لطفا صبرکنید
78956
- اشتراک گذاری
ابتدا باید گفت که تقسیم جنیان به مسلمان و کافر و پیروی برخی از آنها از پیامبر اسلام(ص) موضوعی است که در قرآن بدان اشاره شده و برای افرادی که خود را مسلمان میدانند قابل انکار نیست. بر این اساس اگر گزارشی در مورد برخورد پیامبر(ص) و یا اصحابشان با آنان وجود داشته باشد، نباید آنرا به سرعت انکار کرد، اگرچه در مورد اعتبار هر گزارش باید به تحقیق پرداخت.
با ذکر این مقدمه باید گفت؛ در منابع تاریخی و روایی گزارشهای متعددی از جنگ امام علی(ع) با جنیان کافر[1] و شکست آنها توسط امام(ع) وارد شده است. به عنوان نمونه:
1. ابن عباس: وقتی پیامبر(ص) به سمت جنگ بنیمصطلق میرفتند و به نزدیکی منطقه «وعر» رسیدند، جبرئیل به آنحضرت(ص) خبر داد که طائفهاى از کافران جن در این سرزمین هستند و قصد دارند که به اصحاب شما ضرر برسانند. پیامبر(ص) به امام علی(ع) فرمود که شر آنها را با آن قدرتى که خدا به او داده است، از بین ببرد و یا آنها را محصور کند. امام(ع) نیز به همراه صد نفر از صحابه به سمت آن جنها رفتند. وقتی امام(ع) نزدیک آن منطقه رسید، به اصحاب فرمود شما بایستید تا به شما اطلاع بدهم. امام(ع) به تنهایی و با یاد نامهای خدا وارد آن منطقه شد و خود را معرفی کرد. در این هنگام صورتهایی مانند زنگیان پیدا شد که شعلههاى آتش در دست داشتند. امام(ع) با تلاوت قرآن جلو میرفتند و شمشیر خود را به جانب راست و چپ حرکت مىداد. وقتی به نزدیکی آن اجنه رسید، آنها مانند دود سیاهى بالا رفتند و ناپیدا شدند. سپس امام(ع) به همراه اصحاب به سمت پیامبر(ص) برگشتند و خبر را نقل کردند. آنحضرت(ص) فرمود آنها نزد من آمدند و مسلمان شدند و من نیز اسلام آنها را قبول کردم».[2]
2. ابن عباس: رسول اکرم(ص) از جحفه به سمت مکه حرکت کردند. در حدیبیه ذخیره آب اصحاب پیامبر(ص) در حال اتمام بود و به همین علت، تشنگی بر آنها غلبه کرد. در نزدیکی آن منطقه چاهی بود. پیامبر(ص) فرمود چه کسی حاضر است از آن چاه آب بیاورد؟ برخی از اصحاب داوطلب شدند و همراه با گروهی به سوی چاه حرکت کردند وقتی به نزدیک چاه رسیدند، شعلههای آتش نمودار شد و صداهای ترسناک به گوش میرسید. آن جماعت از ترس عقب نشینی کردند و ماجرا را به پیامبر(ص) گفتند. پیامبر(ص) به امام علی(ع) فرمود: از آن چاه آب بیاور. امام(ع) به کنار چاه رسید و سطلی را به داخل چاه انداخت. وقتی خواست سطل را بالا بکشد، جنیان طناب را بریدند. پس امام(ع) به همراهان فرمود: کیست که درون چاه برود؟ اما کسی قبول نکرد؛ لذا امام(ع) خود وارد چاه شد. وقتی امام(ع) داخل چاه شد، خندهها و صدای قهقهه به گوش میرسید. پس از لحظاتی اصحاب صدای الله اکبر امام(ع) را شنیدند و جنیان از امام(ع) امان خواستند و خنده آنان تبدیل به گریه شده بود. امام(ع) به اصحاب فرمود ریسمان را به داخل چاه بفرستید. حضرت(ع) سطل را به آن ریسمان بست و مقدار زیادی آب به بالا فرستاد، تا اینکه همه اصحاب از نوشیدن آب سیراب شدند. بعد از آن امام(ع) خدمت رسول خدا(ص) رسید و آنچه را که مشاهده کرده بود، نقل کرد. پیامبر(ص) فرمود: این جن برادر آن جنی بود که بین کوه صفا و مروه به دست علی بن ابیطالب(ع) کشته شد و او قصد داشت انتقام برادرش را بگیرد، اما خودش نیز کشته شد».[3]
3. سلمان فارسی: روزى حضرت رسول(ص) در ابطح در حال سخنرانی بودند که یکی از اجنه به نام «عرفطه بن شمراخ» از قبیله «بنینجاح» نزد آنحضرت(ص) رسید و از ایشان امان خواست و گفت گروهى از ما بر دیگری ستم کرده است. ما گروهی بودیم که به آسمان مىرفتیم و از ملائکه خبرهایی میشنیدیم، اما وقتی شما مبعوث شدید، ما را از آسمان منع کردند. ما به تو ایمان آوردیم و بعضى از قوم ما بر کفر خود باقی ماندند. میان ما و آنها اختلاف به وجود آمد و تعداد و قدرت آنها از ما بیشتر است و به ما ضرر میرسانند؛ لذا از شما میخواهیم کسى را بفرستید که به درستى میان ما حکم کند. حضرت(ص) به برخی از اصحاب پیشنهاد داد تا این کار را انجام دهند، اما آنها قبول نکردند؛ لذا پیامبر(ص) به امام علی(ع) فرمود با او برو و میان او و قوم او با عدالت حکم کن. امام(ع) شمشیر خود را برداشت و همراه سلمان با عرفطه رفتند و بعد از مدتی برگشت و به پیامبر(ص) گفت که من کافران از اجنه را به سه خصلت دعوت کردم: اول: به خدا ایمان بیاورند و به پیامبرى شما اقرار کنند، اما آنها قبول نکردند. دوم: جزیه بدهند باز هم نپذیرفتند. سوم: با عرفطه صلح کنند، اما آنها اینرا نیز قبول نکردند. پس شمشیر کشیدم و بر آنها حمله کردم و عدهای از آنها را به قتل رساندم. آنها وقتی این وضعیت را مشاهده کردند، صلح کردند و مسلمان شدند.[4]
گفتنی است؛ اینکه جنیان از کلمه(یا علی) ترسیده و از دیگر کلمات نمیهراسند، چیزی نیست که در روایات به آن اشاره شده باشد تا به شرح و بسط آن بپردازیم و ادعای جنگیران را خودشان باید ثابت کند.[5]
[1]. «توانایى شیطان و جن»، 138؛ «قطع دست شیاطین و اجنه از آسمانها بعد از ختم نبوت»، 15769؛ «قطع دست جن توسط امام علی(ع) در زمان حضرت نوح(ع)»، 104721.
[2]. شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 1، ص 339، قم، کنگره شیخ مفید، چاپ اول، 1413ق.
[3]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب ع، ج 2، ص 88 – 90، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق.
[4]. همان، ج 2، ص 308 – 310.
[5]. «قطع دست جن توسط امام علی(ع) در زمان حضرت نوح(ع)»، 104721؛ «ورود مار به مسجد کوفه و گفتگوی او با امام علی(ع)»، 94654.