لطفا صبرکنید
14732
- اشتراک گذاری
معمولاً پدران دارای تجربه های با ارزشی در زندگی هستند و همیشه خواهان خیر و صلاح و سعادت فرزندان خود می باشند که یک جوان (دختر یا پسر) برای انتخاب صحیح شریک زندگی و همسر آینده اش به این تجربه و محبت نیازمند است. اما از آنجایی که در ازدواج نا موفق معمولا دختران و زنان بیشتر آسیب می بینند، اکثر فقهاء ازدواج دختر باکره را منوط به اجازه پدر یا جد پدری کرده تا مبادا این دختر جوان در زندگی اش با انتخاب نادرست (از روی بی تجربگی) دچار مشکل شود. بنا بر این طبق نظر این عده از فقهاء پدر حق دارد برای سعادت و خوشبختی دختر خود شرایطی مانند سید بودن داماد و یا هر شرط معقول دیگری را قرار دهد. البته در موردی که پدر اجازه ندهد اجازه جد پدری کافی است. ممکن است در مواردی پدر یا جد پدری از روی عدم شناخت یا بدون دلیل مخالفت کنند که در این موارد می توان با کمک افراد معتمد و مورد قبول طرفین آنان را متقاعد و مسأله را حل کرد.
اما در مورادی که پدر یا جد پدری دختر از نظر رو حی روانی مشکل داشته باشد و یا تصمیمات آنان بر خلاف مصلحت دختر باشد مثل اینکه سخت گیری پدر بی مورد باشد و این همسر ى که براى دختر پیدا شده است شرعاً و عرفاً کفو او، محسوب شود، و عدم اجازه او، به مصلحت دختر نباشد، دختر برای اجرای عقد نیازی به اجازه پدر ندارد. [1]
و نیز اگر دختر باکره نباشد در صورتى که بکارتش بوسیله شوهر کردن از بین رفته باشد، اجازه پدر و جد لازم نیست ولى اگر بواسطه وطى به شُبهه یا زنا از بین رفته باشد، احتیاط مستحبّ آن است که اجازه بگیرند[2].