جستجوی پیشرفته
بازدید
12532
آخرین بروزرسانی: 1391/03/30
خلاصه پرسش
آیا آنچه مجتهدان ما در استنباط های فقهی شان (در برخی موارد) انجام می دهند قیاس نیست؟
پرسش
ما شیعیان نسبت به روش \"قیاس\" که اهل تسنّن و خصوصاً حنفیان دارند اعتراض داریم، و در روایات هم آمده، اوّلین کسی که قیاس کرد ابلیس بود که گفت: \" خلقتنی من نار و خلقته من طین\". امّا آیا آنچه در استنباط های فقهی و اجتهادهای مجتهدین خود ما انجام می شود هم نوعی قیاس (در پاره ای موارد) نیست؟ و اگر قیاس چند معنا دارد، کدام قسم از قیاس مجاز و ممدوح است و کدام قسم آن مذموم و باطل؟
پاسخ اجمالی

قیاس از نظر لغت به معنای اندازه گیری، سنجش و برابری است و در اصطلاح علم اصول عبارت است از: هر گاه شخصى حکم یک چیزى را بداند و حکم چیز دیگری را نداند تشبیه کند که این به آن شباهت دارد پس حکمشان ‏باید چنین باشد.

 

نپذیرفتن این حکم مختص شیعه نیست، بلکه حنابله نیز معتقدند باید علت مشخصی بین فرع و اصل باشد تا حمل درست شود.

 

برخی از اهل سنت در این باره می گویند: واجب و حرام با نص متواتر ثابت می شوند نه با قیاس.

 

از مسلّمات نزد شیعه این است که قیاس راه درستی برای به دست آوردن احکام شرعی نیست.

 

در منابع اهل تسنن؛ مانند تفسیر" طبرى" از" ابن عباس" و" ابن سیرین" و" حسن بصرى" نیز این مطلب نقل شده است.

 

قیاس از آن جهت باطل است که از راه ظنّ خود استنباط مى‏نمایند، و شاید در آن صفاتى دیگر باشد که ما ندانیم.

 

اصولیان اقسامى براى قیاس برشمرده‏اند.

 

قیاس تمثیل و تشبیه، قیاس منصوص العلّة، قیاس مستنبط العلّة و قیاس اولویت، امّا قیاس تمثیل و تشبیه، همین قیاس مورد بحث است که تعریف آن گذشت، و اما سایر اقسام قیاس، تحت عنوان «موارد استثنا شده از قیاس» است.

 

اما آنچه مجتهدین شیعه انجام می دهند قیاس منطقی است نه قیاس اصولی و فقهی

 

توضیح اینکه قیاس بر دو گونه است:

 

1- قیاس فقهى و یا اصولى 2- قیاس منطقى این دو قیاس با هم اشتراک لفظى دارند، نه معنوى؛ زیرا قیاس در فقه عبارت است از سرایت دادن حکمى از موضوعى به موضوع دیگر به علت مشابهت بین این دو، ولى قیاس در منطق عبارت از استدلال است در قالب یکى از اشکال منطقى براى پى بردن از معلوم به مجهول.

 

استدلال بر سه گونه است:

 

1- قیاس 2- استقراء 3- تمثیل‏

 

استدلال قیاسى عبارت از قضایا و قوانین کلى صغروى و کبروى است، براى به دست آوردن قضایاى جزئى به نام نتایج مثلاً گفته مى‏شود: العالم متغیّر، و کل متغیّر حادث. نتیجه این دو قضیه کلى قضیه جزئى است که مى‏گوییم العالم حادث. دو مقدمه قیاس را صغرى و کبرى و قضیه‏اى را که حاصل آنهاست نتیجه مى‏گویند.

 

پاسخ تفصیلی

قیاس از نظر لغت به معنای اندازه گیری، سنجش و برابری است و در اصطلاح علم اصول عبارت است از اینکه در دو موضوع مشابه، حکم یکی معلوم و حکم دیگری مجهول باشد و با مقایسه کردن آنها حکم شرعی مجهول مشخص گردد.

 

به سخن دیگر قیاس آن است که شخصى حکم یکى را بداند و حکم دیگری را نداند تشبیه کند که این به آن شباهت دارد پس حکمشان ‏باید چنین باشد.[1]

 

به موضوعی که حکم آن معلوم است اصل یا "مقیس علیه"، به موضوعی که حکم آن مجهول است فرع، یا "مقیس" و به سبب حکمی که در هر دو موجود است، جامع یا علّت گویند.

