لطفا صبرکنید
بازدید
10192
10192
آخرین بروزرسانی:
1393/01/02
کد سایت
fa40845
کد بایگانی
49905
نمایه
طوالع و لوایح
طبقه بندی موضوعی
انسان شناسی|مقام شناسی|عرفان و شناخت نفس
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
منظور شیخ اشراق از ظهور طوالع و لوایح برای سالک چیست؟
پرسش
با سلام؛ لطفاً آنچه شیخ شهاب الدین سهروردی در مورد ظهور طوالع و لوایح برای سالک گفتهاند را به طور کامل بیان نمائید.
پاسخ اجمالی
«طوالع» جمع «طالع» از ریشه «طلع» و «لوایح» جمع «لایح» از ریشه «لوح» است. این دو ریشه در لغت تقریباً مترادف هستند. طالع و لایح اسم فاعل و به معنای ظاهر و آشکار شونده میباشند. مانند اینکه هنگامی که خورشید طلوع کرده میگوییم خورشید طالع است.[1] ظاهراً شیخ اشراق با توجه به همین معنای لغوی از آن در ترتیب سیر و سلوک استفاده کرده و اصطلاحی درست کرده و در کتابهای خود این دو کلمه را به کار گرفته است. مثلاً فصل دوم رساله صفیر سیمرغ که با این عنوان -در آنچه اهل بدایا را ظاهر شود- است، چنین میگوید: «اوّل برقى که از حضرت ربوبیّت رسد بر ارواح طلّاب، طوالع و لوایح باشد و آن انواری است که از عالم قدس بر روان سالک اشراق کند و لذیذ باشد، و هجوم آنچنان ماند که برق خاطف ناگاه در آید و زود برود».[2]
برخی دیگر از حکیمان اشراقی نیز در مبحث وحی و اقسام آن پس از تقسیم وحی به عام و خاص و تقسیم وحی خاص به قلبی، سمعی و بصری. در توضیح وحی قلبی میگویند: آن نور درخشانی است که بر باطن نفس میتابد و برقی است که جان و روح را به دوش میگیرد و به منزل اعلی بالا میبرد. اهل عرفان این برق را در آغاز درخشش و اشراق «طوالع و لوایح» مینامند. و وقتی ادامه پیدا کرد و ثبات و قرار یافت به آن «سکینه» میگویند.[3]
برخی دیگر از حکیمان اشراقی نیز در مبحث وحی و اقسام آن پس از تقسیم وحی به عام و خاص و تقسیم وحی خاص به قلبی، سمعی و بصری. در توضیح وحی قلبی میگویند: آن نور درخشانی است که بر باطن نفس میتابد و برقی است که جان و روح را به دوش میگیرد و به منزل اعلی بالا میبرد. اهل عرفان این برق را در آغاز درخشش و اشراق «طوالع و لوایح» مینامند. و وقتی ادامه پیدا کرد و ثبات و قرار یافت به آن «سکینه» میگویند.[3]
[1]. ر. ک: ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج2، ص 586، دار صادر، بیروت، چاپ سوم، 1414ق؛ ابن فارس، أحمد، معجم مقاییس اللغة، ج3، ص 419، مکتب الاعلام الاسلامی، قم، چاپ اول، 1404ق.
[2]. شیخ اشراق، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج 3، ص 319، موسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگى، تهران، چاپ دوم، 1375ش.
[3]. ر. ک: عبد القادر بن حمزة بن یاقوت الاهرى، الاقطاب القطبیة او البلغة فى الحکم، ص 183 تا 186، انجمن فلسفه ایران، تهران، 1358ش.
نظرات