جستجوی پیشرفته
بازدید
14085
آخرین بروزرسانی: 1392/11/30
 
کد سایت id22297 کد بایگانی 38044 نمایه مستندات تاریخی در لعن امام علی(ع) توسط بنی امیه
طبقه بندی موضوعی تاریخ
گروه بندی اصطلاحات فرقه‌ها، مذهب‌ها، گروه‌ها
خلاصه پرسش
آیا دشنام بنی امیه به امام علی(ع) در منابع معتبر تاریخی ثبت شده است؟
پرسش
آیا سب و لعن به امام علی(ع) بعد از دوران خلافتش توسط بنی امیه حقیقت دارد؟
پاسخ اجمالی
معاویه انسان بسیار زیرکی بود که از هر وسیله‌ای برای نیل به هدف خود، استفاده می‌کرد. او از راه‌های مختلفی؛ مانند جعل حدیث، عمل ظاهری به اسلام و... توانست مردم را با خود و علیه مخالفانش همراه سازد. یکی از مهم‌ترین راه‌های تبلیغی او استفاده از سب و لعن بود. بنابر نقل‌های متعدد تاریخی، حکمرانان او در میان عموم و نماز‌های جمعه امام علی(ع) را لعن می‌کردند. این سنت را معاویه بنا نهاد و عمر بن عبدالعزیز به فرمانداران خود دستور داد این سنت را ترک کرده و هرگز علی(ع) را لعن نکنند.
 
پاسخ تفصیلی
جامعه اسلامی اگرچه بعد از رحلت پیامبر(ص) دچار اختلافات شدیدی شد، اما این اختلافات به جنگ و خونریزی منجر نشد و اولین زمینه درگیری مسلحانه با اقدامات خلیفه سوم آغاز شد که به کشته شدن ایشان انجامید. جنگ‌های دوران امام علی(ع) هم تماماً ناشی از همان واقعه بود که در نهایت بدان انجامید که گروه بزرگی از مسلمانان تحت حکومت امام علی(ع) که خلیفه مسلمانان بود قرار گرفته و در طرف مقابل، معاویه نیز که فرماندار شام بود با ادعای خونخواهی عثمان خود را خلیفه مسلمانان معرفی کند. میان این دو گروه درگیری‌های جدّی نیز رُخ داد. بعد از شهادت امام علی(ع)، معاویه یکه‌تاز میدان شد و با روش‌های مختلف توانست اطرافیان امام حسن(ع) را به سمت خود جلب کند و در نهایت خود را خلیفه مسلمانان معرفی کند.
مهم‌ترین ابزار معاویه در این راه، استفاده از تبلیغات بود. او از راه‌های مختلفی؛ مانند جعل حدیث، عمل ظاهری به اسلام  و... توانست مردم را با خود و علیه مخالفانش همراه سازد. یکی از راه‌های او استفاده از سب و لعن بود. بنابر نقل‌های متعدد تاریخی، حکمرانان او در میان عموم و در نماز‌های جمعه (که از اصلی‌ترین رسانه‌های آن زمان بوده است) امام علی(ع) را لعن می‌کردند که نقل‌های آن در ذیل خواهد آمد. به‌علاوه؛ برخی از منابع نقل کرده‌اند که امام حسن(ع) و امام حسین(ع) نیز از این حیله آسوده نبوده و در منابر عمومی مورد لعن دستگاه بنی امیه قرار می‌گرفتند.[1]
جالب توجه است که در جنگ صفین، دو نفر از سپاهیان امام علی(ع)، معاویه و اهل شام را لعنت کردند، اما امام علی(ع) با این‌که کارشان را بر حق می‌دانست، آنها را از این‌کار منع کرد.[2] در طرف مقابل، معاویه سنتی را برپا کرد که امیر المؤمنین علی(ع) را علناً و در مراسم‌های عمومی مورد لعن قرار می‌دادند؛ شیوع این سنت زشت، به حدّی بود که حتی امام حسن مجتبی(ع) در صلح خود با معاویه شرط کرد که دیگر در منابر، حضرت علی(ع) را لعنت نکنند.[3]
در این‌جا برخی از موارد تاریخی که ناظر به این موضوع می‌باشند را ذکر می‌کنیم:
1. مروان بن حکم شش سال در مدینه حکومت کرد و در میان عموم مردم و در هر نماز جمعه علی(ع) را لعن می‌کرد.[4]
2. حجاج، بزرگان کوفه را جمع کرد و از آنان خواست، علی(ع) را دشنام دهند.[5]
3. وقتی ام سلمه همسر پیامبر(ص) با سب علی(ع) مواجه شد گفت: «آیا پیامبر خدا را لعنت می‌کنید». سپس ام سلمه گفت: «همانا از پیامبر شنیدم که می‌فرمود کسی که علی را لعن کند، مرا لعن کرده است».[6]
4. به عبد الرحمن بن أبی ليلى در حالی‌که افراد حجاج پشتش را از ضربات شلاق سیاه کرده بودند، دستور دادند: دروغ‌گوها (امام علی(ع)!! و ...) را لعن کن.[7]
5. حجاج به نماینده خود محمد بن قاسم نوشت: عطية عوفی (از شیعیان کوفه) را فرا بخوان. اگر علی را لعن کرد، که هیچ، و اگر این‌کار را انجام نداد چهارصد ضربه شلاق به او بزن و مو و ریشش را کوتاه کن. اما عطیه از این عمل خودداری کرد و در نهایت به او چهارصد ضرب شلاق زدند و ریش و مویش را کوتاه کردند.[8]
بنابر نقل‌های متعدد تاریخی، این سنت را معاویه بنا نهاد و عمر بن عبدالعزیز به فرمانداران خود دستور داد این سنت را ترک کنند و هرگز علی(ع) را لعن نکنند.[9]
در پایان داستانی مرتبط با این رویکرد بنی امیه را نقل می‌کنیم که نشان می‌دهد بنی‌امیه تا چه حد بر این عمل اصرار داشته و چگونه برخی از فرمانداران که حب علی(ع) را دل داشته‌اند، از آن فرار می‌کنند:
امام علی(ع) به حجر بَدری فرمود: «ای حجر، چه می‌کنی در حالی‌که بر منبر صنعاء نشسته‌ای و به تو دستور می‌دهند که مرا دشنام دهی و از من برائت بجویی؟» حجر بدری گفت: از انجام این عمل به خدا پناه می‌برم. امام(ع) فرمود: «وَ اللَّهِ إِنَّهُ كَائِنٌ فَإِذَا كَانَ ذَلِكَ فَسبَّنِي وَ لَا تَتَبَرَّأْ مِنِّي‏؛ به خدا قسم! این واقعه اتفاق می‌افتد! در آن هنگام به من دشنام بده، اما از من بیزاری مجو». بعد از سال‌ها حجاج، حجر را فرماندار کرد و به او دستور داد که علی(ع) را دشنام دهد. او بالای منبر رفت و گفت: أَيُّهَا النَّاسُ إِنْ أَمِيرَكُمْ هَذَا أَمَرَنِي أَنْ أَلْعَنَ عَلِيّاً أَلَا فَالْعَنُوهُ لَعَنَهُ اللَّه‏؛ ای مردم!  همانا امیر شما دستور داده علی را لعن کنم، همانا لعن کنید او را که خدا او را لعنت کند.[10]
حجر عملاً با استفاده زیرکانه از ضمیر و ارجاع واقعی آن به حجاج، از دشنام دادن به امام علی(ع) نیز که حضرتشان اجازه آن‌را به ایشان داده بود خودداری کرد.
 

[1]. ابن أبی الحدید، عبد الحمید بن هبه الله، شرح نهج البلاغة، محقق، مصحح، ابراهیم، محمد ابوالفضل،‏ ج 15، ص 256، مکتبة آیة الله المرعشی النجفی، قم، چاپ اول، 1404ق.
[2]. دينورى، ابو حنيفه احمد بن داود، الأخبار الطوال، تحقيق، عبد المنعم عامر، مراجعه، جمال الدين شيال، ص 165، قم، منشورات الرضى، 1368ش.
[3]. طبرسی، فضل بن حسن، اعلام الوری بأعلام الهدی، ص 206، مؤسسه آل البیت(ع)، قم، چاپ اول، 1417ق؛ شیخ مفید، الارشاد فی معرفة حجج الله علی العباد، ج 2، ص 14، کنگره شیخ مفید، قم، چاپ اول، 1413ق؛ اربلی، علی بن عیسی، کشف الغمة فی معرفة الأئمة، محقق، مصحح، رسولی محلاتی، هاشم، ج 1، ص 515، نشر بنی هاشمی، تبریز، چاپ اول، 1381ق.
[4]. ابن کثیر دمشقی‏، اسماعیل بن عمر، البدایة و النهایة، ج 8، ص 259، دار الفکر، بیروت، 1407ق؛ ذهبی، محمد بن احمد، تاریخ الاسلام، تحقیق، تدمری، عمر عبد السلام، ج 4، ص 228، دار الکتاب العربی، بیروت، چاپ دوم، 1409ق؛ ابن سعد کاتب واقدی، محمد بن سعد‏، الطبقات الکبری‏، تحقیق، عطا، محمد عبد القادر، ج 1، ص 399، دار الکتب العلمیة، بیروت، چاپ اول، 1410ق.
[5]. شیخ طوسی، الأمالی، ص 620، دار الثقافة، قم، چاپ اول، 1414ق.
[6]. البداية و النهاية، ج 7، ص 354؛ مغربی، قاضی نعمان‏، شرح الاخبار فی فضائل الأئمة الأطهار(ع‏)، ج 1، ص 167، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ اول، 1409ق.
[7]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 7، ص 383، دار الفکر، بیروت، چاپ اول، 1417ق.
[8]. زرکلی، خیر الدین، الاعلام، ج 4، ص 237، دار العلم للملایین، بیروت، چاپ هشتم، 1989م.
[9]. ابن اثیر جزری، علی بن محمد، الکامل فی التاریخ، ج 5، ص 42، دار صادر، بیروت، 1385ق. ابن خلدون، عبد الرحمن بن محمد، دیوان المبتدأ و الخبر فی تاریخ العرب و البربر و من عاصرهم من ذوی الشأن الأکبر(تاریخ ابن خلدون‏)، تحقیق، خلیل شحادة، ج 3، ص 94، بیروت، دار الفکر، چاپ دوم، 1408ق.
[10]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 2، ص 269، انتشارات علامه، قم، چاپ اول، 1379ق؛ بحرانى، سيد هاشم بن سليمان‏، مدينة معاجز الأئمة الإثنی عشر، ج 2، ص 182، مؤسسة المعارف الإسلامية، قم، چاپ اول، 1413ق‏.
ترجمه پرسش در سایر زبانها
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها