جستجوی پیشرفته
بازدید
8642
آخرین بروزرسانی: 1394/11/14
خلاصه پرسش
خوارج چه دیدگاهی نسبت به معاویه داشتند؟ آیا آنها در زمان حکمرانان دیگر نیز دست به شورش می‌زدند؟
پرسش
چرا خوارج خلافت معاویه را قبول نداشت؟ آنها چه دیدگاهی نسبت به معاویه داشتند؟
پاسخ اجمالی
خوارج هرگز معاویه را برحق نمی‌دانستند. آنان اگر چه با امام علی(ع) مخالف بوده و حتی به کفر حضرتشان معتقد شدند، اما به هیچ وجه معاویه را نیز نمی‌پسندیدند و اعتقاد به انحراف معاویه و باطل بودن او، نقطه اشتراک خوارج و سپاه امام علی(ع) بود.
خوارج در زمان معاویه و یزید، قیام‌ها و شورش‌های بسیاری را شکل دادند. عبیدالله بن زیاد بسیاری از خوارج را قتل عام کرده و بسیاری از آنان را نیز به زندان انداخت.
فرقه خوارج در دهه چهارم هجرت شکل گرفت. شورش آنها در دوران دیگر حکمرانان مناطق اسلامی نیز ادامه داشت. آنها به شهرهای دور دست پناه برده و به بهانه کفر دیگران همه جا را غارت کردند. ردپای آنان تا به امروز بر کتاب تاریخ باقی مانده و حتی افکار آنان در گروه‌های افراطی و تکفیری، حیات یافته است.
 
پاسخ تفصیلی
خوارج؛ گروهی از سپاهیان امام علی(ع) بودند که پس از جنگ صفین و داستان حکمیت، با آن‌حضرت اختلاف پیدا کرده و مسیر خود را از حضرتشان جدا کردند.[1] خوارج از نظر امام علی(ع) و دیگر امامان معصوم(ع)، افراد گمراه و منحرف بودند.[2]
خوارج و اعتقاد به گمراهی معاویه
گفتنی است که خوارج هرگز معاویه را برحق نمی‌دانستند. آنان اگر چه به دلایلی در مقابل امام علی(ع) قیام کرده و حتی به کفر او معتقد شدند، اما به هیچ وجه معاویه را نمی‌پسندیدند و انحراف معاویه و باطل بودن او، وجه مشترک خوارج و سپاه امام بود.
به دو نقل تاریخی در همین راستا توجه فرمایید:
1. خوارج پس از جدایی از سپاه امام علی(ع)، به ایشان چنین گفتند: «ما قبول داریم که کفر ورزیدیم! (اشاره به پذیرش داستان حکمیت) اما اکنون توبه کرده‌ایم. تو نیز مانند ما اقرار کرده و توبه کن. در این صورت ما نیز به همراه تو برای جهاد به سمت شام می‌رویم.[3]
2. وقتى امام على(ع) به کوفه آمد و خوارج از او جدا شدند؛ شیعیان پیش حضرتشان رفته و گفتند: ... ما دوستان کسى هستیم که با وى دوست باشى و دشمنان کسى هستیم که با وى دشمن باشى. در این هنگام، خوارج گفتند: شما و مردم شام چون اسبان مسابقه در راه کفر می‌دوید و بر هم سبقت می‌گیرید: مردم شام با معاویه بر خوشایند و ناخوشایند بیعت کرده‌اند، و شما با على بیعت می‌کنید که دوستان کسى هستید که با وى دوست باشد و دشمنان کسى هستید که با وى دشمن باشد»![4]
امام علی(ع) ذیل گفتاری پیرامون رفتار با خوارج چنین می‌گوید: «بعد از من با خوارج نبرد نکنید؛ زیرا کسى که در جستجوى حق بوده و خطا کرد مانند کسى نیست که طالب باطل بوده و آن‌را یافته است».[5] همان‌گونه که سید رضی گفته؛ مراد امام از این دسته دوم؛ که باطل را خواسته و راهش را پیموده‌اند؛ معاویه و پیروانش می‌باشد.[6] امام(ع) در این‌جا جهاد با معاویه و پیروانش را مقدّم بر جهاد بر خوارج می‌داند.[7] و با توجه به تعلیلی که آورده معاویه را خطرناک‌تر از خوارج نیز می‌داند. با این وجود، پس از شهادت امام علی(ع) و صلح امام حسن(ع)، معاویه خوارج را به وسیله سپاه عراق که عموماً در صف شیعیان سیاسی و اعتقادی امام علی(ع) بودند، نابود کرد. بنابراین، احتمال دارد کلام امام علی(ع) برای جلوگیری از وقوع چنین نبردی میان سپاه عراق و خوارج بود که معاویه بدون پرداختن هزینه‌ای بیشترین بهره را از این نبرد ‌برد.
حال با توجه به این نکات به رویکرد خوارج و قیام‌های آنان در عصر حکمرانان مختلف می‌پردازیم:
خوارج و خروج بر بنی‌امیه
پس از این‌که امام حسن(ع) کار خلافت را به معاویه واگذار کرد. عده‌ای از خوارج گفتند: اکنون کسى آمده که هیچ شکى در جواز جنگ با او، باقی نمانده است. اکنون به نبرد با معاویه برخیزید! آنان با انگیزه چنین نبردی به فرماندهی «فروة بن نوفل» تا «نخیله» که نزدیک کوفه بود، رفتند. از آن سو، امام حسن بن على(ع) هم راه مدینه را در پیش گرفته بود. معاویه به حضرتشان پیغام داد که آماده جنگ با فروة باشد. امام قبول نکرد  و چنین پاسخ داد که اگر من خواهان آن بودم که به نبرد بپردازم، اول با تو نبرد می‌کردم! من خلافت را رها کردم؛ زیرا صلاح امت و لزوم پرهیز مرا به کناره‌گیرى کشانید... معاویه ناگزیر لشکرى از اهل شام براى نبرد با خوارج فرستاد‏.[8] اما خوارج شامیان را شکست دادند. معاویه به مردم کوفه گفت: به خدا پیش من امان ندارید تا شر خودتان را از پیش بردارید. در نتیجه، خود مردم کوفه - بر خلاف توصیه امیرالمؤمنین ع - به نبرد با خوارج شتافتند. خوارج گفتند: واى بر شما، از ما چه می‌خواهید؟ مگر معاویه دشمن مشترکمان نیست؟ بگذارید تا با او بجنگیم، اگر او را از میان برداشتیم، دشمن شما را دفع کرده‌ایم و اگر ما را از میان برداشت، شما از ما آسوده‌اید. کوفیان گفتند: هرگز نمی‌پذیریم! به خدا باید با شما بجنگیم![9]
بعد از این ماجرا نیز عبیدالله بن زیاد که حاکم دست‌نشانده بنی‌امیه بود؛ بسیاری از خوارج را قتل عام کرده و یا به زندان انداخت.[10]
زبیریان و خوارج
از معدود مواردی که خوارج پذیرفتند در کنار گروهی دیگر به جنگ شامیان بروند؛[11] در دوران عبدالله بن زبیر بوده است. اما پس از مرگ یزید و بازگشت سپاه شام، افراد سپاه ابن زبیر نیز متفرق شدند. خوارج گفت‌وگویی با ابن زبیر داشته و نظر او را در مورد عثمان خواستند. در نهایت اختلاف بر سر عثمان افتاد و خوارج نیز از سپاه ابن زبیر،‌ جدا شدند.[12]
سپس خوارج در دوران حکمرانی ابن‌زبیر، مشکلاتی را برای او فراهم کردند و قیام‌هایی را شکل دادند. ابن ‌زبیر در یکی از مهم‌ترین این قیام‌ها، مهلب؛ حکمران خراسان را به جنگ خوارج فرستاد. بنابر منابع تاریخی، ابن ‌زبیر چنین به مهلب دستور داد:
بسم الله الرحمن الرحیم، از عبدالله امیر مؤمنان به مهلب بن ابی‌صفرة، و اما بعد، حارث بن عبدالله براى من نامه نوشته است که آتش جنگ‏ خوارجِ ازارقهِ از دین برگشته شعله‌ور شده و کارشان دشوار است، چنین مصلحت دیدم که تو را به فرماندهى جنگ علیه ایشان بگمارم؛ زیرا به قیام تو در این‌باره امیدوارم که شر آنان را از مردم شهر خود کفایت کنى و بیم و هراس آنان را از میان بردارى، یکى از افراد خاندان خود را به جانشینى در خراسان بگمار و حرکت کن و خود را به بصره برسان و آن‌جا با بهترین وسیله آماده شو و به سوى ایشان برو که امیدوارم خدایت بر ایشان پیروز گرداند، و السلام.[13] در نهایت مهلب به دنبال خوارج رفته، با آنها به نبرد پرداخت و آنها را پراکنده ساخت.[14]
مروانیان و خوارج
مروانیان نیز در نبرد با خوارج دچار صدمه‌های فراوانی شده و در مواردی از آنان شکست خوردند.[15] در یکی از این نبردها، عبدالملک مروان، مهلب را که سابقاً نبردی با خوارج داشت با وعده به سمت خود جذب کرده و او نیز با کمک حجاج بر خوارج چیره گشت.[16]
اما خوارج شکل گرفته در دهه چهارم هجرت، تمامی نداشتند؛ در زمان امام علی(ع) و پس از پایان جنگ نهروان، شخصى خطاب به امام علی(ع) گفت: اى امیر المؤمنین(ع)! خوارج همه نابود شدند. امام فرمود: «نه، سوگند به خدا هرگز! آنها نطفه‌هایى در پشت پدران و رحم مادران وجود خواهند داشت، هرگاه که شاخى از آنان سر برآورد قطع می‌گردد تا این‌که آخرینشان به راهزنى و دزدى تن در می‌دهند».[17] این پیش‌بینی امام به واقعیت پیوست و آنها در نهایت به شهرهای دوردست پناه برده و به  بهانه کفر همه جا را غارت کردند.[18] ردپای آنان تا به امروز بر کتاب تاریخ باقی مانده و حتی افکار آنان در گروه‌های افراطی و تکفیری، حیات یافته است؛ هنوز همگان را کافر می‌دانند و مال و جان همه حتی مسلمانان را بر خود حلال می‌پندارند.