 

به این ترتیب ارکان قیاس چهار قسم است: 1. اصل یا مقیس علیه؛ 2. فرع یا مقیس؛ 3. علت یا جامع (جهت مشترکی که بین اصل و فرع است)؛ 4. حکم (چیزی که برای اصل ثابت است و می خواهیم برای فرع هم اثبات کنیم).[2]

 

ردّ و عدم پذیرش این حکم مختصّ به شیعه نیست. در میان اهل سنّت ابو حنیفه هر نوع تشبیه را در علّت کافی دانسته، ولی حنابله معتقدند باید علتی وجود داشته باشد که آن علت را هم بتوان در اصل یافت و هم در فرع تا حمل فرع بر اصل صحیح باشد.[3]

 

برخی از اهل سنت نیز در این باره می گویند: واجب و حرام با نص متواتر ثابت می شوند نه با قیاس، قیاس اگر چه با شرایط صحّتش حجت است، ولی اگر دانستیم که پیامبر (ص) چیزی را حرام و واجب نکرد آن حرام و واجب نیست و اگر قیاس برای آن حرمت یا وجوب ثابت کند فاسد است.[4]

 

وی در ذیل آیه شریفه " أَنَا خَیْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِی مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِین" «من از او بهترم مرا از آتش آفریده‏اى و او را از گل‏،[5] از امام صادق (ع) دو حدیث در مذمت قیاس نقل می کند و می گوید: ابو نعیم در حلیه (حلیة الاولیاء) و دیلمی از جعفر صادق از پدرش و او از جدش نقل می کند که رسول الله (ص) فرمود: اولین کسی که امر دین را با نظر خود قیاس کرد ابلیس بود.[6] باز می گوید: جعفر (صادق) گفت: کسی که امر دین را با نظر خود قیاس کند، خداوند در روز قیامت او را هم نشین ابلیس قرار خواهد داد.[7]

 

می دانیم که از مسلّمات شیعه آن است که قیاس راه درستی برای به دست آوردن احکام شرعی نیست. امام صادق (ع) مى‏فرمود: به راستى عمل‏کنندگان به قیاس از راه قیاس علم را جستند و قیاس بیشتر آنها را از حقّ دور کرد، به یقین با قیاس، به دین و احکام خدا نمی توان رسید.[8]

 

در منابع اهل تسنن؛ مانند "تفسیر طبرى" از" ابن عباس" و" ابن سیرین" و" حسن بصرى" نیز این مطلب نقل شده است[9].

 

علت بطلان قیاس

 

قیاس از آن جهت باطل است که غیر معصوم علم به علیت ندارد و با استفاده از گمان خود استنباط مى‏نماید آن که مثلا مى‏گویند که شراب حرامست و حرمتش از این جهت نیست که روان است و الّا مى‏بایست هر مایعى حرام باشد و از جهت رنگش نیست و الّا مى‏بایست هر چه از این رنگ داشته باشد حرام باشد و هم چنین مزه و سایر صفات، پس روشن شد که علت حرمت، آن نیست الّا آن که مست کننده است پس هر چه مست کننده باشد حرام خواهد بود و هم چنین نجس است و نجاستش از جهت آن صفات نیست پس مى‏باید که از جهت مست کننده بودن باشد.

 

و وجه بطلانش این است که شاید چند صفت دیگرى در آن باشد که ما ندانیم یا مجموع این صفات با آن که از انگور حاصل شده است سبب حرمت یا نجاست باشد، پس قیاس شراب خرما و غیره، بر آن باطل است.[10]

 

اما آنچه مجتهدین شیعه انجام می دهند قیاس منطقی است نه قیاس اصولی و فقهی

 

توضیح اینکه قیاس بر دو گونه است:

 

1- قیاس فقهى و یا اصولى 2- قیاس منطقى.

 

این دو قیاس تنها در لفظ مشترکند و در معنا تفاوت چشمگیری دارند، زیرا قیاس در فقه عبارت است از سرایت دادن حکمى از موضوعى به موضوع دیگر به ملاک مشترک بین این دو، ولى قیاس در منطق عبارت است از استدلال در قالب یکى از اشکال منطقى براى پى بردن از معلوم به مجهول.

 

می دانیم که استدلال منطقی بر سه گونه است:

 

1- قیاس 2- استقراء 3- تمثیل‏

 

استدلال قیاسى عبارت از قضایا و قوانین کلى صغروى و کبروى است، براى به دست آوردن قضایاى جزئى به نام نتایج؛ مثلاً گفته مى‏شود: العالم متغیّر، و کل متغیّر حادث. نتیجه این دو قضیه کلّى قضیه جزئى است که مى‏گوییم العالم حادث. دو مقدمه قیاس را صغرى و کبرى و قضیه‏اى را که حاصل آنها است نتیجه مى‏گویند.[11]

 

نتیجه بحث این که قیاس اصولى با قیاس منطقى متفاوت است؛ زیرا قیاس در باب منطق به معناى برهان، و قیاس اصولى به معناى تشبیه و تمثیل است، بنابر این قیاس فقهى برابر با تمثیل و تشبیه منطقى است. بر این اساس، قیاس تمثیل و تشبیه به علت یقینی نبودن هیچ گاه باعث علم به حکم شرعى نمى‏شود، بلکه در نهایت منجر به ظنی می گردد که از طرف شارع نیز مورد پذیرش قرار نگرفته است. چنین ظن و گمانی انسان را بى‏نیاز از حق نمى‏کند " إِنَّ الظَّنَّ لا یُغْنی‏ مِنَ الْحَقِّ شَیْئاً" [12]، بلى اگر معلوم شود که وجه تشابه به تصریح همان منابع شرعی، علّت تامه براى ثبوت حکم در اصل و مقیس علیه بوده و نیز وجود آن علّت با همه خصوصیات و ویژگی هایش در فرع قطعى باشد در این فرض اگر چه قیاس باعث علم مى‏شود و مى‏توان حکم را از اصل به فرع سرایت داد، ولى این قیاس، تشبیه و تمثیل به حساب نمى‏آید، بلکه قیاس برهانى منطقى است.[13] و به آن قیاس منصوص العلة می گویند.

 

شیعیان، تنها به این نوع از قیاس عمل کرده و دیگر موارد آن را مردود می دانند.

 

[1]  مجلسى، محمد تقى، لوامع صاحبقرانی، ج ‏7، ص 275، ‏مؤسسه اسماعیلیان، قم‏، چاپ دوم‏، 1414 هـ ق.‏

[2]ولایی، عیسی، فرهنگ تشریعی اصطلاحات اصول، نشر نی، چاپ اول، تهران، 1374.

[3] رشید رضا ، محمد، تفسیر القران الحکیم ( تفسیر المنار)، ج 5، ص 210 ، دار المعرفة، بیروت، چاپ دوم.

[4]همان، ج 1، ص 191.

[5] سوره اعراف، آیه 12.

[6] شیطان در پاسخ به خداوند که به او فرمود: «در آن هنگام که به تو فرمان دادم، چه چیز تو را مانع شد که سجده کنى؟» گفت: «من از او بهترم (چون) مرا از آتش آفریده‏اى و او را از گل‏.

[7] رشید رضا ، محمد، المنار، ج 8، ص 331.

[8] کلینی، کافی، ج 1، ص 59، اسلامیه، تهران، چاپ دوم، 1362 ش‏؛ ‏عیسى بن عبد الله قرشى گوید: ابو حنیفه شرفیاب حضور امام صادق (ع) شد، آن حضرت به او گفت: اى ابو حنیفه، به من خبر رسیده که تو قیاس مى‏کنى. عرض کرد: آرى، فرمود: قیاس مکن که اول کسى که قیاس به کار بست شیطان بود گاهى که گفت: مرا از آتش آفریدى و او را از گل، و میان آتش و گل قیاس کرد و اگر نوریت آدم را به نوریت آتش سنجیده بود برترى میان دو نور و صفاى یکى را بر دیگرى مى‏فهمید .

[9]محمد رشید رضا، المنار ج 8، ص 331؛ طبری، ابو جعفر محمد بن جریر، جامع البیان فی تفسیر القران، ج 8، ص 98، دار المعرفه، بیروت، چاپ اول، 1412 ق؛ قرطبی، محمد بن احمد، الجامع لأحکام القرآن، ج 4، ص 2607، انتشارات ناصر خسرو، تهران، 1364 ش‏.

[10]مجلسى، محمد تقى، لوامع صاحبقرانی، ج‏1، ص 591، مؤسسة إسماعیلیان للطبع‏، چاپ دوم، قم، 1414 هـ ق‏.

[11] جناتى‏ شاهرودى، محمد ابراهیم، ‏منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامى، ج 1، ص 265 و 266.

[12]  یونس، 36؛ نجم، 28.

[13]  جناتى‏ شاهرودى، محمد ابراهیم، منابع اجتهاد از دیدگاه مذاهب اسلامى، ج 1، ص 269 و 270.

 

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

  • آیا همسر پیامبر اسلام(ص) ام حبیبه، دختر ابوسفیان است؟
    27316 زندگی خصوصی 1392/04/19
    اُمّ حبیبه دختر ابوسفیان، نام اصلى‌اش «رَملة»، هفده سال قبل از بعثت پیامبر(ص) به دنیا آمد.[1] وی پیش از این‌که با پیامبر اسلام(ص) ازدواج کند، همسر عبید اللَّه بن جحش اسدى بود. ام حبیبه به اتفاق شوهرش عبید اللَّه به حبشه مهاجرت کردند، و ...
  • آیا استفاده از ضرب‌المثل خود را به کوچه علی چپ زدن، توهین به امام علی(ع) است؟
    2878 1401/09/02
    در فرهنگ لغت «خود را به کوچه علی چپ زدن» به معنای آن است که فردی با آن‌که از موضوعی اطلاع دارد؛ اما چون اعلام و تأیید آن به ضرر و زیانش تمام می‌شود، خود را به نادانی می‌زند که چنین رفتاری را نمی‌توان اخلاقی به شمار آورد.اما در مورد ...
  • منظور از برکات در تعالیم قرآنی چیست؟
    15584 علوم قرآنی 1390/12/23
    ارباب لغت و مفسّران قرآن کریم در مجموع با تعابیر مختلف، برکت را به معنای خیر، خوبی و فایده ثابت و پایدار معنا کرده اند؛ مانند این که می گویند: 1. «برکت»؛ یعنى، ثبوت خیر خدائى در یک چیز.
  • در حال حاضر مرجع تقلید اعلم کیست؟
    214571 تقلید از اعلم 1391/10/25
    پاسخ:ابتدا یادآور می‌شویم، از شرایط مرجع تقلید این است که از نظر علمی از سایر مجتهدان زمان خود، بالاتر باشد و با وجود مجتهد اعلم، تقلید از مجتهد غیر اعلم جایز نیست. البته طبق نظر برخی از فقها، این در صورتی است که فاصله بین مجتهد اعلم و غیر اعلم ...
  • آیا نسوختن ابراهیم (ع) در آتش، با اصل علیت تعارضی ندارد؟
    29096 Islamic Philosophy 1390/08/15
    علیت هر موضوعی برای موضوع دیگر، وابسته به خواصی است که در موضوع اول قرار دارد و اگر خواص آن به طریق طبیعی و یا اعجاز تغییر یابد، طبیعتا دیگر نمی تواند علت برای موضوع دوم باشد. آتش ابراهیم ...
  • نیت از ارکان نماز است یا از شرایط آن؟ اگر از ارکان است چرا قبل از نماز انجام می‌شود؟
    10799 نیت 1393/02/28
    1. نیت؛ از اجزای نماز است و آغاز آن قبل از تکبیرة الاحرام بوده و (مانند روزه) تا پایان نماز باید ادامه داشته باشد، بر این اساس چنانچه در قسمتی از نماز، نمازگزار از نیت خود برگردد، نماز او باطل خواهد بود. 2. از طرفی نیز نیت از ...
  • آیا در زندگی امام علی(ع) و حضرت فاطمه(س) شوخ‌طبعی نیز وجود داشت؟!
    17914 معصومین 1394/10/13
    شادی کردن، امری فطری است. در اسلام نیز به شادی و نشاط اهمیت زیادی داده شده است.[1] چنان‌که پیامبر(ص) و معصومان(ع) در بسیاری از مواقع لبخند بر چهره داشته و با گشاده‌رویی با مردم برخورد می‌کردند. در روایت آمده است که رسول خدا(ص) زیاد ...
  • راه های رسیدن به اخلاص کدام است؟
    85877 اخلاص 1387/02/18
    اخلاص، یعنیخالص کردن و اخلاص در عمل و ایمان یعنی این که انگیزه اصلی در انجام کارها، بندگی و رضای ذات حق تعالی باشد، نه رضایت غیر او. برای رسیدن به مقام اخلاص هم باید موانع اخلاص یعنی، ریاکاری، دلبستگی به دنیا و وسوسه های شیطان را برطرف نمود ...
  • علاوه بر دستان حضرت عباس(ع)، دست چند نفر دیگر از سپاه امام حسین(ع) در روز عاشورا قطع شد؟
    10282 حوادث روز عاشورا 1396/10/10
    اگرچه نوع جراحت‌هایی که به یکایک شهدای کربلا وارد شده - با ذکر تمام جزئیات - در منابع تاریخی گزارش نشده است؛ از این‌رو ممکن است دست ده‌ها تن از شهدای کربلا در روز عاشورا قطع شده باشد. با این وجود نام چند نفر از آنها در منابع ...
  • چگونه می‌توان حال و تمیز را از یکدیگر تشخیص داد؟
    1628 صرف و نحو 1402/04/14
     الف) حال«حال» وصفی اضافی(غیر رکن) و منصوب است که دلالت بر هیئت و حالت موصوف خود(ذوالحال) می‌کند.[1] مانند «صَبیاً» در آیه «... وَ آتَیْنَاهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا».[2] ما حکمت را به او هدیه دادیم در حالی که هنوز کودک بود.حال سه شکل دارد: یا مفرد (غیر جمله) ...

پربازدیدترین ها