لطفا صبرکنید
433
این یک قانون الهی است که تلاش انسانها تأثیر بسیار مهمی در رسیدن آنها به موفقیت و نتیجه خواهد داشت؛ اما از آنسو ممکن است خیلیها تلاش کنند، ولی باز هم به نتیجه مورد نظر خود نرسند؛ چرا که امور و عواملی که برای رسیدن به یک نتیجه موفقیتآمیز لازم است، تمامشان به دست انسان نیست.
در بینش توحیدی، اراده و کار و تلاش انسانها همه به اختیار و اراده خداوند است، و انسان از خود هیچ چیزی ندارد.
بدون اراده خداوند، انسان نمیتواند حتی از جای خود برخیزد تا به تلاش بپردازد. و اگر هم تلاش کند تا خداوند ارادهاش به موفقیت او تعلق نگرفته باشد، موفقیتی به دست نمیآورد.
خلاصه اینکه انسان از خود هیچ استقلالی ندارد. همان خدایی که انسان را خلق کرد، وی را وادار به تلاش و کوشش میکند، همو میتواند او را در کار و تلاشش موفق دارد. و هم آن چیزی که انسان به آن میرسد آن نیز آفریده خداوند است.
برای توضیح بیشتر و به عنوان مثال میگوییم: خداوند خلق میکند، انسان هم این کار را میکند؛ اما بین این دو خلق فرق است.[1] چرا که اولاً: ماده اولیه خلقت را تنها خدا آفریده و انسان اگر چیزی را بسازد تنها با استفاده از این مواد اولیه است.
ثانیاً: این خلقت و اختراع انسان نیز تنها در صورتی امکانپذیر است که خداوند آنرا مجاز شمرده باشد؛ یعنی بدون اذن و کمک الهی کسی را قدرت و توان کمترین حرکتی نیست و هر اتفاقی که میافتد خارج از دایره اذن الهی نیست. به تعبیر علمی، افعال و اعمالی که در خارج صادر میشود، یا «بالذات» است و یا «بالعرض». افعالی که مستقلاً و بدون واسطه و کمک از دیگری صادر میشوند، به آنها «بالذات» میگویند و چنین افعالی تنها و تنها از خداوند صادر میشود؛ امّا افعالی که با واسطه و بدون استقلال صادر میشوند و از آن با واژه «بالعرض» یاد میشود، با اذن الهی از غیر خدا نیز صادر میشود؛ یعنی افرادی غیر از خدا اعم از انسان، فرشته، جن و ... اموری را با اذن خداوند انجام میدهند.
بنابر این، اگر انسان بتواند بدون آنکه از فرمول آفرینش مخلوقات خدا بهرهای بگیرد و بدون آنکه از مواد اولیه او استفادهای کند و بدون اذن و اراده خداوند مستقلاً خلقتی پدید آورد و به نتیجه و موفقیتی برسد، میتواند در مقابل خدا قرار بگیرد و ادعا کند که کمک خدا در موفقیتم نقشی نداشت و تنها با تلاش خودم به این نتیجه رسیدم؛ امّا با توجه به اینکه هیچکس غیر از خدا چنین قدرتی ندارد، فاعل مستقل و خالق واقعی نیست؛ لذا در عالم هستی هیچ چیزی از حیطه اختیار الهی بیرون نیست تا بتواند خود مستقلا عمل کند و توفیقی به دست آورد:[2]
«... وَ ما تَوْفیقی إِلَّا بِاللَّه...».[3]
به محض التفاتی زنده دارد آفرینش را اگر نازی کند از هم فرو ریزند قالبها[4]
[1]. ر. ک: «فرق خلقت انسان با خلقت خدا».
[2]. ر. ک: درک وابستگی انسان به خدا از مجرای اختیار
[3]. هود، 88.
[4]. نظیری نیشابوری، دیوان اشعار، غزلیات، غزل شماره 8.