لطفا صبرکنید
بازدید
24152
24152
آخرین بروزرسانی:
1393/02/20
خلاصه پرسش
در تعالیم و آموزههای اسلام برای نشستن چه آدابی وجود دارد؟
پرسش
اسلام درباره طرز نشستن، چه آموزههاى دارد؟
پاسخ اجمالی
در تعالیم و آموزههای تربیتی اسلام، برای تمام حرکات و رفتارهای مسلمانان دستور و آدابی در نظر گرفته شده است. این آموزهها یا در قالب بیان رفتار و منش معصومان(ع) است، و یا در ضمن توصیه و سفارش قرآن و احادیث وارد شده است.[1] البته ذکر این نوع آداب عموماً در مقام بیان استحباب بوده و انجام ندادن آنها گناه نیست. بهعلاوه؛ این موارد برای شرایط عادی است؛ یعنی اگر فردی دچار بیماری و یا مشکل خاصی است که نمیتواند این آداب را انجام دهد و یا برای او مشقت و ضرر دارد، موظف به رعایت این آداب نیست.
با توجه به این مقدمه؛ در اینجا تعدادی از روایات مرتبط با آداب نشستن را ذکر میکنیم:
1. نقل شده است: «پيامبر(ص) به سه حالت مینشست: الف. سرپا مىنشست؛ یعنی ساقهاى پا را از زمين بلند كرده و دو زانو را در ميان دو دست خود حلقهوار گرفته [و رانها را به شكم میچسباند] و به وسیله دست و شانه، پاها را میبست. ب. گاهى دو زانو مینشست. ج. گاهى يک پا را خم میكرد و پاى ديگر را روى آن میانداخت، و هرگز ديده نشد كه آنحضرت(ص) چهار زانو بنشيند».[2]
ابوحمزه ثمالى میگوید: «ديدم على بن حسين(ع) نشسته و يكى از دو پا را روى ران ديگر نهاده، گفتم: مردم از اين نوع نشستن بدشان آيد و گويند: اين نشستن پروردگارى است، در پاسخ فرمود: من خود از دلتنگى چنين نشستم و پروردگار را دلتنگى نيست و خواب او را فرانگيرد».[3] منظور از تعبیر (اين نشستن پروردگارى است) اعتقاد گروهی است که خدا را دارای جسم میدانند و این نوع نشستن را به او استناد میدهند.[4]
2. رو به قبله بودن در حالات مختلف، سفارش شده که از جمله آنها نشستن رو به قبله است. امام صادق(ع) میفرماید: «رسول خدا(ص) بيشتر اوقات كه مىنشست رو به قبله بود».[5] راوی میگوید: «امام صادق(ع) را ديدم كه در منزل خود رو به قبله كنار در ورودى مىنشيند».[6]
3. در روایتی ذکر خاصی برای نشستن در مجالس، توصیه شده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «زمانی که یکی از شماها در مجلسی نشست؛ از آنجا خارج نشود مگر اینکه سه مرتبه بگوید: "سبحانك و بحمدك لا إله إلا أنت اغفر لي و تب علي" اگر مجلس خير بود اين ذكر مانند مُهرى است براى تأييد آن، و اگر مجلس موعظه بود كفارهاى است...».[7]
4. توصیههایی برای نشستن در جلسه عمومی وجود دارد. از مجموع روایات در این مقام، استفاده میشود که انسان نباید دارای کبر و غرور بوده و خود را تنها شایستهی قسمت خاصی بداند. در اینجا تعدادی از روایات این باب را ذکر میکنیم:
امام صادق(ع): «رسول خدا(ص) اينگونه بود كه در هر منزلى كه وارد میشد همان دم در مىنشست».[8]
و از همان امام: «هر كس وارد مجلسى شد و بدون در نظر گرفتن مقام و اعتبار در جايى نشست، تا وقتى كه از جايش برخيزد خداوند و فرشتگان بر او درود مىفرستند».[9]
«پيامبر(ص) فرمود: وقتى كسى وارد مجلسى شد هر جا كه خالى است بنشيند».[10]
5. رسول خدا(ص) فرمود: «زمانی که مجلسی برپا گردید؛ اگر کسی که در مجلس است، از برادر خود دعوت كرد و براى او جا باز كرد، دعوتش را اجابت کند. اين احترامى است كه به او نهاده و اگر كسى برايش جا باز نكرد هر کجا که جا بود، در آنجا بنشیند».[11] «زمانی که در نزد معلم و یا در جلسه کلاس و مجالس علم مینشینید، نزدیک به هم نشسته و برخی در پشت برخی دیگر بنشینید و جدا جدا و دور از یکدیگر ننشینید».[12] و «در مجالس فقط براى سه گروه بايد جا باز كرد: سالخوردگان به حرمت سن و سال ايشان، براى دانشمند و براى افراد حاکمان عادل به سبب مقام ايشان».[13]
