جستجوی پیشرفته
بازدید
31135
آخرین بروزرسانی: 1398/07/08
خلاصه پرسش
آیا اقدام به خودکشی برای تهدید نیز طبق قضا و قدر الاهی است؟
پرسش
فردی که برای تهدید، اقدام به خودکشی می‌کند و قصدش مرگ نیست، آیا این نیز قضا و قدر الاهی است؟ جایگاه این فرد در آخرت چگونه است؟
پاسخ اجمالی

«قدر» به معنای «اندازه» و «تقدیر» به معنای «اندازه‌گیری» است. و «قضا» به معنای «یکسره کردن» و به «انجام رساندن» است. تقدیر الاهی به این معنا است که خداوند متعال برای هر پدیده‌ای، حدود خاصی را قرار داده که تحت تأثیر عواملی تحقق می‌یابد. منظور از قضای الاهی، آن است که پس از فراهم شدن مقدمات و شرایط ایجاد یک پدیده، خداوند، آن‌را به مرحلۀ نهایی می‌رساند. اما در مورد افعال انسان‌ها، باید دانست که تقدیر الاهی، فعل انسان را با تمام خصوصیات آن در برمی‌گیرد و اختیاری بودن فعل انسان، یکی از این خصوصیات است. پس، تقدیر خداوند در مورد اعمال انسان‌ها به این معنا است که شخص، با شرایط معینی و با بهره‌گیری از اختیار خویش - و نه به طور جبری - به عمل خویش اقدام می‌کند. در این صورت، در مسئلۀ خودکشی، با توجه به این‌که اختیار انسان نیز در تقدیر الاهی لحاظ شده است، این مسئله هیچ تناقضی با قضا و قدر الاهی ندارد.

اما در مورد جایگاه اخروی این فرد، باید گفت که بستگی به نوع عمل او دارد؛ یعنی اگر عمل او طوری است که عادتاً به مرگ منجر می‌شود، حکم عمل او خودکشی است و با توجه به روایات، عذاب دردناکی خواهد داشت، اما اگر عمل او عادتاً به مرگ منجر نمی‌شود، عذاب اخروی او مانند نوع اول نیست و دارای تخفیف خواهد بود.

پاسخ تفصیلی

در پاسخ به این پرسش، تذکر چند نکته ضروری به نظر می‌رسد:

  1. مفهوم قضا و قدر

واژۀ «قدر» به معنای «اندازه»، و «تقدیر» به معنای «اندازه‌گیری» و چیزی را با اندازۀ معینی ساختن است. واژۀ «قضا» به معنای «یکسره‌کردن» و به «انجام رساندن» و «داوری کردن» (که آن هم نوعی به انجام رساندن اعتباری است)، استعمال می‌شود. گاهی این دو واژه به صورت مترادف و به معنای «سرنوشت» نیز به کار می‌روند.

منظور از تقدیر الاهی این است که خدای متعال برای هر پدیده‌ای، اندازه و حدود کمی و کیفی و زمانی و مکانی خاصی قرار داده است که تحت تأثیر علل و عوامل تدریجی، تحقق می‌یابد و منظور از قضای الاهی این است که پس از فراهم شدن مقدمات و اسباب و شرایط یک پدیده، آن‌را به مرحلۀ نهایی و حتمی می‌رساند.[1]

  1. رابطۀ قضا و قدر با اختیار انسان

تقدیر الاهی یا سرنوشت، دو حوزه دارد:

الف) حوزه‌ای که خارج از اختیار آدمی است؛ مانند وقوع حوادثی نظیر سیل، زلزله، طوفان و ... در زندگی انسان، که وظیفۀ انسان دین‌باور در برخورد با حوادثی که به وقوع پیوسته، چیزی جز تسلیم و خرسندی نیست. البته بدیهی است که تسلیم بودن در برابر این‌گونه امور الاهی، با تلاش برای جلوگیری از حدوث بلایا یا تقلیل خسارات و یا جبران خسارات ناشی از آن بلایا منافاتی ندارد؛ چون تسلیم بودن، مربوط به اصل تحقق اموری است که بدون اختیار انسان واقع شده و تحقق یافته است و لزوم تلاش، یا برای جلوگیری از حدوث بلا، یا تقلیل آثار و یا برای جبران خسارت ناشی از آن است و بین این دو فرق است؛ چون ممکن است در همان موردی که انسان تمام تلاش و نهایت توان خود را به کار برده، باز بلا و حادثه واقع شود؛ مثل این‌که نهایت قدرت انسان در استحکام بنا، مقاومت در برابر قدرت معینی از زلزله است، حال اگر زلزله‌ای با قدرت بالاتری واقع شود در چنین موردی انسان دین‌باور، وظیفه‌ای جز تسلیم و خرسندی ندارد.

ب) حوزه‌ای که شامل افعال اختیاری انسان می‌شود. در این حوزه، تقدیر الاهی هیچ‌گونه منافاتی با اراده و تصمیم‌گیری آزاد انسان ندارد؛ از این‌رو، مسئولیت افعال آدمی در این حوزه بر عهدۀ خود او است؛ چون معنای قضا و قدر الاهی این است که تحقق هر پدیده‌ای با همۀ خصوصیات و قیود آن، مستند به علم و ارادۀ الاهی است و همه تحت تدبیر حکیمانۀ الاهی است. آنچه خداوند تقدیر می‌کند، فعل انسان همراه با همۀ خصوصیات و قیود آن است، نه بدون آنها. برخی از این خصوصیات به ویژگی‌های زمانی و مکانی باز می‌گردد و پاره‌ای نیز به فاعل آن مربوط می‌شود. یکی از خصوصیات افعال اختیاری، آن است که از سر اختیار و بر پایۀ گزینش آزادانۀ فاعل انجام شود. بنابراین، معنای این‌که خداوند افعال اختیاری انسان را از پیش تقدیرکرده، این است که شخص خاصی در زمان و مکان معینی با بهره‌گیری از اختیار خویش - و نه به صورت جبری - آن‌کار را انجام می‌دهد. پس، قضا و قدر نه تنها منافاتی با افعال اختیاری انسان ندارد، بلکه آن‌را تأیید می‌کند؛ زیرا بدین معنا است که وقوع جبری و غیراختیاری چنین فعلی محال است؛ چون قضا و قدر الاهی به وقوع اختیاری این فعل تعلق گرفت و اگر این فعل از روی جبر و غیر اختیاری واقع شود، خلاف قضا و قدر الاهی است.[2]

  1. حکم خودکشی

"خودکشی به هر نحو، حرام و از گناهان کبیره است. امام باقر(ع) فرمود: "شخص مؤمن به هر بلایی گرفتار می‌شود و به هر مرگی ممکن است بمیرد، ولی خودکشی نخواهد کرد".[3]

و از امام صادق(ع) نقل شده است: هر کس عمداً خودکشی کند همیشه در آتش جهنم خواهد بود".[4]

پس، اگر کسی به هر انگیزه‌ای خودکشی کند گناه بزرگی انجام داده و در عالم آخرت گرفتار عذاب دردناک خواهد شد.

  1. حکم کسی که به قصد تهدید، اقدام به خودکشی می‌کند و قصدش مرگ نیست.

در این مورد باید بگوییم: اولاً: تظاهر به خودکشی(حتی اگر منجر به مرگ هم نشود)، تظاهر به گناه، تشبه به اهل معاصی و نوعی بی‌اعتنایی به دستورات خداوند است. ثانیاً: اگر اقدام او منجر به مرگ گردد، در این‌جا، عملی که به عنوان تهدید انجام می‌دهد، اگر عادتاً منتهی به مرگ می‌شود؛ مثل این‌که کسی خود را از طبقۀ چهارم ساختمان به پایین پرتاب کند، در این صورت اگر چه قصد خودکشی نداشته باشد، ولی انجام فعلی که منتهی به مرگ می‌شود، خودکشی محسوب می‌شود و حکمش همان حکم خودکشی است.

اما اگر آن عملی که به قصد تهدید انجام می‌دهد، عادتاً منتهی به مرگ نمی‌شود، در این صورت اگر تصادفاً منجر به مرگ شد و حقیقتاً قصد خودکشی نداشت، این فرد هرچند از نظر تظاهر به خودکشی به دستورات خداوند بی‌اعتنایی نمود، ولی گرفتاری و عذاب اخروی او مانند صورت اول نیست و نمی‌توان حکم خودکشی را به او نسبت داد؛ از این جهت، در عذاب او تخفیفی وجود دارد؛ چون هم حقیقتاً قصد خودکشی نداشت و هم عمل او عادتاً منتهی به مرگ نمی‌شد.

اما در مورد موضوع سوال که آیا اقدام به خودکشی برای تهدید هم بر طبق قضا و قدر الاهی است؟ با توضیحات ارائه شده، روشن شد که همۀ موارد و همۀ امور، تحت تدبیر قضا و قدر الاهی است و منافاتی با ارادۀ انسان ندارد؛ یعنی چه موردی که انسان قصد جدی برای خودکشی داشته باشد و چه موردی که انسان قصد جدی نداشته باشد، همه قضا و قدر الاهی است، اما تبعات و گرفتاری و عذاب اخروی این دو فرق دارد؛ چون تبعات اخروی عمل، بستگی به میزان وابستگی عمل به انسان دارد. جایی که قصد، جدی نباشد و عمل هم عادتاً منجر به مرگ نشود، وابستگی عمل به انسان کمتر است؛ لذا تبعات آن کمتر است.


[1]. مصباح یزدی، محمد تقی، آموزش عقاید، ص 151.

[2]. معارف اسلامی، ص 106 و 107، با کمی تغییر و اضافات.

[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 3، ص 112، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق.

[4]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 4، ص 95، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ دوم، 1413ق.

ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها