جستجوی پیشرفته
بازدید
28393
آخرین بروزرسانی: 1392/11/27
خلاصه پرسش
«مشیخه» چیست و چه کتاب‌هایی مشیخه دارند؟ عبارت «عدة من أصحابنا» در سند روایات به چه معناست؟
پرسش
«مشیخه» چیست؟ چه کتاب‌هایی مشیخه دارند؟ این‌که می‌گویند مثلاً کتاب «الکافی» مشیخه دارد، در کجای این کتاب آمده است؟ سؤال دیگر این‌که مثلاً در روایت کتاب کافی دیدم که اولش نوشته «عن عدة من اصحابنا»، اول فکر کردم مرسله است بعد گفتم نه شاید اسامی آن در مشیخه آمده باشد، آیا این گونه است؟ معنای «عدة من اصحابنا» چیست؟
پاسخ اجمالی
مشیخه در لغت؛ جمع شیخ است، در علم حدیث‌‌شناسی؛ مشیخه به معنای اساتید در روایت و کسی که از او حدیث گرفته شده است، معنا می‌شود. معنای مشیخه صدوق و مشیخه شیخ طوسی نیز به همین معنا است؛ یعنی مشایخی(اساتیدی) که شیخ طوسی یا شیخ صدوق از آنان روایت می‌گرفتند. در پایان کتاب‌ «من لا یحضره الفقیه» شیخ صدوق و کتاب «تهذیب الاحکام» و «الاستبصار» شیخ طوسی، این دو بزرگوار؛ مشیخه خود(طریق خود به مشایخ) را بیان کرده‌اند.
در کتاب شریف کافی، احیاناً در برخی از اسناد روایات؛ مرحوم کلینی چنین بیان کرده است: «عدة من أصحابنا عن ...»؛ کلینی در برخی از اسناد؛ وقتی  خواسته از حدود ده نفر از محدثان و راویان بزرگ روایت نقل روایت کند، قبل از آن؛ طریق خود را به این ده نفر چنین گفته است: «عدة من أصحابنا عن احمد بن محمد بن عیسی»؛ یعنی این روایت را نه یک نفر؛ بلکه تعدادی از مشایخ و اساتید ما از احمد بن محمد بن عیسی نقل کرده‌اند.
 
پاسخ تفصیلی
در اصطلاح علم حدیث و رجال؛ برای احترام‌ به محدّثین بزرگ، بدان‌ها شیخ گفته می‌شده است. همچنین به راوی حدیث و یا کسی که از او حدیث فرا می‌گیرند (استاد روایت) نیز اطلاق می‌شود.[1]
مشیخه در لغت؛ جمع شیخ است؛ ازهری در تهذیب اللغة می‌گوید: «جمع شیخ: شُیُوخٌ، و أَشْیَاخٌ، و مَشْیَخَةٌ، و شِیخَانٌ و مَشْیُوخَاء» است.[2]
در این‌جا؛ مشیخه به معنای اساتید در روایت و کسی که از او حدیث دریافت شده است، معنا می‌شود. معنای مشیخه صدوق و مشیخه شیخ طوسی نیز به همین معنا است؛ یعنی مشایخی (اساتیدی) که شیخ طوسی یا شیخ صدوق از آنان روایت گرفته‌اند. در پایان کتاب «من لا یحضره الفقیه» شیخ صدوق و کتاب «تهذیب الاحکام» و «الاستبصار» شیخ طوسی، این دو بزرگوار؛ مشیخه خود (طریق خود به اساتیدشان) را بیان کرده‌اند که در ادامه توضیح آن می‌آید.
توضیح مشیخه
سبک و روش محدّثان بزرگ در نوشتن و جمع‌آوری احادیث یک نوع نبود، بلکه در جمع‌آوری احادیث، مسلک‌ها و روش‌های متفاوتی داشته‌اند؛ برای نمونه روش مرحوم کلینی در «کافی» با روش شیخ صدوق در «من لا یحضره الفقیه» متفاوت است. کلینی در «کافی» به این‌گونه عمل کرده که در ابتدای ذکر هر حدیثی، سند آن‌را به طور کامل بیان کرده است؛ مثلاً «علی بن إبراهیم عن أبیه عن النوفلی عن السکونی عن أبی عبد الله (ع)...»[3] در این سند؛ کلینی از علی بن ابراهیم و او از پدرش (ابراهیم بن هاشم) و او از نوفلی و نوفلی از سکونی؛ و او از امام صادق(ع)؛ نقل کرده است. بله! در برخی از روایات؛ احیاناً خلاف این مطلب هم دیده می‌شود ولی منهج کلینی در کل کافی (اصول، فروع و روضه) این چنین است.
اما روش و منهج شیخ صدوق در «من لا یحضره الفقیه» و روش شیخ طوسی در دو کتاب «تهذیب الاحکام» و «الاستبصار» این‌گونه نیست؛ و با روش شیخ کلینی متفاوت است، اگر چه در برخی از مبانی؛ و روش‌ها، بین شیخ صدوق و شیخ طوسی نیز اختلافاتی در زمینه جمع‌آوری احادیث وجود دارد.
شیخ صدوق در کتاب خود؛ روایات را بدون سند ذکر کرده است؛ یعنی به راوی بلا واسطه از امام(ع) را فقط ذکر کرده است. به این نمونه از اسناد در کتاب فقیه توجه کنید: «سَأَلَ عُبَیْدُ اللَّهِ بْنُ عَلِیٍّ الْحَلَبِیُّ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع)...».[4]
شیخ طوسی نیز در دو کتاب تهذیب و استبصار خود تقریباً این‌گونه عمل کرده است؛ به این نمونه دقت کنید: «عَلِیُّ بْنُ مَهْزِیَارَ عَنِ الْحُسَیْنِ بْنِ سَعِیدٍ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ‌؛ ‌قَالَ: سَأَلْتُهُ...».[5]
همان‌طور که دیده می‌شود؛ معلوم نیست بین شیخ صدوق تا عبیدالله بن علی حلبی؛ چه کسانی واسطه شده‌اند؟ همچنین مشخص نیست بین شیخ طوسی تا علی بن مهزیار چه کسانی قرار گرفته‌اند؟ اگر این سه کتاب؛ با همین حالت ارائه شده بود، از ارزش روایات آن بسیار کاسته می‌شد ولی همان‌طور که گفته شد، این دو بزرگوار، به جهت اختصاری که مورد نظر داشته‌اند؛ روایات را این‌گونه ذکر کرده‌اند ولی به جهت این‌که روایات از دائره روایات سنددار و متصل خارج نشود، هر کدام در پایان کتاب‌هایشان، طریق خود را به اشخاص مورد نظر و کتاب‌هایی که از آن؛ این روایات را گرفته، ذکر کرده‌اند.
شیخ صدوق در آخر کتاب «من لا یحضره الفقیه» مشیخه (اساتید) خود را با این کلمات آغاز می‌کند: «هر آنچه را در این کتاب از عمار ساباطی نقل کرده‌ام؛ آن‌را از پدرم؛ و او از ابن ولید و او از سعید بن عبدالله و او از احمد بن الحسن فضال و او از عمرو بن سعید مدائنی و او از مصدق بن صدقه و او از عمار بن موسی ساباطی نقل کرده است».[6] بدین ترتیب؛ شیخ صدوق تمام روایاتی را که در کتاب خود از عمار ساباطی نقل کرده است، از حالت ارسال (بدون سند بودن) خارج کرده است.
آنچه جالب توجه است آن‌که: «با دقت در ترتیب مشیخه فقیه و مقایسه آن با روایات موجود در کتاب به این نتیجه می‌توان رسید که ترتیب مشیخه ناشى از ترتیب ذکر نام راویان در خود کتاب است بدین گونه که شیخ صدوق پس از نوشتن «الفقیه»، با مراجعه به متن کتاب خویش، نام راویان را یادداشت کرده و به همان ترتیب اصل کتاب، طرق مشیخه را ذکر کرده، هرکس که اولین روایت وى در «الفقیه» زودتر از اولین روایت فرد دیگر است، طریق وى نیز در مشیخه زودتر از طریق دیگرى است، مثلاً چون اول؛ روایت عمار ساباطى و سپس‌  روایت على بن جعفر و بعد روایت اسحاق بن عمار را در کتاب آورده، در مشیخه نیز طریق خود را به عمار بن موسى و سپس به على بن جعفر و سپس به اسحاق بن عمار- تا آخر-  به ترتیب ذکر می‌کند».[7]
شیخ طوسی نیز در آخر کتاب تهذیب می‌گوید: «اکنون که به توفیق خداوند از تألیف این کتاب فارغ شده‌ام، طریق و سندهای خودم را به این روایات کتاب‌ها و اصول؛ ذکر می‌کنم».[8] سپس چنین می‌گوید: «آنچه در این کتاب از محمد بن یعقوب کلینی نقل کرده‌ام از طریق استادم شیخ مفید و او از جعفر بن محمد ابن قولویه و او از کلینی؛ نقل کرده است».[9]
بنابراین در بین کتاب‌های اربعه شیعه، کتاب «من لا یحضره الفقیه» شیخ صدوق و «تهذیبین»(کتاب تهذیب الاحکام و الاستبصار) شیخ طوسی دارای مشیخه‌اند،[10] و کتاب کافی شیخ کلینی به این علت که در هر روایت؛ طریق و سند روایت را ذکر کرده است، مشیخه وجود ندارد.
