لطفا صبرکنید
17932
- اشتراک گذاری
در حالی که این حرف شما نشان می دهد که شما از تاریخ اسلام که هیچ، ذره ای از اصول فقه و علم درایه و روایت و حدیث هم اطلاعی ندارید. لذا بد نیست بدانید که اکثر احادیث در واقع بعد از دوران حکومت بنی امیه جمع آوری و دسته بندی شدند. و حکومت بنی امیه هم در سال 132 قمری بر چیده و منقرض شد در حالیکه بخاری (متوفای 256 قمری) و امام مالک (متوفای 150 قمری) و دیگران بعد از انقراض بنی امیه بودند و لذا بیشتر کتب احادیث در زمان حکومت عباسیان نوشته شده که برای جلب اعتبار، با شعار (حمایت از) «اهل بیت» روی کار بودند.
طبق گزارشات تاریخی که جای هیچگونه شکی در آن نیست، کتابت حدیث به دستور عمر ممنوع گردید و از آن رو که سند مکتوبی در میان نبود و از سوی دیگر؛ انگیزه های لازم نیز در حکام بنی امیه برای جعل فضایل دروغین وجود داشت، و آنان امکانات مالی فراوانی را در این کار هزینه می کردند، بازار جعل حدیث رواج پیدا کرد و احادیثی نیز که بعدها مدوّن گردید بر اساس همان روایاتی بود که حکام بنی امیه آنها را رایج کرده بودند. حکام بنی عباس نیز گرچه با نام دفاع از اهل بیت خلافت را از آن خود کردند اما در ادامه مسیر از همان راهی رفتند که خلفای بنی امیه رفتند چرا که در غیر این صورت باید حکومت را به اهل بیت و پیروان آنان واگذار می کردند، حتی بعضی از دانشمندان عقیده دارند که جنایات بنی عباس از جنایات بنی امیه بیشتر بوده است.
توجه به نکاتی می تواند ما را در حلّ این مسئله یاری رساند:
1. کتابت حدیث به دستور عمر ممنوع گردید [1] و از آن رو که سند مکتوبی در میان نبود و انگیزه های لازم نیز در حکام بنی امیه برای جعل فضایل دروغین وجود داشت، و آنان امکانات مالی فراوانی را در این کار هزینه می کردند، بازار جعل حدیث رواج پیدا کرد و احادیثی نیز که بعدها مدوّن گردید بر اساس همان روایاتی بود که حکام بنی امیه آنها را رایج کرده بودند.
ابن ابى الحدید، از ابو الحسن على بن محمد بن ابو سیف مدائنى [2] در کتاب "الاحداث" نقل کرده که معاویه پس از عام الجماعه در نامهاى به استاندارانش اعلام کرد نسبت به کسى که چیزى از فضایل ابو تراب و اهل بیت او بگوید، تعهّدى ندارد. تا اینکه گفت: به استاندارانش نوشت که مردم را دعوت کنند تا در فضیلت عثمان، صحابه و سه خلیفه اول روایت نقل نمایند و در برابر هر خبرى که در مدح على (ع) آمده، خبرى ضد آن را در مدح صحابه بیاورند. نامه معاویه براى مردم خوانده شد، اموالى در این راه صرف گشت و اخبار ساختگى زیادى در مناقب آنان روایت شد و بصورت وسیع و گستردهاى به فرزندان و کودکانشان تعلیم دادند و آنان مانند یادگیرى قرآن، به فرا گرفتن آن پرداختند، فقیهان، قاضیان و والیان به این روش ادامه دادند. بدبختترین مردم در این باره قاریان ریاکار و مستضعفانى بودند که اظهار زهد و خشوع مىکردند و به جعل احادیث مىپرداختند تا مقرب درگاه والیان شوند و در این راه اموالى بدست آورند تا اینکه این اخبار بدست متدینینی افتاد که کذب و بهتان را جایز نمىدانستند، آنها را قبول و روایت کردند. سپس مىگوید: ابن عرفه معروف به نفطویه [3] که از بزرگان و اعلام محدثین است در تاریخ خود، مطالبى نظیر این خبر نقل کرده است. [4]
با توجه به این امور و مسائلى مانند آن، اکثر فضایل امیر المؤمنین (ع) پوشیده ماند، اگر چه بخشى از آن از دسترس دشمن دور ماند و نتوانست آن را از دسترس امت اسلام دور نگه دارد، این عنایت خداوندگارى به ولى خود و دین حنیف (اسلام) است. آنچه بر مخفى نگه داشتن فضایل امیر المؤمنین (ع) دلالت مىکند، مطلبى است که بخارى از ابو اسحق روایت کرده است: «مردى از برآء پرسید- در حالیکه من هم مىشنیدم-: آیا على در بدر حضور داشت؟ گفت: بارز و آشکار است.» [5]
