لطفا صبرکنید
6216
- اشتراک گذاری
صرف نظر از عقاید صوفیه که مخلوطی از باورهای درست و نادرست بوده و باید هر کدامشان جداگانه مورد بررسی قرار گیرد، به بررسی روایت اشاره شده در پرسش میپردازیم.
این روایت در کتابهایی که از منابع کهن اولیه به شمار میآیند، یافت نشد و اولین منبع در دسترسی که آن را نقل کرده است، کتاب حدیقة الشیعة منتسب به «مقدس اردبیلی» متوفای 993(قرن دهم)است.[1] و منابع بعدی نیز به نقل از ایشان، این روایت را ذکر کردهاند.[2]
به هر حال جدا از موضوع اعتبار سند، متن و ترجمه روایت چنین است:
امام رضا(ع) فرمود: «لا یقول بالتصوّف أحد إلّا لخدعة، أو ضلالة، أو حماقة و أمّا من سمّى نفسه صوفیاً للتقیة فلا إثم علیه»؛[3]
کسی خود را صوفی اعلام نمیکند، مگر از روى مکر و حیله، یا گمراهى و یا حماقت، اما کسى که خود را از روی تقیه صوفى بنامد، گناهی مرتکب نشده است».
در بعضى از روایات دیگر علامت و نشان این افراد آن است که به نام گذاشتن بر خود اکتفا نماید، اما به عقاید باطل آنها قائل نشود.[4]
در مورد این روایت باید گفت:
- از نگاه سندشناسی، سندی برای این حدیث ذکر نشده است؛ تا بتوان در مورد آن اظهار نظر کرد. به هر حال، این روایت از روایاتی نیست که از دیدگاه دانش رجال، روایتی صحیح و یا ثقه ارزیابی شود.
- اشخاصی که راه افراط و تفریط را پیموده و تنها جنبهای از دین را مورد توجه قرار داده و از دیگر تعالیم آن غافل میباشند، مورد تأیید اسلام نیستند. خواه نامشان صوفی باشد و یا هر نام دیگری.
در نگاهی دیگر، افرادی که خود را از جامعه اسلامی جدا ساخته و روش جدید منحصر به فردی که در اسلام به آن اشاره نشده را ارائه میکنند، باید دید که هدفشان چیست؟ آنان یا در صدد فریب افراد و معرفی خود به عنوان الگو میباشند و یا آنکه واقعاً نمیدانند که مسیرشان درست نیست و یا آنکه سادهلوحاند؛ از اینرو، محتوای این روایت برای هر بدعتگذاری میتواند قابل قبول باشد.
- قسمت پایانی روایت ناظر به آن است که اگر شرایط جامعه به گونهای باشد که معارف ناب اسلامی را نتوان با آزادی گسترش داد و موانعی در این مسیر وجود داشته باشد، اگر صوفیگرایی در جامعه از جذابیت برخوردار بوده و اندیشمندی تنها به هدف نشر معارف، وانمود کند که از صوفیان است، این رفتار او ایرادی نخواهد داشت و این نوعی تقیه مداراتی است.[5]
از اینرو چه بسا افرادی که در تاریخ به عنوان صوفی شناخته شدهاند، شاید در واقع صوفی نباشند و تنها به مصالحی خود را اینگونه وانمود کردهاند.
[1]. البته در انتساب این کتاب به مقدس اردبیلی تردیدهایی وجود دارد.
[2]. مجذوب تبریزى، محمد، الهدایا لشیعة أئمة الهدى، محقق، مصحح، درایتى، محمد حسین، قیصریهها، غلامحسین، ج 1، ص 108، قم، دار الحدیث، چاپ اول، 1387ش.
[3]. مقدس اردبیلى، حدیقة الشیعة، ج 4، ص 803، قم، انصاریان، چاپ سوم، 1383ش.
[4]. همان.
[5]. «حدود تقیه»، 12377؛ «دلایل تقیه کردن ائمه(ع)»، 1779؛ «تقیه کردن امام معصوم»، 3022.