جستجوی پیشرفته
بازدید
91455
آخرین بروزرسانی: 1399/11/26
خلاصه پرسش
هدف از خلقت انسان و جهان چه بوده است؟
پرسش
به چه دلیل خداوند، آدم و به طور کل همه عالم را خلق کرد؟ آیا او نیاز دارد که خلق کند؟
پاسخ اجمالی

خداوند وجودى بی‌نهایت است و همه کمالات را دارد. و آفریدن(ایجاد کردن) فیض است و خداوند فیاض است. کمال فیاضیت او اقتضا می‌کند که هرچه را لایق آفریده شدن است بیافریند. پس خداوند آفرید، چون فیاض است؛ یعنى هدف و چرایى آفرینش در فیاضیت او است. از آن‌جا که صفات ذاتى خداوند خارج از ذات او نیست، می‌توان گفت هدف از آفرینش، ذات خداوند است.

البته اگرچه هدف فاعل به این معنا که برای تأمین نیازها و جبران نقص خود، دست به خلقت زده باشد، برای خدا تصور ندارد؛ چون او بی‌نیاز مطلق است و نقصی در او راه ندارد؛ اما فعل خداوند باید هدف(هدف فعل) داشته باشد؛ زیرا خداوند حکیم است، و از شخص حکیم کار بیهوده و عبث صادر نمی‌شود؛ از این‌رو نظام آفرینش نظامی هدف‌مند است که در راستای اهداف عالیه‌ی ذات باری‌تعالی بنیان نهاده شده و در آن اثری از اعوجاج و آشفتگی پیدا نیست.

اما هدف نهایی آفرینش انسان، رسیدن به کمال و سعادت و دست یازیدن به والاترین کرامت‌ها و ارزش‌های انسانی است. و این هدف هرچه که باشد نتیجه‌اش به خود او برمی‌گردد نه به خداوند؛ چراکه او غنی مطلق است و ممکنات از جمله انسان محتاج اویند، چنان‌که فرموده است: «ای مردم! شما نیازمند به خدایید، تنها خداوند است که بی‌نیاز و شایسته‌ی هرگونه حمد و ستایش است».

پاسخ تفصیلی

براى روشن شدن پاسخ، توجه به چند مطلب لازم است:

الف) هدف خداوند از آفرینش

  1. خداوند متعال به مقتضاى این‌که واجب الوجود است و وجود او وابسته به چیزى نیست، هیچ محدودیتى و نقصى ندارد و همه کمالات را دارد.
  2. از جمله کمالات او فیاض و جواد بودن است. خداوند در قرآن می‌فرماید: «و عطاى پروردگارت منع نشده است».[1]

خداوند متعال، براى عطا کردن از ناحیه خودش، هیچ محدودیتى ندارد، پس هر جا که عطا نمی‌کند، به دلیل محدودیت پذیرنده عطا است، نه عطا کننده، و هر چیز که لایق عطا شدن باشد، عطا می‌شود.

  1. هر خیرى و کمالى ناشى از وجود است و هر شرّ و نقصى ناشى از عدم. مثلاً علم، خیر و کمال است و جهل، شرّ و نقص. هم‌چنین قدرت، در مقابل عجز و ناتوانى، کمال و خیر است. پس معلوم می‌شود که وجود خیر است و در مقابل آن، هر شرّ و نقصى عدم است.
  2. با توجه به مقدمه سوم می‌توان دریافت که فیاض و جواد بودن خداوند با آفریدن و ایجاد کردن محقق می‌شود. پس لازمه فیاض بودن آفریدن است.

به عبارت دیگر؛ اگر چیزى لایق آفریده شدن باشد و خداوند آن‌را نیافریند، این نیافریدن با توجه به خیر بودن وجود، منع از خیر است و بخل محسوب می‌شود و بخل از خداوند محال است. از این مقدمات نتیجه می‌گیریم، اگر سؤال شود چه چیز باعث شد خدا بیافریند؟ پاسخ می‌دهیم که فیاض بودن او باعث آفرینش شده است.

  1. صفات خدا زاید بر ذات خدا نیست. صفات انسان و دیگر اجسام، زاید بر ذات آنها است. مثلاً سیب یک ذات دارد و سرخى و شیرینى صفت آن است. این سرخى و شیرینى، خارج از ذات سیب است. سیب می‌تواند به‌جاى این صفات، ترش و سبز باشد و ذات او باقى بماند.