 

[2]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 409، تهران، دارالکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. مؤلف مجهول، أخبار الدولة العباسیة و فیه أخبار العباس و ولده، تحقیق، الدوری، عبدالعزیز، مطلبی، عبدالجبار، ص 40، بیروت، دارالطلیعة، 1391ش.
[4]. مسکویه رازی، ابوعلی، تجارب الامم، تحقیق، امامی، ابوالقاسم، ج 1، ص 555، تهران، سروش، چاپ دوم، 1379ش.
[5]. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغة، محقق، صبحی صالح، ص 94، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.
[6]. همان، ص 94.
[7]. مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 33،‌ ص 434، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[8]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 5، ص 163- 164، بیروت، دارالفکر، چاپ اول، 1417ق.
[9]. طبری، محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک (تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 5، ص 166، بیروت، دارالتراث، چاپ دوم، 1387ق.
[10]. ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی‏، المنتظم،‏ محقق، عطا، محمد عبدالقادر، عطا، مصطفی عبدالقادر، ج 5، ص 295،‌ بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1412ق؛ تاریخ‏ الطبری، ج ‏5، ص 524.
[11]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 4، ص 165، بیروت، دار صادر، 1385ق.
[12]. اللیثی، خلیفة بن خیاط بن أبی هبیره، تاریخ خلیفة بن خیاط، ص 157، بیروت، دارالکتب العلمیة، چاپ اول، 1415ق.
[13]. دینوری، احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقیق، عبدالمنعم عامر، مراجعه، جمال الدین شیال، ص 271، قم، منشورات الرضی، 1368ش.
[14]. الأخبار الطوال، ص 272.
[15]. ابن خلدون، عبدالرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون‏)، تحقیق خلیل شحادة، ج 3، ص 188 و ج 3، ص 57،‌ بیروت، دارالفکر، چاپ دوم، 1408ق.
[16]. مسعودی، ابوالحسن علی بن الحسین، مروج الذهب و معادن الجوهر، تحقیق، داغر، اسعد، ج 3، ص 126، قم، دارالهجرة، چاپ دوم، 1409ق.
[17]. نهج البلاغة، ص 93 - 94.
[18]. جعفریان رسول، تاریخ خلفاء از رحلت پیامبر تا زوال امویان، ص 315، قم، دلیل ما، 1382ش.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها

  • تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
    774249 معصومین 1387/06/05
    شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عده‏ای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
  • معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
    747653 حدیث 1396/06/14
    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
  • آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می کند؟
    668729 Practical 1390/07/12
    نفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است، چنان که در آیات و روایات آمده است: "بریده باد هر دو دست ابو لهب"؛ "از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود". و... . منتها همان گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، ...
  • حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
    653325 Laws and Jurisprudence 1387/05/23
    زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و تصمیم جدی ...
  • عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
    645419 Practical 1391/02/11
    عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
  • آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
    592080 Laws and Jurisprudence 1387/12/04
    در غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
  • فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده می‌شود؟
    578767 نماز جمعه 1389/09/10
    در مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سوره‌ای از قرآن به نامش می‌باشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده می‌شود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع می‌شود و امام جمعه در این خطبه‌ها باید مردم را به تقوای ...
  • آیا ارتباط انسان با جن ممکن است؟
    562503 جن 1386/02/01
    قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی‌‏های زیر را برای او برمی‌شمارد:جن موجودی است که از آتش آفریده شد، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[1]دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال ...
  • اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
    562418 Laws and Jurisprudence 1387/09/23
     دسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری باز ...
  • می خواهم دعا کنم همسرم در زندگی مطیع من باشد آیا در این زمینه دعایی از اهل بیت (ع) به ما رسیده است؟
    556982 Practical 1389/02/22
    دعاها، لازم نیست حتماً به زبان عربى خوانده شوند؛ هرچند به عربی بهتر است، حتى دعا در نماز به زبان فارسى جایز است.نکته مهم تر این که انسان باید شرایط دیگر تأثیر گذاری دعا ...