با توجه به این مقدمه؛ در اینجا تعدادی از روایات مرتبط با آداب نشستن را ذکر میکنیم:
1. نقل شده است: «پيامبر(ص) به سه حالت مینشست: الف. سرپا مىنشست؛ یعنی ساقهاى پا را از زمين بلند كرده و دو زانو را در ميان دو دست خود حلقهوار گرفته [و رانها را به شكم میچسباند] و به وسیله دست و شانه، پاها را میبست. ب. گاهى دو زانو مینشست. ج. گاهى يک پا را خم میكرد و پاى ديگر را روى آن میانداخت، و هرگز ديده نشد كه آنحضرت(ص) چهار زانو بنشيند».[2]
ابوحمزه ثمالى میگوید: «ديدم على بن حسين(ع) نشسته و يكى از دو پا را روى ران ديگر نهاده، گفتم: مردم از اين نوع نشستن بدشان آيد و گويند: اين نشستن پروردگارى است، در پاسخ فرمود: من خود از دلتنگى چنين نشستم و پروردگار را دلتنگى نيست و خواب او را فرانگيرد».[3] منظور از تعبیر (اين نشستن پروردگارى است) اعتقاد گروهی است که خدا را دارای جسم میدانند و این نوع نشستن را به او استناد میدهند.[4]
2. رو به قبله بودن در حالات مختلف، سفارش شده که از جمله آنها نشستن رو به قبله است. امام صادق(ع) میفرماید: «رسول خدا(ص) بيشتر اوقات كه مىنشست رو به قبله بود».[5] راوی میگوید: «امام صادق(ع) را ديدم كه در منزل خود رو به قبله كنار در ورودى مىنشيند».[6]
3. در روایتی ذکر خاصی برای نشستن در مجالس، توصیه شده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «زمانی که یکی از شماها در مجلسی نشست؛ از آنجا خارج نشود مگر اینکه سه مرتبه بگوید: "سبحانك و بحمدك لا إله إلا أنت اغفر لي و تب علي" اگر مجلس خير بود اين ذكر مانند مُهرى است براى تأييد آن، و اگر مجلس موعظه بود كفارهاى است...».[7]
4. توصیههایی برای نشستن در جلسه عمومی وجود دارد. از مجموع روایات در این مقام، استفاده میشود که انسان نباید دارای کبر و غرور بوده و خود را تنها شایستهی قسمت خاصی بداند. در اینجا تعدادی از روایات این باب را ذکر میکنیم:
امام صادق(ع): «رسول خدا(ص) اينگونه بود كه در هر منزلى كه وارد میشد همان دم در مىنشست».[8]
و از همان امام: «هر كس وارد مجلسى شد و بدون در نظر گرفتن مقام و اعتبار در جايى نشست، تا وقتى كه از جايش برخيزد خداوند و فرشتگان بر او درود مىفرستند».[9]
«پيامبر(ص) فرمود: وقتى كسى وارد مجلسى شد هر جا كه خالى است بنشيند».[10]
5. رسول خدا(ص) فرمود: «زمانی که مجلسی برپا گردید؛ اگر کسی که در مجلس است، از برادر خود دعوت كرد و براى او جا باز كرد، دعوتش را اجابت کند. اين احترامى است كه به او نهاده و اگر كسى برايش جا باز نكرد هر کجا که جا بود، در آنجا بنشیند».[11] «زمانی که در نزد معلم و یا در جلسه کلاس و مجالس علم مینشینید، نزدیک به هم نشسته و برخی در پشت برخی دیگر بنشینید و جدا جدا و دور از یکدیگر ننشینید».[12] و «در مجالس فقط براى سه گروه بايد جا باز كرد: سالخوردگان به حرمت سن و سال ايشان، براى دانشمند و براى افراد حاکمان عادل به سبب مقام ايشان».[13]
[1]. همانگونه که قرآن کریم میفرماید: «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! صداى خود را فراتر از صداى پيامبر نكنيد، و در برابر او بلند سخن مگوييد (و داد و فرياد نزنيد)»؛ ر. ک: تفسیر آیه 63 سوره نور، ۲۹۱۵۸؛ بلند کردن صدا در داخل مرقدهای ائمه (ع)، ۱۵۲۰۵.
[2]. «كان النبي(ص) يجلس ثلاثا القرفصا و هو أن يقيم ساقيه و يستقبلهما بيديه و يشد يده في ذراعه و كان يجثو على ركبتيه و كان يثني رجلا واحدة و يبسط عليها الأخرى و لم ير ص متربعا قط»؛ کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 2، ص 661، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.
[3]. أبي حمزة الثمالي قال: رأيت علي بن الحسين قاعدا واضعا إحدى رجليه على فخذه فقلت إن الناس يكرهون هذه الجلسة و يقولون إنها جلسة الرب- فقال إني إنما جلست هذه الجلسة للملالة و الرب لا يمل و لا تأخذه سنة و لا نوم»؛ الكافي، ج 2، ص 661؛ مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 12، ص 563 – 564، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1404ق.
[4]. سروی مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی (الاصول و الروضة)، محقق، مصحح، شعرانی، ابو الحسن، ج 11، ص 118، تهران، المکتبة الإسلامیة، تهران، چاپ اول، 1382ق.
[5]. «أبي عبد الله(ع) قال: كان رسول الله أكثر ما يجلس تجاه القبلة»؛ طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص 26، قم، شریف رضی، چاپ چهارم، 1412ق؛ بحرانی، سید هاشم، حلیة الأبرار فی أحوال محمّد و آله الأطهار(ع)، ج 1، ص 334، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اول، 1411ق.
[6]. «رأيت أبا عبد الله(ع) يجلس في بيته عند باب بيته قبالة القبلة»؛ طبرسی، علی بن حسن، مشکاة الأنوار فی غرر الأخبار، ص 204، نجف اشرف، المکتبة الحیدریة، چاپ دوم، 1385ق.
[7]. «إذا جلس أحدكم في مجلس فلا يبرحن منه حتى يقول ثلاث مرات سبحانك و بحمدك لا إله إلا أنت اغفر لي و تب علي فإن كان في خير فكان كالطابع عليه و إن كان مجلس الوعظ كان كفارة لما كان ...»؛ مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص 205.
[8]. «أبي عبد الله(ع): كان رسول الله ص إذا دخل منزلا قعد في أدنى المجلس إليه حين يدخل»؛ شیخ حرّ عاملی، وسائل الشیعة، ج 12، ص 108، قم، مؤسسه آل البیت(ع)، چاپ اول، 1409ق.
[9]. «من رضي بدون الشرف من المجلس لم يزل يصلي الله عز و جل و ملائكته عليه حتى يقوم»؛ ابن شعبه حرانی، حسن بن علی، تحف العقول عن آل الرسول صلی الله علیه و آله، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ص 486، قم،دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1404ق.
[10]. : «أن رسول الله ص قال: إذا أتى أحدكم مجلسا فليجلس حيث ما انتهى مجلسه»؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 16، ص 240، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[11]. «قال رسول الله(ص) إذا أخذ القوم مجالسهم فإن دعا رجل أخاه و أوسع له في مجلسه فليأته فإنما هي كرامة أكرمه بها أخوه و إن لم يوسع له أخوه فلينظر أوسع مكان يجده فليجلس فيه»؛ ورام بن أبی فراس، مسعود بن عیسی، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر المعروف بمجموعة ورّام، ج 2، ص 172، مکتبة الفقیه، چاپ اول، 1410ق.
[12]. «إذا جلستم إلى المعلم أو جلستم في مجالس العلم فادنوا و ليجلس بعضكم خلف بعض و لا تجلسوا متفرقين كما يجلس أهل الجاهلية»؛ مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص 205.
[13]. «لا يوسع المجلس إلا لثلاث لذي سن لسنه و لذي علم لعلمه و لذي سلطان لسلطانه»؛ فتال نیشابوری، محمد بن احمد، روضة الواعظین و بصیرة المتعظین، ج 2، ص 476، انتشارات رضی، چاپ اول، 1375ش.
نظرات