لطفا صبرکنید
بازدید
5651
5651
آخرین بروزرسانی:
1395/12/17
کد سایت
id23914
کد بایگانی
60357
نمایه
حکمت بعثت انبیاء از نگاه اهل سنت
طبقه بندی موضوعی
ضرورت بعثت پیامبران
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا درباره حکمت برانگیخته شدن پیامبران، نظر شیعیان و اهلسنت تفاوتی دارد؟
پرسش
حکمت بعثت انبیا و ارسال رسل چیست؟ لطفاً از دیدگاه اهلسنت توضیح دهید.
پاسخ اجمالی
در حکمت بعثت پیامبران اختلاف نظر چندانی میان فرقههای اسلامی وجود ندارد؛ زیرا به این حکمت در آیات بسیاری از قرآن کریم اشاره شده است، اما در مورد وجوب و ضرورت آن اختلاف نظرهایی میتوان مشاهده کرد:
1. بيضاوى در تفسیر آیه «رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُل»،[1] میگوید: «فرستادن پیامبران به سوی مردم ضروری است؛ زیرا همه مردم از ادراک و شناخت جزئیات مصالح ناتواناند و بیشتر آنها از ادراک کلیات نیز عاجزند».[2] بیضاوی در این جمله به یکی ازدلایل نبوّت از منظر کلامی اشاره کرده است؛ اگرچه عقل بر شناخت اصول کلّی اعمال نیکو و زشت قادر است، اما در شناسایی موارد جزئی –که آدمی در زندگی عملی بیشتر به آنها نیاز دارد- ناتوان است و عقلِ استدلالی در شناخت حکم امور جزئی، معمولاً به خطا رفته است.
چنانکه علمای دیگر اهلسنت؛ مانند نصر بن محمد سمرقندی،[3] ابن عاشور،[4] و آلوسی[5] در تفسیر آیه بالا با بیان دیگری به همین مطلب اشاره کردهاند.
2. زحیلی در تفسیر آیه «فَبَعَثَ اللهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيه»،[6] به یکی از دلایل بعثت انبیا؛ یعنی هدایت عمومی انسانها و شناخت حق از باطل میپردازد و میگوید: «مردم در ابتدای امر دارای فطرت ساده و عقل اولیه بودند و در زندگی فردی و اجتماعی خویش براساس میل ذاتی و غرائز بشری عمل میکردند و راه و روش زندگی بهتر را نمیدانستند... پس شرایع الهی به واسطه پیامبران و رسولان برای بشریت [از سوی خدا] فرستاده شد تا مردم را به خیر و سعادت بشارت دهند و آنها را از شرّ و امیال [شیطانی] بترسانند و از تاریکیها به سوی نور و روشنایی هدایت کنند؛ زیرا تسلیم شدن مردم به عقلهایشان بدون هدایت الهی، از چیزهایی است که انسانها را به سوی دشمنی، نزاع و درگیری، انحراف، اضطراب و بیآرامی دعوت میکند ... خدای تعالی به همراه انبیاء و رسولان، کتابهای الهی که بر حق و عدالت و رحمت و مصلحت حقیقی استوار و پایدارند، فرستاد تا بین مردم هنگام اختلاف و درگیری در امور دین و دنیایشان، حکم کنند...».[7]
3. همچنین از دیدگاه برخی مفسران اهلسنت؛ ترویج خداپرستی، پرهیز از طاغوت،[8] و برپایی عدل و قسط[9] نیز از دلایل ارسال پیامبران است.
شیعیان نیز به همین حکمتها معتقدند، اما گفتنی است که با این وجود در وجوب و ضرورت بعثت پیامبران میان اشاعره و معتزله و شیعه اختلاف نظر وجود دارد؛ اشاعره که یکی از فرقههای مشهور کلامی اهلسنت است آنرا واجب ندانسته اما فرقه دیگر؛ یعنی معتزله هماهنگ با شیعه آنرا واجب دانستهاند.[10] شیعه معتقد است که «بعثت پیامبران امری ضروری است و مردم محتاج به فرستاده شدن پیامبران از سوی خداوند میباشند و اینکه بعثت پیامبران بر خداوند عقلاً واجب است».[11]
1. بيضاوى در تفسیر آیه «رُسُلاً مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ لِئَلاَّ يَكُونَ لِلنَّاسِ عَلَى اللَّهِ حُجَّةٌ بَعْدَ الرُّسُل»،[1] میگوید: «فرستادن پیامبران به سوی مردم ضروری است؛ زیرا همه مردم از ادراک و شناخت جزئیات مصالح ناتواناند و بیشتر آنها از ادراک کلیات نیز عاجزند».[2] بیضاوی در این جمله به یکی ازدلایل نبوّت از منظر کلامی اشاره کرده است؛ اگرچه عقل بر شناخت اصول کلّی اعمال نیکو و زشت قادر است، اما در شناسایی موارد جزئی –که آدمی در زندگی عملی بیشتر به آنها نیاز دارد- ناتوان است و عقلِ استدلالی در شناخت حکم امور جزئی، معمولاً به خطا رفته است.
چنانکه علمای دیگر اهلسنت؛ مانند نصر بن محمد سمرقندی،[3] ابن عاشور،[4] و آلوسی[5] در تفسیر آیه بالا با بیان دیگری به همین مطلب اشاره کردهاند.
2. زحیلی در تفسیر آیه «فَبَعَثَ اللهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْكِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْكُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيه»،[6] به یکی از دلایل بعثت انبیا؛ یعنی هدایت عمومی انسانها و شناخت حق از باطل میپردازد و میگوید: «مردم در ابتدای امر دارای فطرت ساده و عقل اولیه بودند و در زندگی فردی و اجتماعی خویش براساس میل ذاتی و غرائز بشری عمل میکردند و راه و روش زندگی بهتر را نمیدانستند... پس شرایع الهی به واسطه پیامبران و رسولان برای بشریت [از سوی خدا] فرستاده شد تا مردم را به خیر و سعادت بشارت دهند و آنها را از شرّ و امیال [شیطانی] بترسانند و از تاریکیها به سوی نور و روشنایی هدایت کنند؛ زیرا تسلیم شدن مردم به عقلهایشان بدون هدایت الهی، از چیزهایی است که انسانها را به سوی دشمنی، نزاع و درگیری، انحراف، اضطراب و بیآرامی دعوت میکند ... خدای تعالی به همراه انبیاء و رسولان، کتابهای الهی که بر حق و عدالت و رحمت و مصلحت حقیقی استوار و پایدارند، فرستاد تا بین مردم هنگام اختلاف و درگیری در امور دین و دنیایشان، حکم کنند...».[7]
3. همچنین از دیدگاه برخی مفسران اهلسنت؛ ترویج خداپرستی، پرهیز از طاغوت،[8] و برپایی عدل و قسط[9] نیز از دلایل ارسال پیامبران است.
شیعیان نیز به همین حکمتها معتقدند، اما گفتنی است که با این وجود در وجوب و ضرورت بعثت پیامبران میان اشاعره و معتزله و شیعه اختلاف نظر وجود دارد؛ اشاعره که یکی از فرقههای مشهور کلامی اهلسنت است آنرا واجب ندانسته اما فرقه دیگر؛ یعنی معتزله هماهنگ با شیعه آنرا واجب دانستهاند.[10] شیعه معتقد است که «بعثت پیامبران امری ضروری است و مردم محتاج به فرستاده شدن پیامبران از سوی خداوند میباشند و اینکه بعثت پیامبران بر خداوند عقلاً واجب است».[11]
[1]. «پيامبرانى كه بشارتدهنده و بيمدهنده بودند، تا بعد از اين پيامبران، حجتى براى مردم بر خدا باقى نماند، [و بر همه اتمام حجت شود] و خداوند، توانا و حكيم است»؛ نساء، 165.
[2]. بیضاوی، عبدالله بن عمر، انوار التنزیل و اسرار التأویل، ج 2، ص 109، بیروت، دار احیاء التراث العربی، چاپ اول، 1418ق.
[3]. سمرقندى، نصر بن محمد بن احمد، بحرالعلوم، ج 1، ص 358، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1416ق.
[4]. ابن عاشور، محمد بن طاهر، التحریر و التنویر، ج 4، ص 321، بیروت، مؤسسه التاریخ، چاپ اول، بیتا.
[5]. آلوسی، سید محمود، روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم، ج 3، ص 193، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[6]. «خداوند، پيامبران را برانگيخت تا مردم را بشارت و بيم دهند و كتاب آسمانى، كه به سوى حق دعوت میكرد، با آنها نازل نمود تا در ميان مردم، در آنچه اختلاف داشتند، داورى كند»؛ بقره، 213.
[7]. زحیلی، وهبة بن مصطفی، تفسیر الوسیط، ج 1، ص 105 – 106، دمشق، دار الفکر، چاپ اول، 1422ق.
[8]. تفسير الوسيط، ج 2، ص 1259؛ حقی بروسوی، اسماعیل، تفسیر روح البیان، ج 5، ص 33، بیروت، دار الفکر، بیتا.
[9]. تفسير الوسيط، ج 3، ص 2601؛ طحاوى، ابن ابى العز حنفى، شرح العقيدة الطحاوية، ص 93، بغداد، دار الكتاب العربی، چاپ اول، 2005م.
[10]. حسنى رازى، سيد مرتضى بن داعى، تبصرة العوام فی معرفة مقالات الأنام، ص 207، تهران، اساطير، چاپ دوم، 1364ش؛ علوى عاملى، مير سيد محمد، علاقة التجريد، ج 2، ص 921، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى، چاپ اول، 1381ش.
[11]. ر. ک: مجلسى، محمدباقر، حق اليقين، ص 18 - 19، تهران، اسلاميه، بیتا.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات