لطفا صبرکنید
3714
- اشتراک گذاری
یکی از شهدای روز عاشورا که در دفاع از امام حسین(ع) به شهادت رسید، وهب بن عبدالله بن عمیر کلبی بود.[1] بر اساس برخی از گزارشها وی سومین شهید کربلا است.[2]
پدرش عمیر از قبیلهی بنی عُلَیم بود که به کوفه آمده بود[3] و در نزدیک چاه جعده در محلهی همدان منزل داشت.[4] مادرش ام وهب دختر عبد از تیره نمر بن قاسط بود.[5] همچنین گزارش شده است که همسرش نیز در میدان نبرد همراه وی بود.[6]
البته در برخی منابع، از شهیدی با ویژگیهای او؛ اما با نام وهب بن حباب کلبی سخن به میان آمده است که بعد از حبیب بن مظاهر و قبل از انس بن حارث کاهلی به میدان رفت.[7]
مذهب وهب
گفته شده است که وهب بن عبدالله ابتدا نصرانى بود که همراه با مادرش و به راهنمایی امام حسین(ع) اسلام آوردند.[8]
پیوستن به سپاه امام حسین(ع)
در مورد زمان پیوستن وی به سپاه امام(ع) گزارشی وجود ندارد؛ اما با توجه به گزارشی که زمان پیوستن پدر و مادرش را مصادف با حرکت سپاه عمر بن سعد به سمت امام حسین(ع) بیان کرده است، میتوان احتمال داد که وی شبانه و به همراه آنان به سپاه امام حسین(ع) پیوسته باشد.[9]
شهادت وهب
بعد از شهادت بریر بن خُضَیر همدانی[10] و قبل از عمرو بن خالد ازدی[11] مادر وهب از وی خواست تا به حمایت از امام(ع) به میدان برود. وی نیز با این شعر حماسی به سمت میدان رفت:
«إِنْ تُنْکِرُونِی فَأَنَا ابْنُ الْکَلْبِ سَوْفَ تَرَوْنِی وَ تَرَوْنَ ضَرْبِی
وَ حَمْلَتِی وَ صَوْلَتِی فِی الْحَرْبِ أُدْرِکُ ثَارِی بَعْدَ ثَارِی صَحْبِی
وَ أَدْفَعُ الْکَرْبَ أَمَامَ الْکَرْبِ لَیْسَ جِهَادِی فِی الْوَغَى بِاللَّعْبِ»؛[12]
اگر مرا نمیشناسید بدانید که من از قبیلهی کلب هستم. به زودى خود من و ضربت و حمله و قدرت مرا در جنگ خواهید دید. من خون خود را بعد از خون یارانم طلب خواهم کرد. هر غم و اندوه را قبل از دیگرى برطرف میکنم. جهاد کردن من در میدان جنگ بازیچه نخواهد بود.
وهب بعد از مدتی به سوى مادر و همسرش بازگشت و از مادرش پرسید که آیا از من راضى هستی؟! مادرش پاسخ داد: تنها زمانی از تو راضی خواهم شد که در رکاب امام(ع) به شهادت برسی! همسر وهب چون کلام مادر شوهر خود را شنید به وهب گفت: «تو را به خدا سوگند مرا بدون شوهر نکن و راضی نشو که بر مصیبت تو گرفتار شوم». مادر گفت: «ای عزیزم! سخن همسرت را قبول نکن و به میدان برو و در یاری امام حسین(ع) تا مرز شهادت بشتاب تا در روز رستاخیز به شفاعت جدش نائل شوی».
پس از این گفتوگو، وهب بار دیگر به سمت سپاه دشمن حملهور شد و این رجز را سر داد:
«إنی زعیم لک أم وهب بالطعن فیهم تارة و الضرب
ضرب غلام مؤمن بالرب حتی یذوق القوم مسّ الحرب
إنی امرؤ ذو نجدة و عصب حسبی قتیلی من علیم حسبی»؛[13]
ای مادر وهب! من ضمانت میکنم که دشمن را با نیزه و شمشیر خود خواهم کوبید. ضربت جوانی که به پروردگارش ایمان آورده است تا اینکه تلخی جنگ را به این قوم بچشاند. من مردی قدرتمند و شمشیرزن هستم. خدای دانا برای من کافی است.
بر اساس گزارشها، وی توانست در این نبرد نوزده نفر سوار و دوازده پیاده،[14] و یا تعداد 24 نفر پیاده و 12 نفر سوار از سپاه عمر سعد را به هلاکت برساند.[15] در این نبرد، دشمن ابتدا دست راست و سپس دست چپ وی را قطع کرد و سرانجام وی به شهادت رسید.[16]
گزارش دیگری اما حاکی از آن است که وی ابتدا اسیر شد[17] و او را نزد عمر بن سعد آوردند. عمر دستور داد تا سر وهب را قطع و به سمت لشکر امام حسین(ع) پرتاب کنند. مادر وهب سر پسرش را گرفت و پس از بوسیدن آنرا به طرف لشکر ابن سعد انداخت. آن سر به مردى اصابت نمود و او را کشت.[18]
شهادت همسر وهب
بر اساس برخی گزارشها بعد از قطعشدن دستهای وهب، همسرش عمودى را گرفت و به سوى وى شتافت و میگفت: پدر و مادرم به فداى تو! براى افراد پاکیزه و حرم رسول خدا(ص) جهاد نمودی. وهب خواست تا همسرش را به سمت زنان اهل بیت(ع) بازگرداند، ولى وی لباس وهب را گرفت و گفت: من هرگز باز نمىگردم تا اینکه با تو کشته شوم. امام حسین(ع) به وی فرمود: خدا از طرف اهلبیت من جزاى خیر به شما دهد، خدا تو را رحمت کند، به طرف خیمه زنان برگرد! بعد از فرمان امام، او از صحنه نبرد بازگشت.
بعد از شهادت وهب، همسرش نزد وی وهب آمد و خونها را از صورت او پاک نمود. شمر به غلام خود دستور داد تا با عمودى که در دست دارد به همسر وهب بزند. در اثر این ضربه، همسر وهب به شهادت رسید. این اولین زنى بود که در لشکر امام حسین(ع) به شهادت رسید.[19]
گفتنی است در برخی گزارشها مشابه چنین رخدادهایی برای شهیدی دیگر به نام عبدالله بن عمیر کلبی که گویا پدر وهب بود نیز نقل شده است.[20] و به احتمال قوی و با توجه به تشابه اسامی، هر دو گزارش مربوط به یک رخداد بود که در جریان نگارش تاریخ، اختلافهایی در آن پدیدار شده است.
[1]. ابن شهر آشوب مازندرانی، مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 101، قم، علامه، چاپ اول، 1379ق؛ ابن اعثم کوفی، احمد بن اعثم، الفتوح، تحقیق، شیری، علی، ج 5، ص 104 – 105، بیروت، دار الاضواء، 1411ق.
[2]. مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 101.
[3]. طبری، أبو جعفر محمد بن جریر، تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، تحقیق، ابراهیم، محمد أبو الفضل، ج 5، ص 429، بیروت، دار التراث، چاپ دوم، 1387ق.
[4]. همان.
[5]. همان.
[6]. الفتوح، ج 5، ص 104 – 105.
[7]. ابن نما حلی، جعفر بن محمد، مثیر الأحزان، ص 62، قم، مدرسه امام مهدی(عج)، چاپ سوم، 1406ق.
[8]. کرکی حائری، سید محمد، تسلیة المجالس و زینة المجالس، ج 2، ص 287، قم، مؤسسة المعارف الإسلامیة، چاپ اوّل، 1418ق؛ مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، ج 45، ص 17، بیروت، دار إحیاء التراث العربی، چاپ دوم، 1403ق.
[9]. تاریخ الامم و الملوک(تاریخ طبری)، ج 5، ص 429.
[10]. مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 100؛ الفتوح، ج 5، ص 103.
[11]. همان، ص 101؛ همان، ص 104 – 105؛
[12]. مناقب آل أبی طالب (ع)، ج 4، ص 101.
[13]. الفتوح، ج 5، ص 104 – 105.
[14]. مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 101.
[15]. تسلیة المجالس و زینة المجالس، ج 2، ص 287؛ بحار الانوار، ج 45، ص 17.
[16]. الفتوح، ج 5، ص 104 – 105.
[17]. مناقب آل أبی طالب(ع)، ج 4، ص 101.
[18]. تسلیة المجالس و زینة المجالس، ج 2، ص 287؛ بحار الانوار، ج 45، ص 17.
[19]. بحار الانوار، ج 45، ص 17؛ «شهادت زنان در عاشورا»، 31792.
[20]. بلاذری، احمد بن یحیی، انساب الاشراف، تحقیق، زکار، سهیل، زرکلی، ریاض، ج 3، ص 194، بیروت، دار الفکر، چاپ اول، 1417ق.