لطفا صبرکنید
1555
نخست باید گفت؛ دهها پرسش مشابه اینرا نیز میتوان مطرح نمود؛ مانند:
چرا خداوند قدرتی در کودکان قرار نمیدهد تا به دست جنایتکاران کشته نشوند؟!
چرا آنها قدرتی ندارند که برخی حقوق آنها توسط بزرگترها پایمال نشود؟!
چرا برخی از آنها در کودکی از نعمت پدر و مادر محروم شده و با دشواری و یتیمی دست و پنجه نرم میکنند؟!
اما اینکه چرا خدای متعال در اینگونه امور دخالت نمیکند و حوادث ناگوار این چنینی را از کودکان دور نمیکند؟ باید گفت:
- قرار نیست خدای متعال به صورت مستقیم در تمام کارها و حوادث دخالت کند، تا هیچ حادثه بدی رخ ندهد و برای هیچکس -چه کودک و چه بزرگ- هیچ حادثه ناگواری پیش نیاید؛ زیرا ساختار این دنیا با بلا و گرفتاری همراه است؛ لذا میتوان گفت هیچ فردی در این جهان یافت نمیشود که هیچ بلا و مصیبتی ندیده باشد.
- در این نوع حوادث مصلحتهایی وجود دارد هر چند ذهن و عقل بشر قادر به درک دقیق و جزئیات تمام مصالح و مفاسد نیست؛ اما مسلم است که خدای متعال عادل است و همه این حوادث ناگوار را در دنیا، در آخرت و یا در هر دو جهان جبران میکند؛ در همین راستا در مورد افرادی که در دوران کودکی مورد آزار قرار گرفتند شاید خداوند در عوض این اتفاق، حوادث ناگوارتری را از آنها دور کرده باشد مانند. اینکه قرار بود در اثر حادثهای از دنیا بروند یا به گونهای ناقص العضو شوند که ادامه زندگی برایشان بسیار دشوار باشد، یا پدر و مادر را از دست بدهند یا گرفتاریهای دیگر.
از اینرو برای موضوعی که گناهش بر عهده دیگران است و به یقین به مجازات آن، دچار عذاب دردناکی خواهند شد، نباید فرد آسیبدیده نعمتهای بیشمار دیگر خدای متعال را نادیده بگیرد، یا نسبت به مقدسات دینی بدبین شده و در انجام دستورات دینی بیرغبت گردد.
- هر رخدادی که برای یک فرد بزرگ و کوچک پیش میآید، حتی اگر آن رخداد در حال اختیار، گناهی بزرگ باشد؛ اما اگر او نقشی در پیدایش آن نداشته و به گونهای مجبور شده باشد، نه تنها گناهی برایش نوشته نمیشود و از نظر احکام الهی و شرعی، همچنین از نظر جامعه، فردی خطاکار به شمار نمیآید؛ بلکه در صورت صبر بر مصیبتهای وارده، دارای اجر و پاداش فراوانی خواهد بود؛ از اینرو سزاوار است فرد آسیبدیده به جای آنکه خود را با یادآوری خاطرات ناگوار گذشته دچار اضطراب کند، با توجه به پروردگار و امید به رحمت واسعه الهی و رعایت تقوا در ادامه زندگی، میتواند به این نکته توجه کند که سرانجام کار از آن صابران و پرهیزکاران است: «فَاصْبِرْ إِنَّ الْعَاقِبَةَ لِلْمُتَّقِینَ».