لطفا صبرکنید
بازدید
13950
13950
آخرین بروزرسانی:
1394/06/20
کد سایت
fa64341
کد بایگانی
78906
نمایه
شفاعت در فرهنگ قرآن
طبقه بندی موضوعی
توسل، شفاعت، تبرک و ...|محبت و دوستی|لغت شناسی
اصطلاحات
شفاعت
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
واژه «شفاعت» در فرهنگ قرآن به چه معنا است؟
پرسش
کلمه شفاعت - به کسر شین و فتح شین - به چه معنا است؟ و این کلمه چند بار در قرآن تکرار شده است؟
پاسخ اجمالی
واژه «شفاعت» در قرآن کریم با ترکیبهای مختلف؛ مانند «الشفاعة»، «شفاعة» و «شفاعتهم» سیزده بار مورد استفاده قرار گرفته است. آنچه در هر سیزده مورد تکرار آن در قرآن آمده، تنها به فتح «شین» است.
همچنین حدود سی واژگان از ریشه «شفع» در قرآن وجود دارد.
«شفع»، در لغت به معناى منضم کردن چیزى به چیزى دیگر است. و «شفاعت»، ضمیمه شدن فردی به فرد دیگری است برای کمک گرفتن از وی. شفاعت عمدتاً در جایی به کار میرود که کسی که از مقام بالاتری برخوردار باشد ضمیمه به فردی میشود که مقامش پایینتر از او است.[1]
از همین معنا سرچشمه میگیرد معنای اصطلاحی آن در فرهنگ قرآن؛ یعنی شفاعت در اصطلاح، واسطه شدن یک فرد میان خداوند و مخلوق برای رساندن خیر یا دفع شر. و همین است معنای شفاعت در قیامت: «لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً».[2] از شفاعت بىنصیباند، مگر آن کس که با خداى رحمان پیمانى بسته باشد.
«لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ»؛[3] در آن روز، شفاعت هیچ کس سودى نمیبخشد، جز کسى که خداوند رحمان به او اجازه داده، و به گفتار او راضى است.
البته دهخدا به نقل از ناظم الاطباء، شِفاعت به کسر شین را به معنای همدیگر را طلب شفعه کردن، نقل کرده است.[4]
همچنین حدود سی واژگان از ریشه «شفع» در قرآن وجود دارد.
«شفع»، در لغت به معناى منضم کردن چیزى به چیزى دیگر است. و «شفاعت»، ضمیمه شدن فردی به فرد دیگری است برای کمک گرفتن از وی. شفاعت عمدتاً در جایی به کار میرود که کسی که از مقام بالاتری برخوردار باشد ضمیمه به فردی میشود که مقامش پایینتر از او است.[1]
از همین معنا سرچشمه میگیرد معنای اصطلاحی آن در فرهنگ قرآن؛ یعنی شفاعت در اصطلاح، واسطه شدن یک فرد میان خداوند و مخلوق برای رساندن خیر یا دفع شر. و همین است معنای شفاعت در قیامت: «لا یَمْلِکُونَ الشَّفاعَةَ إِلَّا مَنِ اتَّخَذَ عِنْدَ الرَّحْمنِ عَهْداً».[2] از شفاعت بىنصیباند، مگر آن کس که با خداى رحمان پیمانى بسته باشد.
«لا تَنْفَعُ الشَّفاعَةُ إِلَّا مَنْ أَذِنَ لَهُ الرَّحْمنُ»؛[3] در آن روز، شفاعت هیچ کس سودى نمیبخشد، جز کسى که خداوند رحمان به او اجازه داده، و به گفتار او راضى است.
البته دهخدا به نقل از ناظم الاطباء، شِفاعت به کسر شین را به معنای همدیگر را طلب شفعه کردن، نقل کرده است.[4]
.[1] راغب اصفهانى، حسین بن محمد، المفردات فی غریب القرآن، ص 457، دمشق، بیروت، دارالعلم، الدار الشامیه، 1412 ق. «الشّفع ضمّ شىء الى مثله». و الشَّفَاعَةُ: الانضمام إلى آخر ناصرا له و سائلا عنه، و أکثر ما یستعمل فی انضمام من هو أعلى حرمة و مرتبة إلى من هو أدنى. و منه: الشَّفَاعَةُ فی القیامة.
[2]. مریم، 87.
[3]. طه، 109.
[4]. دهخدا، علی اکبر، لغتنامه، واژه «شفاعة».
نظرات