لطفا صبرکنید
50579
- اشتراک گذاری
آنچه که مسلم است این است که بالاخره این فرزند مال پدر است. حال به نظر شما آیا این عاقلانه و منطقی است که یک فرزندی از رابطه ای صرفا موقت به وجود بیاد و بچه ای باشد که مادر ندارد؟ یا حتی بالعکس و یا با سپردن او به پرورشگاه، هم از نعمت پدر محروم باشد و هم از نعمت مادر؟ بچه ای که از یک رابطه موقت به صورت ناخواسته به دنیا می آید چه جایگاهی در اجتماع دارد. بچه ای که مادرش را هیچ وقت نمی شناسد خوب است!؟ بچه ای که از متعه به دنیا می آید مسلماً ناخواسته بوده و زاده یک رابطه موقت! و این تا آخر عمرش روی پیشانیش میماند! ما خودمون رو بگذاریم به جای چنین بچه ای! چه حسی به ما دست خواهد داد؟
می دانم که قبل از ازدواج می شود شرط برای بچه دار نشدن تعیین کرد. اما به هر حال این موضوعی هست که وجود دارد و قابل انکار نیست. در ضمن ممکن است که طرفین شرط بچه دار نشدن را بکنند. اما اگر بر حسب اتفاق بعد از عده نگه داشتن آن خانم، باز هم بچه ای به وجود آمد، چکار باید کرد؟ فقط مسئله حضانت و سرپرستی و ارث و نفقه و... که مطرح نیست. بحث این است که این بچه به هر حال یک انسان است که باید در آینده در اجتماع زندگی کند. چه حس و تصوری به او دست خواهد داد؟
ازدواج موقت؛ ازدواجی آسان است برای کسانی که امکان ازدواج دائم را ندارند و به خاطر حکمت های متعددی از جمله جلو گیری از انحرافات جنسی و آثار سوء آن از طرف خداوند مهربان تشریع شده است. به همین جهت شارع مقدس بعضی از احکام مخصوص ازدواج دایم را در این ازدواج قرار نداده است. اسلام از اول تکلیف فرزندانی را که ممکن است از این ازدواج متولد شود تعیین کرده و فرموده است فرزندانی که از این ازدواج به دنیا می آیند از نظرنسب، ارث، حق حضانت (تربیت و نگه داری)، حق نفقه (مخارج) و... هیچ فرقى با فرزند نکاح دایم ندارند و دارای حقوق شناخته شده اند و هیچ کس نمی تواند آنها را از مهر و محبت پدر و مادری محروم نماید. ممکن است در بخش هایی از جامعه امروز فرهنگ پذیرش چنین ازدواجی وجود نداشته باشد که لازم است فرهنگ سازی شود تا جامعه از برکات چنین ازدواجی محروم نماند.
البته وجود استثنائات در هر قانونی غیر قابل اجتناب است و نباید به خاطر آنان اصل یک قانون را کنار گذاشت.
قبل از بیان جواب لازم است نکاتی را متذکر شویم:
اولاً: لازم است همیشه جایگاه و هدف از تشریع هر یک از احکام الاهی را خوب تشخیص داده تا از هر قانون و دستوری انتظار متناسب با آن را داشته باشیم. به عنوان مثال ما نمی توانیم به جهاد اشکال وارد کنیم؛ زیرا موجب کشته یا مصدوم شدن و یا بی سرپرست شدن فرزندان زیادی می شود! ؛ چرا که جایگاه جهاد پاسداری و دفاع از دین و جان و مال و ناموس مسلمانان است و اگر عده ای خود را در این راه در معرض انواع خطرات قرار ندهند کل جامعه در معرض خطر قرار می گیرد.
ثانیاً: هدف و حکمت احکام و دستورات اجتماعی اسلام باید در رابطه با غالب افراد جامعه بررسی شود؛ زیرا هر قانونی ممکن است در موارد نادری با آن هدف کلی ناسازگاری هایی داشته و به اصطلاح موارد استثنائی داشته باشد. بر این اساس احکام و قوانین و آثار ازدواج موقت، باید نسبت به غالب و اکثریت افراد جامعه بررسی شود.
ثالثا: در ازواج دایم نیز حضانت و نگه داری فرزند پسر تا دو سالگی و فرزند دختر تا هفت سالگی برعهده مادر است و بعد از آن این حق به پدر واگذار شده است.[1]
با توجه به این نکات باید گفت: ازدواج موقت؛ ازدواجی آسان برای کسانی است که امکان ازدواج دایم را ندارند و یا مشکلاتی در این راه پیش روی دارند و برای جلو گیری از فساد و انحرا فات جنسی، و سالم ماندن جوامع، چنین ازدواجی از طرف خداوند حکیم تشریع شده است. به همین جهت شارع مقدس بعضی از احکام مخصوص ازدواج دایم را در این ازدواج قرار نداده است.[2]
یکی از نقاط قوت قوانین اسلام در ازدواج موقت این است که از اول تکلیف فرزندانی را که ممکن است از این ازدواج متولد شوند تعیین کرده و فرموده است فرزندی که ازاین ازدواج به دنیا می آید هیچ فرقى با فرزند نکاح دائم ندارد.[3] شرعا و قانونا فرزند این پدر و مادر محسوب مى شود، نفقه (مخارج) او بر پدر واجب است و از پدر و مادر هم ارث مى برد. بنابراین، چنین هیچ فرزندی هیچ گاه احساس شرمنده گی نخواهدکرد؛ زیرا پدر و مادر او بر اساس یک ازدواج شرعی و قانونی و بر طبق دستور الاهی تن به چنین ازدواجی داده اند و هیچ کار خلاف شرعی انجام نداده اند. اما این که مسئولیت فرزند به عهده پدر گذاشته شده است، باید توجه داشته باشیم که این اختصاص به ازدواج موقت ندارد. چه در ازدواج دایم و چه در ازدواج موقت حضانت (نگه داری و پرورش) پسر تا دو سالگی و دختر تا هفت سالگی حق مادر است[4] که می تواند از این حق استفاده کند و یا آن را به پدر واگذار نماید و بعد از این سن حتی در ازدواج دایم نیز مسئولیت فرزند به عهده پدر گذاشته شده است، ولی در ازدواج دایم چون معمولا زن و شوهر با هم زندگی می کنند این مطلب احساس نمی شود. همچنین در هر دو ازدواج کلیه مخارج و هزینه های مالی فرزندان و سرپرستی آنها بعد از سن حضانت بر عهده پدر است و روشن است که این به خاطر ارفاق و جانبداری از مادران است؛ زیرا نوع زنان از نظر مالی و اقتصادی ضعیف تر از مردان هستند و ممکن است برای اداره فرزند خود به زحمت بیفتند. بهمین جهت اسلام برای رعایت حال مادر و فرزند سرپرستی و نفقه فرزند را ابتدا بر عهده پدر گذاشته است. ولی مادر می تواند با توافق پدر این مسئولیت را مجانا یا در قبال اخذ اجرت بر عهده بگیرد و هیچ کس نمی تواند مادر را از دیدن فرزند و ابراز محبت به او منع کند.
علاوه بر این که معمولاً در چنین ازدواج هایی طرفین به دنبال فرزند دار شدن نیستند. و هر یک از دو طرف می توانند شرط کنند که اصلاً بچه دارنشود و یا این که مادر برای مدتی و یا برای همیشه بچه را بزرگ کند. ولی چنین نیست که تمام فرزندانی که از متعه به دنیا آمده باشند ناخواسته بوده اند، بلکه گاهی بعضی از مردها چون از همسر اول خود بچه دار نمی شوند اقدام به چنین عملی کرده و بچه را به بهترین وجه محافظت و نگه داری می کنند.
ممکن است در بخش هایی از جامعه امروز فرهنگ پذیرش چنین ازدواجی وجود نداشته باشد که لازم است فرهنگ سازی شود تا جامعه از برکات چنین ازدواجی محروم نماند. البته وجود استثنائات در هر قانونی غیر قابل اجتناب است و ممکن است در مواردی به فرزندان حاصل از چنین ازدواجی بی مهری هایی صورت گیرد، اما نباید به خاطر آنان اصل یک قانون را کنار گذاشت.
[1]. توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج2 ، ص 257، س 1504.
.[2] طباطبائی، محمد حسین، المیزان فی تفسیر القرآن، ج 15، ص 15، دفتر انتشارات اسلامی.
[3]. توضیح المسائل (المحشى للإمام الخمینی)، ج 2، ص 486 (مکارم): مسئله 2079 ، ازدواج موقّت بعد از تمام شدن مدّت آن، عدّه دارد ... و فرزندانى که از آن متولّد مىشوند تمام حقوق فرزندى را دارند و از پدر و مادر و بستگان خود ارث مىبرند هر چند آن زن و شوهر از هم ارث نمىبرند.
[4] همان؛ امام خمینی، تحریر الوسیلة، ج 2، ص 312، انتشارات قدس محمدی، (احکام الولادة و ما یلحق بها)، مسئله 12- 16- ۱۷.