ساکت نماند و اعتراضات شدیدی نسبت به عثمان کرد. او حتی گفت‌وگوی تندی با او در نزد اصحاب داشت.[12] در نهایت، عثمان او را به ربذه تبعید کرد و ابوذر در آنجا بود تا در سال ۳۳ از دنیا رفت و عبدالله بن مسعود نیز بر او نماز گذارد.[13]
زمانی که او در حال عزیمت به ربذه بود؛ امام علی(ع) به بدرقه او رفته و او را چنین خطاب ساخت: «اى ابا ذر! همانا تو براى خدا به خشم آمدى، پس اميد به كسى داشته باش كه به خاطر او غضبناک شدى، اين مردم براى دنياى خود از تو ترسيدند، و تو بر دين خويش از آنان ترسيدى، پس دنيایی را كه به خاطر آن از تو ترسيدند به خودشان واگذار، و با دين خود كه بر آن ترسيدى از اين مردم بگريز. اين دنيا پرستان چه محتاج‌اند به آنچه كه تو آنان را از آن ترساندى، و چه بی‌نيازى از آنچه آنان تو را از آن منع كردند. و به زودى خواهى يافت كه چه كسى فردا سود می‌برد؟ و چه كسى بيشتر مورد غبطه واقع می­شود؟ اگر آسمان و زمين درهاى خود را بر روى بنده‌اى ببندند و او از خدا بترسد، خداوند راه نجاتى از ميان آن دو براى او خواهد گشود. آرامش خود را تنها در حق جست‌وجو كن، و جز باطل چيزى تو را به وحشت نيندازد. اگر تو دنياى اين مردم‏ را می‌پذيرفتى، تو را دوست داشتند، و اگر سهمى از آن برمی‌گرفتى دست از تو برمی‌داشتند».[14] این جملات از امیر المؤمنین(ع)، بیانگر شخصیت و صداقت ابوذر است و به نوعی تصمیم اتخاذ شده در مورد تبعید ابوذر را به چالش می­کشد.
 

[1]. ابو نعیم إصبهانی، أحمد بن عبد الله، معرفة الصحابة، تحقيق: عزازی، عادل بن يوسف، ج 2، ص 557، دار الوطن، رياض، چاپ اول، 1419ق.
[2]. ابن عبدالبر، يوسف بن عبد الله‏، الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، تحقيق: بجاوى، على محمد، ج‏ 4، ص 1652، دار الجيل، بیروت، چاپ اول، 1412ق.
[3]. الاستيعاب، ج‏ 1، ص 252.
[4]. معرفة الصحابة، ج 2، ص 557.
[5]. ابن أثير جزری، علی بن محمد، أسد الغابة فى معرفة الصحابة، ج ‏1، ص 357، دار الفكر، بيروت، 1409ق.
[6]. الاستيعاب فى معرفة الأصحاب، ج ‏1، ص 252.
[7]. معرفة الصحابة، ج 2، ص 557.
[8]. قمی، علی بن ابراهیم، تفسیر قمی، تحقیق: موسوی جزایری، سید طیب، ج ‏1، ص 52، دار الکتاب، قم، چاپ چهارم، 1367ش.
[9]. شیخ صدوق، معانی الاخبار، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ص 179، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1403ق؛ ترجمه معانی الاخبار، مترجم: محمدی شاهرودی، عبد العلی، ج 1، ص 395 – 396، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1377ش.
[10]. شیخ صدوق، عیون أخبار الرضا(ع)، محقق و مصحح: لاجوردی، مهدی، ج 2، ص 126، نشر جهان، تهران، چاپ اول، 1378ق.
[11]. الاستيعاب، ج ‏1، ص 253.
[12]. مجلسی، محمد باقر، بحار الأنوار، ج‏ 22، ص 426، دار إحیاء التراث العربی، بیروت، چاپ دوم، 1403ق.
[13]. الاستيعاب، ج ‏1، ص 253.
[14]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق و مصحح: صالح، صبحی، خطبه 130، ص 188، هجرت، قم، چاپ اول، 1414ق؛ ترجمه نهج البلاغة، مترجم: دشتی، محمد، ص 247، مشهور، قم، چاپ اول، 1379ش.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

  • چرا زن نمی‌تواند مرجع تقلید و قاضی باشد؟
    73146 اجتهاد و مرجعیت در اسلام 1387/04/03
    دانشمندان و متخصّصان دینی درباره‌ موضوعاتی؛ مانند مرجع تقلید، یا قاضی شدن زن و بعضی از عناوین دیگر، اختلاف نظر دارند. این امور جزو مسلّمات و ضروریات دینی به شمار نمی‌آید. کسانی که می‌گویند زنان مرجع تقلید یا قاضی نمی‌شوند، به ادله‌ای؛ نظیر روایات و اجماع، تمسک کرده‌اند ...
  • چرا خداوند در مقابل درخواست رؤیت خدا توسط یهودیان، آنها را مجازات کرد؟
    8592 تفسیر 1392/01/26
    آنچه باید در این‌جا مورد دقت قرار گیرد، این عبارت در آیه است: « فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ بِظُلْمِهِمْ». باء در «بظلمهم» معنای سببیت بوده و متعلق به «اخذتهم» است و معنا این‌گونه می‌شود که آنها را به جهت ستمی که روا داشته­‌اند، با صاعقه مجازات می‌کنیم. این عبارت نمایان‌گر ...
  • با در نظرگرفتن جمیع جوانب و مصالح، آیا ارجح نیست که مقام رهبری در قانون جمهوری اسلامی ایران دارای یک زمان و دوره مشخص باشد؟
    8512 System 1389/04/16
    دائمی بودن رهبری در ایران ناشی از رأی مردم به قانون اساسی بوده و دلیلی نیز وجود ندارد که در صورت از دست ندادن شرایط، زمان آن را محدود کرد. فساد موجود در حکومت ها بیشتر ناشی از خلق و خوی حاکمان ...
  • با توجه به آیات 103 و 104 سوره کهف، راه تشخیص کار نیک از بد و ناپسند چیست؟
    24104 تفسیر 1389/05/13
    آیات شریفه، به معرفى زیانکارترین انسان ها و بدبخت‏ترین افراد بشر مى‏پردازد. زیان واقعى و خسران مضاعف آنجا است که انسان سرمایه‏هاى مادى و معنوى خویش را در یک مسیر غلط و انحرافى از دست دهد و گمان کند کار خوبى کرده است، نه از این کوشش ها ...
  • آیا در اسلام، مسئله ای به نام وضوی ارتماسی داریم؟
    11356 Laws and Jurisprudence 1391/07/03
    وضوى ارتماسى آن است که انسان صورت و دستها را به قصد وضو با مراعات شستن از بالا به پایین در آب فرو برد؛ اما براى این که مسح سر و پاها با آب وضو باشد، باید در شستن ارتماسى دستها، قصد شستن وضویى، هنگام بیرون آوردن ...
  • زنان عقیمی که بچه‌دار نمی‌شوند از دیدگاه قرآن چه جایگاهی دارند؟
    24597 تفسیر 1395/08/04
    گرچه پروردگار صلاح دیده برخی مردان و زنان، عقیم باشند[1] اما عقیم بودن و بچه‌دار نشدن به تنهایی نقصی معنوی - نه برای مردان و نه برای بانوان - نبوده و از مقام و ارزش انسانی هیچ کدام از آنها نمی‌کاهد. البته می‌شود برای ...
  • آیا در تحقیقات پزشکی، جایز است از جنین سقط شدهٔ انسان استفاده کرد؟
    7682 گوناگون 1393/02/25
    بیشتر فقها تشریح بدن انسان(جنین یا غیر جنین) را جایز نمی‌دانند، اما برخی از مراجع[1] در این‌باره می‌گویند، اگر این‌گونه تحقیقات در راستای کشف مطالب پزشکى جديد و مورد نیاز جامعه و نیز درمان بيمارى‌های تهدید کننده زندگى مردم باشد، جايز است؛ ولى تا ...
  • آیا گزارش غیر‌مسلمان مبنی بر نجاست چیزی که در اختیار اوست، مورد قبول است؟
    8833 اثبات نجاست 1393/02/03
    فقها در این زمینه فرقی بین مسلمان و غیر مسلمان نگذارده و می‌گویند، نجس بودن چیزى از سه راه ثابت مى‌شود، و باید بر آن ترتیب اثر داد: 1. آن که انسان خودش یقین به نجاست پیدا کند. 2. دو نفر عادل و یا حتّى یک نفر گواهى ...
  • معنای استدلال مباشر چیست؟
    19452 قیاس اقترانی و استثنائی 1391/12/06
    در مورد استدلال مباشر آنچه را که برخی از نویسندگان در این‌باره نگاشته‌اند، در این‌جا نقل می‌کنیم: بسیاری از منطق‌نگاران معاصر آنچه را در منطق نگاشته‌های پیشین با عنوان «احکام قضایا» یا «نسبت قضایا» مطرح بوده، قسمی از استدلال برشمرد‌ه‌اند و نام‌هایی؛ همچون استدلال «مباشر»، «بی‌واسطه» و «بسیط» ...
  • محدوده حرم مکه چقدر است؟
    9600 گوناگون 1396/10/23
    ابتدا باید دید منظور از حرم مکه چیست، آیا مراد، مسجد الحرام است؟ یا منطقه‌ای که زائرین خانه‌ی خدا بدون احرام، حق ورود به آن‌را ندارند و ورود کفار نیز به لحاظ شرعی در آن ممنوع است؟ در صورت نخست، پاسخ آن است که هر مکانی که در ...

پربازدیدترین ها