لطفا صبرکنید
بازدید
6113
6113
آخرین بروزرسانی:
1396/09/06
کد سایت
fa53715
کد بایگانی
66064
نمایه
حزن ممدوح و مذموم
اصطلاحات
حزن و اندوه(غم و غصه)
گروه بندی اصطلاحات
سرفصلهای قرآنی
- اشتراک گذاری
خلاصه پرسش
با اینکه در روایتی حزن و اندوه از سپاهیان جهل و نادانی اعلام شدهاند، و بر اساس آن مؤمنان باید شاد باشند، پس چرا مسلمانان - و به ویژه شیعیان در عزاداریها – محزون و اندوهناک میباشند؟!
پرسش
در روایتی از امام معصوم، حزن را از سپاه جهل میداند و از طرفی میفرماید که شیعیان ما در حزن و شادی ما محزون و شاد هستند، این تناقض چطور حل میشود؟
پاسخ اجمالی
هم حزن و هم شادی، اگر برای امر دنیایی محض بوده یا منشأی کاملاً دنیوی داشته باشد، مذموم است و جزء جنود جهل قرار میگیرد.[1] از اینرو، برخی از انواع فرح و خوشحالی مورد مذمت قرار گرفته؛ چنانکه قرآن شادی قارون را مورد مذمت قرار میدهد: «این همه شادى مغرورانه مکن، که خداوند شادیکنندگان مغرور را دوست نمیدارد»؛[2] چون خوشحالى قارون آمیخته با غرور و غفلت و تکبر بود و همین ثروت او را فریب داد و به انحراف و استکبار کشانید.[3] و از آنسو، برخی از موارد حزن از بهشتیان دور دانسته شده است.[4]
اما اگر منشأ و علت حزن؛ امری معنوی، دینی، الهی و اخروی باشد، امری مطلوب و پسندیده است.
بنابراین، حزنی که مرتبط با مصیبت اهل بیت(ع) است، به این دلیل که ریشه در امور معنوی و الهی دارد، حزن بر دنیا به شمار نمیرود و در دائره جنود جهل قرار نمیگیرد.
در همین راستا بود که یعقوب پیامبر(ع) در حزن و اندوه ناشی از جدایی فرزندش، آن قدر گریه کرد که چشمانش سفید شد. [5]
آیات دیگری از قرآن مانند آیه 33 سوره انعام و آیه 92 سوره توبه نیز وجود دارد که دقت در آنها مشخص میکند که هر حزن و اندوهی ناپسند نیست.
برخی از شارحان، در توضیح این فراز از روایت جنود عقل و جهل میگویند: منظور از «فرح» خوشحالی و نشاط است و حزن برخلاف آن. به این دلیل که «فرح» از لوازم ادراک محبوب است، از صفات عقل به شمار رفته است. شخص عارف، مسرورترین مخلوقات خدا است. [6] او با نور پروردگارش که نور آسمانها و زمین است، به موجودات نگاه میکند. در مقابل، شخص جاهل که اشیاء را فقط از طریق حواسش درک میکند، و فقط از طریق شهوت و غضب آنها را طلب میکند، از این سرور و خوشحالی فاصله زیادی دارد.[7] شخص عاقل که عارف به معارف الهی و نورانی به انوار حق است و راه هدایت را پیش گرفته و مشغول به عبادت پروردگار و رویگردان از ماسوا است، در دنیا و آخرت به خاطر فضائل علمی و عملی که خدا به او عنایت کرده، دائماً مسرور و خوشحال است.[8]
اما اگر منشأ و علت حزن؛ امری معنوی، دینی، الهی و اخروی باشد، امری مطلوب و پسندیده است.
بنابراین، حزنی که مرتبط با مصیبت اهل بیت(ع) است، به این دلیل که ریشه در امور معنوی و الهی دارد، حزن بر دنیا به شمار نمیرود و در دائره جنود جهل قرار نمیگیرد.
در همین راستا بود که یعقوب پیامبر(ع) در حزن و اندوه ناشی از جدایی فرزندش، آن قدر گریه کرد که چشمانش سفید شد. [5]
آیات دیگری از قرآن مانند آیه 33 سوره انعام و آیه 92 سوره توبه نیز وجود دارد که دقت در آنها مشخص میکند که هر حزن و اندوهی ناپسند نیست.
برخی از شارحان، در توضیح این فراز از روایت جنود عقل و جهل میگویند: منظور از «فرح» خوشحالی و نشاط است و حزن برخلاف آن. به این دلیل که «فرح» از لوازم ادراک محبوب است، از صفات عقل به شمار رفته است. شخص عارف، مسرورترین مخلوقات خدا است. [6] او با نور پروردگارش که نور آسمانها و زمین است، به موجودات نگاه میکند. در مقابل، شخص جاهل که اشیاء را فقط از طریق حواسش درک میکند، و فقط از طریق شهوت و غضب آنها را طلب میکند، از این سرور و خوشحالی فاصله زیادی دارد.[7] شخص عاقل که عارف به معارف الهی و نورانی به انوار حق است و راه هدایت را پیش گرفته و مشغول به عبادت پروردگار و رویگردان از ماسوا است، در دنیا و آخرت به خاطر فضائل علمی و عملی که خدا به او عنایت کرده، دائماً مسرور و خوشحال است.[8]
[1]. مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى، مرآة العقول فی شرح أخبار آل الرسول، ج 1، ص 75، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ دوم، 1404ق.
[2]. «لا تَفْرَحْ إِنَّ اللهَ لا یُحِبُّ الْفَرِحینَ»؛ قصص، 76.
[3]. نک: مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج 16، ص 152 – 154، تهران، دار الکتب الإسلامیة، چاپ اول، 1374ش.
[4]. «فَمَنْ تَبِعَ هُدایَ فَلا خَوْفٌ عَلَیْهِمْ وَ لا هُمْ یَحْزَنُونَ»؛ بقره، 38.
[5]. «َ وَ ابْیَضَّتْ عَیْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ کَظیم»؛ یوسف، 84. و نیز یوسف، 86.
[6]. «فَرِحینَ بِما آتاهُمُ اللهُ مِنْ فَضْلِهِ»؛ آل عمران، 170.
[7]. صدرالدین شیرازی، شرح أصول الکافی، ج 1، ص 529 – 530، تهران، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، چاپ اول، 1383ش.
[8]. مازندرانی، محمد صالح بن احمد، شرح الکافی(الأصول و الروضة)، ج1، ص 370، تهران، المکتبة الاسلامیه، چاپ اول، 1382ق.
نظرات