آیا گمان مىکنید که موقعیت امیر المؤمنین (ع) در بدر، چنان در صدر اوّل اسلام پوشیده مانده که نیازمند پرسش باشد؟ و حال اینکه جنگ بدر بر دوش على (ع) و به همّت شمشیر آن حضرت (ع) به پیروزى رسید. این مطلب تلاش مردم آن عصر در کتمان فضایل امام را مىرساند که در صدد بودند به هر نحوى که بتوانند فضایل حضرت را پوشیده نگاه دارند و اگر چیزى در این باره روایت مىکنند، کامل و جامع نباشد. [6]
به عنوان نمونه می توان به این حادثه اشاره کرد که، «معاویه» چهار صد هزار درهم از بیت المال به «سمرة بن جندب» داد، تا در میان مردم شام سخنرانى کند و ضمن آن بگوید که آیه: "وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یُعْجِبُکَ قَوْلُهُ فِی الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ یُشْهِدُ اللَّهَ عَلى ما فِی قَلْبِهِ وَ هُوَ أَلَدُّ الْخِصامِ وَ إِذا تَوَلَّى سَعى فِی الْأَرْضِ لِیُفْسِدَ فِیها وَ یُهْلِکَ الْحَرْثَ وَ النَّسْلَ وَ اللَّهُ لا یُحِبُّ الْفَسادَ" [7] ؛ یعنى: «از مردم کسى هست که گفتارش در زندگانى دنیا بر تو خوش و شگفت آید و بر آنچه در دلش است خداى را گواه مىگیرد و او سختترین دشمنان است. و هرگاه روى برتابد، در زمین مىکوشد تا فساد برانگیزد و کشت و نژاد را نابود کند، و خدا فساد را خوش ندارد»، درباره على ابن ابیطالب علیه السّلام است و همچنین بگوید که آیه: "وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَّهِ" [8] ؛ یعنى: «از مردم کسى هست که جان خود را در راه کسب خشنودى خدا مىفروشد و از خودش در مىگذرد» درباره «ابن ملجم» شقىترین فرد مرادى نازل شده است» [9] .
در این باره مناسب است که کاربر محترم به دو کتاب محمود ابوریة [10] که خود از علمای طراز اول اهل سنت دانشگاه الازهر است، مراجعه نماید و آن دو کتاب را به دقت مورد مطالعه قرار دهد. ایشان در کتاب" اضواء علی السنة المحمدیة" می نویسد:
اهل تحقیق بر این نکته اتفاق دارند که ابتدای وضع حدیث در اواخر عهد عثمان بوده و برای این که خلافت از علی (ع) گرفته شود وضع حدیث در زمان اموی ها به اوج خود رسید [11] .
برای آگاهی از شخصیت هایی که جعل حدیث می کردند، نک: نمایه: شخصیت ابوهریره از دیدگاه صحابه، سؤال 973 (سایت: 1274) .
2. حکام بنی عباس گرچه با نام دفاع از اهل بیت خلافت را از آن خود کردند اما در ادامه مسیر از همان راهی رفتند که خلفای بنی امیه رفتند چرا که در غیر این صورت باید حکومت را به اهل بیت و پیروان آنان واگذار می کردند، حتی بعضی از دانشمندان عقیده دارند که جنایات بنی عباس از جنایات بنی امیه بیشتر بوده است. [12]
در پایان خوب است بدانیم که علامه امینى رحمة اللّه علیه، در کتاب الغدیر جلد دهم، تحت عنوان «کند و کاوى در حدیث و چگونگى احادیث مجعوله» بحث جالب و جامع الاطرافى نموده است و در حدود هفتصد نفر از روات اهل سنت را می شمرند که کذاب و حدیث ساز بودهاند و تنها از 43 نفر آنها، در حدود نیم میلیون [13] حدیث جعلى نقل مىنمایند. به علاوه، در حدود صد حدیث دروغ از طریق عامه، نقل مىکنند که در آنها، نه تنها خلافت و فضائل خلفا، به اصطلاح راشدین تأیید شده، بلکه از مقام ارجمند معاویه، یزید، منصور دوانیقى و دیگر خلفاء بنى امیه و بنى عباس نیز تجلیل شایسته شده است!!! [14]
نمایه های مرتبط:
1. زندگی نامه بخاری و نقد الجامع الصحیح (صحیح بخاری)، سؤال 622 (سایت: 680) .
2. اهل سنت و احادیثی در فضایل معاویه و یزید، سؤال 2928 (سایت: 3186) .
[1] تفصیل این ماجرا را در کتاب الغدیر ، ج 6، ص417- 428 ، نوشته علامه امینی یا ترجمه الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج12، ص: 192- 208، مطالعه نمایید. نک: نرم افزار نور الولایة مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی.
[2] قال الذهبی بترجمته: «المدائنی، العلّامة الحافظ الصادق أبو الحسن علی بن محمّد بن عبد اللّه بن أبی سیف المدائنی الأخباری، نزل بغداد، و صنّف التصانیف، و کان عجبا فی معرفة السیر و المغازی و الأنساب و أیام العرب، مصدّقا فیما ینقله، عالی الإسناد ... و کان عالما بالفتوح و المغازی و الشعر صدوقا فی ذلک» توفی سنة 224، 225 . سیر أعلام النبلاء 10/400 . ترجمته فی: فی: تاریخ بغداد 12/54، مرآة الجنان 2/83، معجم الأدباء 14/124، الکامل فی التاریخ 6/516 و غیرها .
[3] ترجم له الذهبی و قال: «نفطویه الإمام الحافظ النحوی العلّامة الأخباری أبو عبد اللّه إبراهیم بن محمّد بن عرفة بن سلیمان، العتکی الازدی الواسطی، المشهور بنفطویه، صاحب التصانیف ... و کان ذا سنّة و دین و فتوّة و مروّة، و حسن خلق، و کیس، مات سنة 323» سیر أعلام النبلاء 15/75. و توجد ترجمته أیضا فی: تاریخ بغداد 6/159، وفیات الأعیان 1/47، المنتظم 6/277، الوافی بالوفیات 6/130، معجم الأدباء 1/254، و غیرها .
[4] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 11، ص: 44، نرم منهج النور مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی؛ ترجمه الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج21، ص: 43- 46؛ عبقات الانوار فى امامة الائمة الاطهار، ج12، ص: 24، نرم افزار نور الولایة مرکز تحقیقات... .
[5] صحیح بخارى، ج 3، کتاب المغازى، باب قتل ابى جهل.
[6] ترجمه دلائل الصدق، ج1، ص: 6و 5.
[7] بقره، 204- 205.
[8] بقره، 207.
[9] شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج 4، ص: 72،
[10] به نامهای " شیخ المضیرة ابو هریرة " و " اضواء علی السنة المحمدیة".
[11] اضواء علی السنة المحمدیة، ص 118-119 و 126-135، الطبعة الخامسه، موسسه مطبوعاتی اسماعیلیان ، ایران ، قم، بی تا. امام محمد عبده در "رساله توحید"، ص 7و 8 ، چاپ اول، بر همین نکته تاکید می ورزد.
[12] علامه میر حامد حسین (ره) در این باره می گوید: و لم یزل الأمر على ذلک سائر خلافة بنی أمیّة حتى جاءت الخلافة العباسیة، فکانت أدهى و أمرّ و أضرى و أضرّ، و ما لقیه أهل البیت علیهم السّلام و شیعتهم من دولتهم أعظم ممّا مضوا به فی الخلافة الامویة کما قیل: و اللّه ما فعلت أمیّة فیهم معشار ما فعلت بنو العباس
ثمّ شبّ الزمان و هرم، و الشأن مضطرب و الشنآن مضطرم، و الدهر لا یزداد إلّا عبوسا، و الأیام لا تبدی لأهل الحق إلّا بؤسا، و لا معقل للشیعة من هذه الخطّة الشنیعة فی أکثر الأعصار و معظم الأمصار إلّا الانزواء فی زوایا التقیّة، و الانطواء على الصبر بهذه البلیة». نک: الدرجات الرفیعة فی طبقات الشیعة، ص: 5- 8؛ عبقات الانوار فى امامة الائمة الاطهار، ج12، ص: 24؛ نفحات الازهار فى خلاصه عبقات الانوار، ج15، ص: 42- 45.
[13] البته این جای تعجب ندارد؛ زیرا ابن حجر در مقدمه فتح الباری، ص 4 ، می گوید: ابا علی غسانی از بخاری روایت کرده که او گفته است: من این روایات را از مجموع 600 هزار حدیث استخراج کرده ام و این را می دانیم که تعداد روایات بدون تکرار صحیح بخاری مجموعا از 2761 تجاوز نمی کند.
[14] ترجمه الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج10، ص: 8.