لطفا صبرکنید
بازدید
7822
7822
آخرین بروزرسانی:
1398/09/05
کد سایت
fa91129
کد بایگانی
107851
نمایه
امکان درخواست بخشیدن بخشی از عمر به دیگران
طبقه بندی موضوعی
پیامبران و کتابهای آسمانی|پیامبران و امامان
اصطلاحات
حضرت آدم (ع)
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی|پیامبران
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
آیا آدم(ع) بخشی از عمر خود را به داود(ع) بخشید؟ و آیا ما میتوانیم از خدا بخواهیم تا بخشی از عُمر ما را کاسته و در مقابل، بر عُمر دیگران بیافزاید و آیا دعایی در این زمینه وجود دارد؟
پرسش
آیا دعایی وجود دارد که انسان از عمر خود بکاهد و به دیگری بدهد؟
پاسخ اجمالی
روایات معتبری وجود دارند که بر اساس آن، حضرت آدم(ع) از پروردگار خواست تا بخشی از عمر او (30، 40 و یا 60 سال) را در اختیار حضرت داود(ع) قرار دهد:
1. امام صادق(ع) فرمودند: وقتی حضرت آدم(ع)[1] از مقدار کم عمر حضرت داود(ع)[2] آگاه شد، به خدا گفت من شصت سال از عمرم را به او میدهم تا عمر او به صد سال برسد. خدا نیز پذیرفت. اما هنگامی که عزرائیل براى قبض روح حضرت آدم(ع) آمد، او شگفتزده شده و پنداشت که گویا فرشته مرگ زودتر از موعد به سراغش آمده، اما عزرائیل به او خاطرنشان کرد که قبلاً شصت سال از عمرش را به داود(ع) بخشیده است... .[3]
2. امام باقر(ع) فرمودند: خدا نام پیامبران و مدت عمر آنان را در اختیار حضرت آدم(ع) قرار داد. در این میان، عمر حضرت داود(ع) چهل سال بود. حضرت آدم(ع)گفت آیا ممکن است سى سال از عمر من را به او ببخشى؟ خداوند هم قبول کرد. امام باقر(ع) در ادامه فرمود این امر البته نزد خدا ثابت است؛ چراکه «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ»، (آنچه را که خدا بخواهد محو نموده و اثبات مىکند و نزد او امّ الکتاب یعنى لوح محفوظ مىباشد) به همین معنا اشاره دارد.[4]
روایان این روایت همگی ثقه و مورد اعتماد میباشند:
محمد بن موسی بن متوکل؛ ثقه و مورد اعتماد است.[5]
عبدالله بن جعفر الحمیری؛ ثقه و مورد اعتماد است.[6]
احمد بن محمد بن عیسی؛ ثقه و مورد اعتماد است.[7]
ابن محبوب: حسن بن محبوب؛ او از بزرگان اصحاب امامیه است.[8]
مالک بن عطیه؛ ثقه است.[9]
ابوحمزه ثمالی؛ ثقه و مورد اعتماد است.[10]
3. عمر داود(ع) شصت سال بود، حضرت آدم(ع) چهل سال از عمر خود را به او بخشید.[11]
آنچه در مورد این روایات میتوان گفت این است که اصل این مسئله امکان دارد و چنین درخواستی از خداوند جایز است که پذیرش آن وابسته به خواست و مصلحت پروردگار دارد.
البته با جستوجوی انجام شده، دعای خاصی در این زمینه دیده نشده است؛ لذا میتوان با هر زبانی چنین درخواستی را با خداوند در میان گذاشت.
1. امام صادق(ع) فرمودند: وقتی حضرت آدم(ع)[1] از مقدار کم عمر حضرت داود(ع)[2] آگاه شد، به خدا گفت من شصت سال از عمرم را به او میدهم تا عمر او به صد سال برسد. خدا نیز پذیرفت. اما هنگامی که عزرائیل براى قبض روح حضرت آدم(ع) آمد، او شگفتزده شده و پنداشت که گویا فرشته مرگ زودتر از موعد به سراغش آمده، اما عزرائیل به او خاطرنشان کرد که قبلاً شصت سال از عمرش را به داود(ع) بخشیده است... .[3]
2. امام باقر(ع) فرمودند: خدا نام پیامبران و مدت عمر آنان را در اختیار حضرت آدم(ع) قرار داد. در این میان، عمر حضرت داود(ع) چهل سال بود. حضرت آدم(ع)گفت آیا ممکن است سى سال از عمر من را به او ببخشى؟ خداوند هم قبول کرد. امام باقر(ع) در ادامه فرمود این امر البته نزد خدا ثابت است؛ چراکه «یَمْحُوا اللَّهُ ما یَشاءُ وَ یُثْبِتُ وَ عِنْدَهُ أُمُّ الْکِتابِ»، (آنچه را که خدا بخواهد محو نموده و اثبات مىکند و نزد او امّ الکتاب یعنى لوح محفوظ مىباشد) به همین معنا اشاره دارد.[4]
روایان این روایت همگی ثقه و مورد اعتماد میباشند:
محمد بن موسی بن متوکل؛ ثقه و مورد اعتماد است.[5]
عبدالله بن جعفر الحمیری؛ ثقه و مورد اعتماد است.[6]
احمد بن محمد بن عیسی؛ ثقه و مورد اعتماد است.[7]
ابن محبوب: حسن بن محبوب؛ او از بزرگان اصحاب امامیه است.[8]
مالک بن عطیه؛ ثقه است.[9]
ابوحمزه ثمالی؛ ثقه و مورد اعتماد است.[10]
3. عمر داود(ع) شصت سال بود، حضرت آدم(ع) چهل سال از عمر خود را به او بخشید.[11]
آنچه در مورد این روایات میتوان گفت این است که اصل این مسئله امکان دارد و چنین درخواستی از خداوند جایز است که پذیرش آن وابسته به خواست و مصلحت پروردگار دارد.
البته با جستوجوی انجام شده، دعای خاصی در این زمینه دیده نشده است؛ لذا میتوان با هر زبانی چنین درخواستی را با خداوند در میان گذاشت.
[3]. کلینی، محمد بن یعقوب، کافی، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، ج 7، ص 378 – 379، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ چهارم، 1407ق؛ مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، محقق، مصحح، رسولی، سید هاشم، ج 24، ص 217، تهران، دار الکتب الإسلامیة، تهران، چاپ دوم، 1404ق.
[4]. شیخ صدوق، علل الشرائع، ج 2، ص 553، قم، کتاب فروشی داوری، چاپ اول، 1385ش.
[5]. حلی، حسن بن علیّ بن داود، الرجال، ص 149، دانشگاه تهران، چاپ اول، 1342ش.
[6]. طوسى، محمد بن حسن، فهرست کتب الشیعة و أصولهم و أسماء المصنّفین و أصحاب الأصول، ص 294، قم، ستاره، چاپ اول،1420ق.
[7]. همان، ص 60.
[8]. شیخ طوسی، محمد بن حسن، الابواب(رجال طوسی)، محقق، مصحح، قیومی اصفهانی، جواد، ص 334، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ سوم، 1427ق.
[9]. الرجال، ص 169.
[10]. ر. ک: «زندگینامه ابو حمزه ثمالی»، 58643.
[11]. شیخ صدوق، الخصال، محقق، مصحح، غفاری، علی اکبر، ج 2، ص 598، قم، دفتر انتشارات اسلامی، چاپ اول، 1362ش.
نظرات