معنای «عدة من أصحابنا»
در کتاب شریف «کافی»، احیاناً در برخی از اسناد روایات؛ مرحوم کلینی چنین بیان کرده است: «عدة من أصحابنا عن أحمد بن محمد(اشعری) عن الحسین بن سعید عن فضالة بن أیوب عن موسى بن بکر عن الفضیل قال سألت أبا عبد الله (ع)...».[11] کلینی در برخی از اسناد؛ وقتی خواسته از حدود ده نفر از محدّثین و راویان بزرگ روایت نقل روایت کند، قبل از آن؛ طریق خود را به این ده نفر چنین گفته: «عدة من أصحابنا عن احمد بن محمد بن عیسی»؛ یعنی این روایت را نه یک نفر؛ بلکه تعدادی از مشایخ و اساتید ما از احمد بن محمد بن عیسی نقل کرده‌اند.
بیشترین این عده؛ در طریق احمد بن محمد بن عیسی و احمد بن محمد بن خالد برقی و سهل بن زیاد است.(همان طور که در سند فوق برای احمد بن محمد اشعری ذکر کردیم). اما این عده که در طریق این افراد آمده است چه کسانی هستند و آیا همه آنان از درجه وثاقت برخوردارند یا نه؟ بحث مفصل جداگانه‌ای می‌طلبد که جهت اختصار به همین مقدار بسنده می‌شود.
 

[1]. حریری، محمد یوسف، فرهنگ اصطلاحات حدیث، ص 80، نشر هجرت، قم، 1381ش.
[2]. ازهری، محمد بن أحمد، تهذیب اللغة، ج 7، ص 196، دار احیاء التراث العربی، بیروت.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 1، ص 12، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[4]. شیخ صدوق، من لا یحضره الفقیه، محقق و مصحح: غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 40، دفتر انتشارات اسلامی، قم، چاپ دوم، 1413ق.
[5]. شیخ طوسی، تهذیب الأحکام، محقق و مصحح: موسوی خرسان، حسن، ج 1، ص 158، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ چهارم، 1407ق.
[6]. من لا یحضره الفقیه، ج 4، ص 422.
[7]. شبیری زنجانی، سید موسی، کتاب النکاح، ج ‌11، ص3903، مؤسسه پژوهشی رای‌پرداز‌، قم، 1419ق.
[8]. تهذیب الاحکام، المشیخه، ص 4.
[9]. همان، ص 5.
[10]. ذکر طریق صاحب کتاب به روایات و اساتیدی که از آنان اخذ حدیث داشته‌اند.
[11]. الکافی، ج 1، ص 191.
نظرات
تعداد نظر 0
لطفا مقدار را وارد نمایید
مثال : Yourname@YourDomane.ext
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید
لطفا مقدار را وارد نمایید

طبقه بندی موضوعی

پرسش های اتفاقی

پربازدیدترین ها

  • تعداد فرزندان حضرت علی (ع)، و نام ایشان و نام مادران آنان چه بوده است؟
    793911 معصومین 1387/06/05
    شیخ مفید در کتاب ارشاد تعداد آنها را 27 تن از دختر و پسر دانسته و پس از آن گفته است: عده‏ای از علمای شیعه گویند که فاطمه پس از وفات پیامبر (ص) جنینی که پیامبر او را محسن نامیده بود سقط کرد. بنابر قول این عده، فرزندان آن حضرت ...
  • معنای ذکر «لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم» چیست و این ذکر چه آثار و برکاتی دارد؟
    757585 حدیث 1396/06/14
    «لَا حَوْلَ وَ لَا قُوَّةَ إِلَّا بِاللَّهِ الْعَلِیِّ الْعَظِیمِ»؛ یعنی هیچ نیرو و توانى جز از سوى خداوند بلندمرتبه و بزرگ نیست‏. واژه «حول» در لغت به معنای حرکت و جنبش،[1] و «قوّة» به معنای استطاعت و توانایی است.[2] بنابر ...
  • آیا خداوند به نفرینی که از دل شکسته باشد، توجه می کند؟ یا فقط دعاهای مثبت را اجابت می کند؟
    681395 Practical 1390/07/12
    نفرین در آموزه های دینی ما مسئله ای شناخته شده است، چنان که در آیات و روایات آمده است: "بریده باد هر دو دست ابو لهب"؛ "از نفرین مظلوم بترسید که نفرین مظلوم به آسمان می رود". و... . منتها همان گونه که دعا برای استجابت، نیازمند شرایط است، ...
  • حکم زنا با زن شوهردار چیست؟
    659577 Laws and Jurisprudence 1387/05/23
    زنا خصوصا با زن شوهر دار یکی از گناهان بسیار زشت و بزرگ به شمار می آید ولی بزرگی خداوند و وسعت مهربانی او به حدی است، که اگر گنهکاری که مرتکب چنین عمل زشت و شنیعی شده واقعا از کردۀ خود پشیمان باشد و ...
  • عقیقه و احکام و شرایط آن چیست؟
    649109 Practical 1391/02/11
    عقیقه عبارت است از: کشتن گوسفند یا هر حیوانی که صلاحیّت قربانی کردن داشته باشد، در روز هفتم ولادت فرزند، جهت حفظ فرزند از بلاها. پرداخت قیمت آن کفایت از عقیقه نمی‌کند. بهتر است عقیقه و فرزندی که برایش عقیقه می‌شود، از حیث جنسیت مساوی باشند، ولی ...
  • آیا کاشت ناخن مانع غسل و وضو است؟
    601155 Laws and Jurisprudence 1387/12/04
    در غسل و وضو، باید آب به اعضای بدن برسد و ایجاد مانعی در بدن که رفع آن مشکل یا غیر ممکن است، جایز نیست، مگر در صورتی که ضرورتی آن را اقتضا کند و یا غرض عقلائی مشروعی در این امر وجود داشته باشد.در هر حال، اگر مانعی ...
  • فضیلت و آداب و شرایط نماز جمعه چیست؟ و به چه صورت خوانده می‌شود؟
    580287 نماز جمعه 1389/09/10
    در مورد جایگاه و فضیلتش نماز جمعه همین بس که سوره‌ای از قرآن به نامش می‌باشد.نماز جمعه یک از عباداتی است که به جماعت خوانده می‌شود. این نماز دو خطبه دارد که با حمد و ثنای الهی شروع می‌شود و امام جمعه در این خطبه‌ها باید مردم را به تقوای ...
  • آیا ارتباط انسان با جن ممکن است؟
    565114 جن 1386/02/01
    قرآن مجید وجود جن را تصدیق کرده و ویژگی‌‏های زیر را برای او برمی‌شمارد:جن موجودی است که از آتش آفریده شد، بر خلاف انسان که از خاک آفریده شده است.[1]دارای علم، ادراک، تشخیص حق از باطل و قدرت منطق و استدلال ...
  • اصول و فروع دین را نام برده و مختصراً توضیح دهید؟
    564405 Laws and Jurisprudence 1387/09/23
     دسته بندی اصول دین و فروع دین به این شکلی که در میان ما متداول است از احادیث و روایات ائمه (ع) اخذ نشده است؛ بلکه دانشمندان علوم دینی معارف دینی را به این صورت دسته بندی کردند. تاریخ بحث ها در باره به نیمه دوم قرن اول هجری باز ...
  • طبق فتوای رهبر، نماز مغرب و عشا چه زمانی قضا می شود؟
    562052 Laws and Jurisprudence 1385/10/20
    پاسخ دفتر مقام معظم رهبری: آخر وقت نماز مغرب و عشا نصف شب شرعى است (15/11 ساعت بعد از  ظهر شرعی) و احتیاط آن است که اگر تا آن موقع نماز را نخوانده است، تا طلوع فجر به قصد ما فى‌الذمّه[1] به­جا ­آورد و پس از آن نماز قضا مى‌شود