بحث اتحاد ذات و صفات خداوند، یک بحث کلامى عمیق است که می‌توانید در علم کلام در بحث توحید صفاتى مطالعه کنید. آنچه در این‌جا براى ما مهم است، این است که فیاض بودن - که علت غایى آفرینش است - عین ذات خدا است و خارج از ذات او نیست. پس اگر سؤال شود چرا خداوند آفرید؟ خواهیم گفت؛ چون خدا است. پس علت غایى در واقع خود خداوند است. این همان سخن فلاسفه ما است که می‌گویند: علت غایى و علت فاعلى در افعال خداوند، متحد است،[2] و شاید بتوان همین معنا را از برخى آیات قرآن،[3] و نیز: «الیه یرجع الامر کله»؛[4] (و تمام کارها به او بازگردانده می‌شود)، استفاده نمود.[5]

نکته‌ی قابل توجه آن است که اگرچه هدف فاعل به این معنا که برای تأمین نیازها و جبران نقص خود، دست به خلقت زده باشد، برای خدا تصور ندارد؛ چون او بی‌نیاز مطلق است و نقصی در او راه ندارد؛ اما فعل خداوند باید هدف داشته باشد(هدف فعل)؛ زیرا خداوند حکیم است، از شخص حکیم کار بیهوده و عبث صادر نمی‌شود، نظام آفرینش نظامی است هدف‌مند که در راستای اهداف عالیه‌ی ذات باری‌تعالی بنیان نهاده شده و در آن اثری از اعوجاج و آشفتگی پیدا نیست و ذرات عالم با زبان بی‌زبانی می‌گویند:

نیست در دایره یک نقطه خلاف از کم و بیش                         که من این مسأله بی چون و چرا می بینیم

مطابق نص آیات قرآن، خالق موجودات، اشیاء و پدیده‌ها را نه باطل آفرید و نه بازیچه، بلکه محور و اساس آفرینش او بر مبنای حق استوار گشته است که در این نظام احسن، حتی کوچک‌ترین اجزای آن اهداف و مقاصد بلند و ارزش‌مندی را تعقیب می‌نمایند و هیچ‌یک از آنها معطل و بی‌کار نمی‌باشند که:

در این پرده یک رشته بی کار نیست                              سر رشته بر ما پدیدار نیست

البته این نکته را نباید از نظر دور داشت که علت غایی و هدف نهایی خلقت کائنات و پیدایش موجودات، انسان بوده است، به عبارت شفاف‌تر، خداوند عالم را آفرید تا آدم را بیافریند؛ چرا که او احسن المخلوقین است، چنانچه خدایش احسن الخالقین، و از کارگاه هستی موجودی مانند او بیرون نیامده است. چنان‌که در حدیث قدسی آمده است: «ای پسر آدم همه چیز را برای تو آفریدم و تو را برای خودم».[6] ،[7]

ب) هدف خداوند از آفرینش انسان

آنچه تا کنون گفته شد، نسبت به اصل آفرینش بود؛ اما در باره‌ی آفرینش انسان، باید گفت؛ کمال خاصى که خداوند می‌خواست با خلقت انسان آن‌را بیافریند، هدف خلقت بشر بود.

توضیح آن‌که: لازمه‌ی کمال فیاض بودن خداوند این است که هر کمال ممکنى را بیافریند. او قبل از آفرینش انسان، موجودات دیگرى را به نام ملائکه آفریده بود که از همان ابتداى آفرینش داراى همه‌ی کمالات ممکنه‌ی خود بودند؛ یعنى، همه‌ی کمالات خود را بالفعل داشتند. پس هرگز به کمال جدیدى دست پیدا نمی‌کنند و مرتبه‌ی وجودیشان تکامل نمی‌یابد. خداوند از زبان ملائکه فرمود: «و هیچ‌یک از ما فرشتگان نیست، مگر این‌که براى او مقام و مرتبه‌‏اى معین است و ماییم که صف بسته‌‏ایم و ماییم که خود تسبیح گویانیم».[8]

حال با طرح این موضوعات وارد مبحث اصلی شده، و می‌گوییم: هدف از خلقت انسان - که علت غایی و هدف نهایی خلقت کائنات و پیدایش موجودات است -، هرچه که باشد نتیجه‌اش به خود او برمی‌گردد نه به خداوند که او غنی مطلق است و ممکنات از جمله انسان محتاج اویند، چنان‌که فرموده است: «ای مردم! شما نیازمند به خدایید، تنها خداوند است که بی‌نیاز و شایسته‌ی هرگونه حمد و ستایش است».[9] و در جایی دیگر، موسی(ع) به بنی‌‌اسرائیل گفت: «اگر شما و همه‌ی مردم روی زمین کافر شوید به خدا زیانی نمی‌رسد؛ چراکه او بی‌نیاز و ستوده است».[10]

در این‌باره علی(ع) نیز در خطبه‌ی همام می‌فرماید: «خداوند سبحان هنگام آفرینش خلق از طاعت و بندگی‌شان بی‌نیاز و از معصیت و نافرمانی آنها ایمن بود؛ زیرا معصیت گناه‌کاران او را زیان ندارد و طاعت فرمان‌برداران سودی به او نمی‌رساند».[11] (بلکه غرض از امر به طاعت و نهی از معصیت سود بردن بندگان است).

درباره‌ی هدف آفرینش انسان در آیات قرآن بیانات مختلفی آمده است که در حقیقت هر کدام به یکی از ابعاد این هدف اشاره می‌نمایند، از جمله:

 «من جن و انس را نیافریدم، مگر این‌که مرا پرستش کنند».[12] در جای دیگر می‌خوانیم: «آن‌که مرگ و زندگی را آفرید تا شما را بیازمایدتان که کدام یک از شما به عمل نیکوتر است».[13] (یعنی آزمایشی آمیخته با پرورش و در نتیجه تکامل)، و در موردی دیگر آمده است: «ولی مردم همواره مختلف‌اند، مگر آنچه پروردگارت رحم کند و برای همین (پذیرش رحمت و در سایه آن تکامل)، آنها را آفرید».[14]

همان‌گونه که ملاحظه می‌شود، همه‌ی این خطوط به یک نقطه منتهی می‌شود و آن پرورش و هدایت و تکامل انسان‌ها است. از این‌جا معلوم می‌شود که غایة الغایات و هدف نهایی آفرینش انسان، رسیدن به کمال و سعادت و دست یازیدن به والاترین کرامت‌ها و ارزش‌های انسانی است که این همه در پرتو شناخت و معرفت و عبودیت و بندگی آگاهانه به پیش‌گاه ذات احدیت میسور و ممکن خواهد بود که: «بندگی خدا گوهر گران بهایی است که باطن آن ربوبیت است»،[15] که هر کس به آن دست یافت سلطنت بر همه‌ی ما سوی الله کند.

در روایتی از امام صادق‌(ع) می‌خوانیم: که امام حسین(ع) در برابر اصحابش آمد و چنین فرمود: «خداوند بزرگ بندگان را نیافریده، مگر به برای این‌که او را بشناسند، هنگامی که او را بشناسند، عبادتش می‌کنند و هنگامی که بندگی او کنند از بندگی غیر او بی‌نیاز شوند».[16]


[1]. اسراء، 20.

[2]. ر. ک: طباطبائى، سید محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 8، ص 44؛ مصباح یزدى، محمد تقى، معارف قرآن، ج 1-3، ص 154- 179، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی، چاپ دوم، 1378ش.

[3]. بقره، 210؛ آل عمران، 109؛ انفال، 44؛ حج، 76؛ فاطر، 4؛ حدید، 5.

[4]. هود، 123.

[5]. اقتباس از: «هدف از خلقت»، 76.

[6]. "عبدی خلقت الاشیاء لأجلک و خلقتک لأجلی". حافظ برسی، رجب بن محمد، مشارق أنوار الیقین فی أسرار أمیر المؤمنین(ع)، محقق، مصحح، عاشور، علی، ص 283، بیروت، أعلمی، چاپ اول، 1422ق.

[7]. اقتباس از: «هدف از خلقت انسان»، 224.

[8]. صافات، 164 و 166.

[9]. «یا ایها الناس انتم الفقراء الی الله و الله هو الغنی الحمید». فاطر، 15.

[10]. «و قال موسی ان تکفروا انتم و من فی الارض جمیعاً فإن الله لغنی حمید». ابراهیم، 8.

[11]. «اما بعد، فإن الله سبحانه و تعالی خلق الخلق حین خلقهم غنیاً عن طاعتهم، آمناً من معصیتهم، لأنه لاتضره معصیة من عصاه، و لاتنفعه طاعة من أطاعه». سید رضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، محقق، صبحی صالح، ص 303، خ همام، قم، هجرت، چاپ اول، 1414ق.

[12]. "و ما خلقت الجن و الانس الاّ لیعبدون". ذاریات، 56.

[13]. "الذی خلق الموت و الحیاة لیبلوکم ایکم احسن عملاً". ملک، 2.

[14]. "و لایزالون مختلفین الاّ من رحم ربک و لذالک خلقهم". هود، 118و 119.

[15]. "الْعُبُودِیَّةُ جَوْهَرٌ کُنْهُهَا الرُّبُوبِیَّة". منسوب به جعفر بن محمد علیه السلام (امام ششم)، مصباح الشریعة، ص 7، بیروت، اعلمی، چاپ اول، 1400ق.

[16]. "ان الله عزوجل ما خلق العباد الاّ لیعرفوه، فإذا عرفوه عبدوه، فإذا عبدوه استغنوا بعبادته عن عبادة من سواه". شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 1، ص 9، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها