8249
«كمال» عبارت است از: «فعليت و هستى محض و نداشتن قوه و استعداد». به عبارتی كمال، داشتن هر چیزی است كه براى شىء، ممكن و لايق باشد. به سخن ديگر، كمال، نقطهی پايان و مرحلهی نهايى و عالى هر شىء و يا صفت يا اوصافى است كه اقتضاى واجد شدن آنها را دارد و امور ديگر در حدّى كه براى رسيدن به كمال حقيقى آن مفيد باشند، تنها «كمال مقدمى» و یا «مقدمة الكمال» خواهند بود.
در هر انسانی غریزهی «حبّ کمال» وجود دارد، و به همین دلیل است که به آرزوی آیندهای روشنتر، رنجها و سختیها را بر خود هموار میسازد.
انسان با پیمودن مراحل لازم هم در دنیا به کمالاتی میرسد و هم در آخرت، ولی فرقشان در این است که کمالات در دنیا جنبهی مقدّمی و وسیلهای داشته، و تنها زمینه را برای رسیدن به کمال نهایی در آخرت که عالیترین جنبه کمال است، فراهم میآورند.
کمال و سعادت که از آن به قرب الهی تعبیر میشود، عبارت است از: اینکه انسانها به حسب کمالات واقعی وجودی که کسب میکنند به کانون و مرکز هستی نزدیک شده و حجابهای ظلمانی از آنها دور گشته و به مقام فنا نایل شوند. به بیان دیگر، چون واجب الوجود از جمیع جهات کامل بوده و ممکن الوجود از جمیع جهات ناقص است، هنگامی که بندهای در رفع نقایص خود سعی کند، از نظر معنوی به خدا نزدیک میشود. اين کمال مقدمه است برای کمال نهایی (لقاء الهی). یعنی انسان در نقطهی نهایی سیر استکمالی خویش به جایگاهی میرسد که آنجا، نزد خدا و در جوار رحمت او است.