لطفا صبرکنید
بازدید
24401
24401
آخرین بروزرسانی:
1402/04/30
کد سایت
en21792
کد بایگانی
33225
نمایه
زندگینامه زید بن حارثه
طبقه بندی موضوعی
برخی صحابیان
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
«زید بن حارثه» چگونه به فرزندخواندگی پیامبر اسلام(ص) درآمد و به «زید بن محمد» مشهور شد؟
پرسش
زید بن حارثه کیست؟
پاسخ اجمالی
زید بن حارثه در سنین کودکى به همراه مادرش(سعدى بنت ثعلبة بن عبد عامر)، براى دیدار بستگانش به سوى قبیله ثعلبه بن عامر مىرفتند که قبیله بنى قین، آنها را مورد هجوم و غارت قرار دادند و زید به اسارت راهزنان درآمد. راهزنان پس از به اسارت درآوردن زید او را به بازار عکاظ مکه برده و به عنوان برده فروختند.
حکیم بن حزام، زید را خریدارى کرد و براى خدمتگزارى در اختیار خدیجه(س) همسر رسول خدا(ص) قرار داد و خدیجه پس از ازدواج با پیامبر اسلام او را به حضرتشان هدیه کرد و زید همنشینى و خدمتگزارى پیامبر اسلام(ص) را عهدهدار شد.
وقتى پیامبر(ص) از مکه براى یک سفر تبلیغى به طائف میرفت، زید که از کودکی به سن نوجوانى رسیده بود به عنوان محافظ همراه آنحضرت بود و آنگاه که دشمنان، رسول گرامى اسلام را مورد حمله قرار دادند، او خود را مانند سپر قرار داده بود، سنگها به بدن او مىخورد و او از وجود نازنین پیامبر(ص) دفاع مىکرد.
زید نوجوان به رسول خدا (ص) انس و علاقه زیادى پیدا کرده بود، به همین دلیل وقتى پدر و عمویش براى یافتن و بردن او به مکه آمده و نزد ابوطالب رفتند تا فرزند خود را که در خدمت رسول خدا بود تحویل بگیرند. پیامبر(ص) هم او را آزاد گذاشت تا چنانچه خود بخواهد همراه پدر و عمویش به خانواده خود ملحق شود. اما با کمال تعجب مشاهده کردند زید حاضر نیست از کنار پیامبر(ص) جدا شود! پدر زید گفت: واى به حال تو، بردگى را بر آزادى ترجیح مىدهى؟ و حاضر نیستى به خانواده خود بازگردى؟
زید گفت: همینطور است، آنچه من از این شخص دیدهام بر همه چیز ترجیح دارد و به هیچ شکلى حاضر نیستم از حضور پیامبر اسلام (ص) دست بردارم.
ارتباط و محبوبیت زید نزد پیامبر(ص) آنقدر قوى و صمیمى شد که او را زید فرزند محمد(ص) مىنامیدند، اینجا بود که آیه قرآن نازل شد: «پسرخواندگان را به نام پدرشان بخوانید که در نزد خدا منصفانهتر است».[1]
زید سومین مسلمان صدر اسلام است. وی خدمات بسیاری در گسترش اسلام به پیامبر کرد. آنگاه که مسلمانان به خاطر نداشتن امنیت از مکه به مدینه هجرت کردند، او نیز به مدینه آمد و در هر نوبتى که اسلام و مسلمانان مورد هجوم دشمن واقع مىشد و پیامبر اسلام ناچار مىشد دفاع انجام دهد، زید هم در هر جبههاى براى حمایت از پیامبر(ص) شرکت مى کرد. او در جنگهای زیادی؛ مانند جنگ خندق، موته، جموم، قرده، وادی القری و... شرکت داشت و در چند مورد هم فرمانده سپاه اسلام بود.[2]
ایمان و شجاعت زید تا آنجا بلند و شکوهمند گردید که از یاران بزرگ و ممتاز رسول خدا شد، و نسبت به دیگر بزرگان اسلام و صحابه آن حضرت، خصوصیات منحصر به فردی داشت. غیر از نام برخی پیامبران و پیامبر اسلام(ص)، از میان یاران و صحابه پیامبر تنها نام زید در قرآن کریم[3] آمده است.[4] زمانی که رسول خدا در جنگ بنی المصطلق(جنگ مریسیع) شرکت نمود، زید بن حارثه را به جانشینى خود و حکومت بر مدینه قرار داد.
سرانجام زید بن حارثه این مجاهد بزرگ در جنگ موته که فرماندهى ارتش اسلام را نیز بر عهده داشت -و در جمادى الاول سال هشتم هجرت- به شهادت رسید و مزد سالها مجاهدت و فداکاری خود را در راه اسلام گرفت.[5]
حکیم بن حزام، زید را خریدارى کرد و براى خدمتگزارى در اختیار خدیجه(س) همسر رسول خدا(ص) قرار داد و خدیجه پس از ازدواج با پیامبر اسلام او را به حضرتشان هدیه کرد و زید همنشینى و خدمتگزارى پیامبر اسلام(ص) را عهدهدار شد.
وقتى پیامبر(ص) از مکه براى یک سفر تبلیغى به طائف میرفت، زید که از کودکی به سن نوجوانى رسیده بود به عنوان محافظ همراه آنحضرت بود و آنگاه که دشمنان، رسول گرامى اسلام را مورد حمله قرار دادند، او خود را مانند سپر قرار داده بود، سنگها به بدن او مىخورد و او از وجود نازنین پیامبر(ص) دفاع مىکرد.
زید نوجوان به رسول خدا (ص) انس و علاقه زیادى پیدا کرده بود، به همین دلیل وقتى پدر و عمویش براى یافتن و بردن او به مکه آمده و نزد ابوطالب رفتند تا فرزند خود را که در خدمت رسول خدا بود تحویل بگیرند. پیامبر(ص) هم او را آزاد گذاشت تا چنانچه خود بخواهد همراه پدر و عمویش به خانواده خود ملحق شود. اما با کمال تعجب مشاهده کردند زید حاضر نیست از کنار پیامبر(ص) جدا شود! پدر زید گفت: واى به حال تو، بردگى را بر آزادى ترجیح مىدهى؟ و حاضر نیستى به خانواده خود بازگردى؟
زید گفت: همینطور است، آنچه من از این شخص دیدهام بر همه چیز ترجیح دارد و به هیچ شکلى حاضر نیستم از حضور پیامبر اسلام (ص) دست بردارم.
ارتباط و محبوبیت زید نزد پیامبر(ص) آنقدر قوى و صمیمى شد که او را زید فرزند محمد(ص) مىنامیدند، اینجا بود که آیه قرآن نازل شد: «پسرخواندگان را به نام پدرشان بخوانید که در نزد خدا منصفانهتر است».[1]
زید سومین مسلمان صدر اسلام است. وی خدمات بسیاری در گسترش اسلام به پیامبر کرد. آنگاه که مسلمانان به خاطر نداشتن امنیت از مکه به مدینه هجرت کردند، او نیز به مدینه آمد و در هر نوبتى که اسلام و مسلمانان مورد هجوم دشمن واقع مىشد و پیامبر اسلام ناچار مىشد دفاع انجام دهد، زید هم در هر جبههاى براى حمایت از پیامبر(ص) شرکت مى کرد. او در جنگهای زیادی؛ مانند جنگ خندق، موته، جموم، قرده، وادی القری و... شرکت داشت و در چند مورد هم فرمانده سپاه اسلام بود.[2]
ایمان و شجاعت زید تا آنجا بلند و شکوهمند گردید که از یاران بزرگ و ممتاز رسول خدا شد، و نسبت به دیگر بزرگان اسلام و صحابه آن حضرت، خصوصیات منحصر به فردی داشت. غیر از نام برخی پیامبران و پیامبر اسلام(ص)، از میان یاران و صحابه پیامبر تنها نام زید در قرآن کریم[3] آمده است.[4] زمانی که رسول خدا در جنگ بنی المصطلق(جنگ مریسیع) شرکت نمود، زید بن حارثه را به جانشینى خود و حکومت بر مدینه قرار داد.
سرانجام زید بن حارثه این مجاهد بزرگ در جنگ موته که فرماندهى ارتش اسلام را نیز بر عهده داشت -و در جمادى الاول سال هشتم هجرت- به شهادت رسید و مزد سالها مجاهدت و فداکاری خود را در راه اسلام گرفت.[5]
[1]. احزاب، 5. «ادْعُوهُمْ لِآبائِهِمْ هُوَ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّه ...».
[3]. اگرچه آنچه را که قرآن در باره ایشان میگوید به نوعی جنبه توبیخ دارد، اما این توبیخ به حدی نیست که از جایگاه و شخصیت ایشان بکاهد.
[4]. همان، 37. «وَ إِذْ تَقُولُ لِلَّذی أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَیْهِ وَ أَنْعَمْتَ عَلَیْهِ أَمْسِکْ عَلَیْکَ زَوْجَکَ وَ اتَّقِ اللَّهَ وَ تُخْفی فی نَفْسِکَ مَا اللَّهُ مُبْدیهِ وَ تَخْشَى النَّاسَ وَ اللَّهُ أَحَقُّ أَنْ تَخْشاهُ فَلَمَّا قَضى زَیْدٌ مِنْها وَطَراً زَوَّجْناکَها لِکَیْ لا یَکُونَ عَلَى الْمُؤْمِنینَ حَرَجٌ فی أَزْواجِ أَدْعِیائِهِمْ إِذا قَضَوْا مِنْهُنَّ وَطَراً وَ کانَ أَمْرُ اللَّهِ مَفْعُولاً»؛ و تو، به آن مرد که خدا نعمتش داده بود و تو نیز نعمتش داده بودى، گفتى: زنت را براى خود نگهدار و از خداى بترس. در حالى که در دل خود آنچه را خدا آشکار ساخت مخفى داشته بودى و از مردم مىترسیدى، حال آنکه خدا از هر کس دیگر سزاوارتر بود که از او بترسى. پس چون زید از او حاجت خویش بگزارد، به همسرى تواش درآوردیم تا مؤمنان را در زناشویى با زنان فرزند خواندگان خود، اگر حاجت خویش از او بگزارده باشند، منعى نباشد. و حکم خداوند شدنى است.
[5]. ر. ک: ابن الأثیر، عزالدین ابو الحسن على بن محمدالجزرى، أسدالغابة فى معرفة الصحابة، ج 2، ص129-132، بیروت، دارالفکر، 1409ق، 1989م؛ أبو عمر یوسف بن عبد الله بن محمد بن عبدالبر، الاستیعاب فى معرفة الأصحاب، تحقیق، على محمد البجاوى، ج 2، ص 542- 547، دارالجیل، بیروت، 1412ق، 1992م.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات